موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران  (رجال)           WWW.IICHS.ORG

عبدالکريم قاسم

 

ويدا معزي نيا

 

عبدالکريم قاسم افسر و سياستمدار عراقي در سال 1914 ميلادي در شهر بغداد ديده به جهان گشود. پدرش مسلمان  سني مذهب و از قبيله زبيد قحطاني و مادرش مسلمان شيعه از قبيله تميم عدناني بودند. او در خانواده‌اي فقير پرورش يافت و سالهاي کودکي خويش را در کنار پدر به حرفه نجاري و کشاورزي گذرانيد. دوره دبيرستان را در رشته ادبي و با کسب نمرات ممتاز به پايان برد. در مدرسه شاگردي آرام بود و غالباً از همکلاسيهاي خود کناره مي‌گرفت. پس از تحصيلات به عنوان معلم مدرسه‌اي ابتدايي در شهر شاميه در قادسيه واقع در جنوب عراق مشغول تدريس شد و پس از يک سال تدريس در سال 1932 وارد دانشکده نظامي گرديد و در 15 آوريل 1934 با درجه ستوان دومي فارغ التحصيل شد. در ژانويه 1940 به دانشکده ستاد راه يافت و پانزده سال بعد به درجه سرتيپي ستاد نائل گشت. نامبرده سال 1956 فرماندهي يکي از تيپهاي ارتش عراق را در دست گرفت و به رياست کميته «افسران آزاد»  کميته‌اي که واژگوني رژيم سلطنتي و پايان بخشيدن به روابط عراق با انگلستان را در سر مي‌پروراند  نائل گشت.1

 

14 ژوئيه سال 1958 برابر با 23 تير 1337 ژنرال عبدالکريم قاسم با کمک سرهنگ عبدالسلام عارف و نيروهايي که در اختيار داشت در عراق کودتا کرد و ملک فيصل دوم پادشاه جوان، نوري سعيد نخست وزير و عده زيادي از مقامات مملکتي را به طرز فجيعي به قتل رسانيد و نظام جمهوري را در عراق اعلام نمود ولي عبدالکريم قاسم خود را رئيس جمهور اعلام نداشت و شورايي مرکب از سه نفر براي اداره کشور تشکيل گرديد و وي مقام رياست شورا و در عين حال مقام نخست وزير و وزارت دفاع را بر عهده گرفت. در 6 ژانويه 1959 به درجه سپهبدي ستاد رسيد و در همين سال بود که مورد سوءقصد يک گروه پنج نفره از حزب بعث که صدام حسين يکي از اعضاي آن بود قرار گرفت و به شدت زخمي شد و مدت دو ماه در بيمارستان بستري گرديد. 2

 

قاسم ظاهراً افسر ميهن پرستي بود ولي در مملکت داري و اداره امور هيچ گونه تجربه‌اي نداشت و از اوضاع جهان و سياست بي‌اطلاع بود. يکي از بارزترين خصوصيات اخلاقي وي نازک دلي و دل رحمي او بود، به همين دليل عفو مکرر سرسخت ترين دشمنان او را نمي‌توان يک تاکتيک سياسي براي جلب اعتماد مردم و ادامه حکومت از اين طريق به حساب آورد.

 

پس از کودتا در عراق، سياست خارجي اوليه عبدالکريم قاسم نسبت به دولت ايران را مي‌توان از بيانيه انقلاب اين گونه استنباط کرد که وي علاقه‌مند به برقراري روابط دوستانه با کشورهاي ترکيه و ايران مي‌باشد. دولت ايران در 8 مرداد 1337 رژيم جديد عراق را به رسميت شناخت اما عبدالکريم قاسم سياست توسعه طلبي را دنبال مي‌کرد و نه تنها نسبت به اروند رود بلکه نسبت به خوزستان ايران نيز ادعاهايي واهي مطرح ساخت.

 

در اين دوران علاوه بر اختلافهاي مرزي بين ايران و عراق که سابقه تاريخي داشت اختلافهاي سياسي و ايدئولوژيک نيز به اين اختلافها افزوده شد و همين امر سبب پيدايش بحران اروند رود در سالهاي 1338 و 1339 گرديد.

 

کودتاي عبدالکريم قاسم موجب تحول اساسي در سياست خارجي عراق گرديد و از آنجا که وي گرايشهاي فکري و سياسي چپ گرايانه داشت روابط ديپلماتيک کشورش را با اتحاد جماهير شوروي، چين و ساير کشورهاي سوسياليست آغاز نمود. گرايشهايي که منجر به خريد و عقد قراردادهاي سنگين اسلحه بين عراق و شوروي گرديد. عبدالکريم قاسم در اولين گام وابستگي سياسي خود در 4 فروردين 1328 برابر با 24 مارس 1959 از پيمان بغداد که در سال 1955 ميان عراق، ترکيه، انگلستان، پاکستان و ايران به امضا رسيده بود، کناره گيري کرد و عملاً سياستي ضد آمريکايي در پيش گرفت و در مقابل رژيم پهلوي همچنان در پيمان بغداد که بعد از خروج عراق به «سنتو» تغيير نام داد باقي ماند.3 پس از پيروزي انقلاب اسلامي دولت موقت جمهوري اسلامي ايران با صدور اعلاميه‌اي در 22 اسفند 1357 برابر با 9 مارس 1979 از عضويت در سازمان پيمان مرکزي سنتو خارج گشت و در پي خروج ايران از پيمان فوق، پاکستان نيز از پيمان خارج و پيمان مذکور عملاً منحل گشت.4

 

سرانجام با کودتاي سال 1963 که به سرنگوني عبدالکريم قاسم و به قدرت رسيدن سرهنگ عبدالسلام عارف انجاميد دولت تازه‌اي در عراق زمام امور را در دست گرفت و عبدالکريم قاسم در محوطه ساختمان راديو عراق به دست کودتاچيان به قتل رسيد.

_______________________________________

 

1. روابط ايران و عراق به روايت اسناد ساواک، ج1،تهران: وزارت اطلاعات، مرکز بررسي اسناد تاريخي، 1380، ص 27ـ 28.

2. منوچهر پارسا دوست، ما و عراق از گذشته دور تا امروز، تهران: انتشار، 1385، ص 134ـ 135.

3. مهدي گلجان، اکبر عباسي نوذري، ژئوپوليتيک ايران در دوران جنگ سرد، تهران: اميرکبير، 1386، ص 95ـ 96.

4. محمود طلوعي، فرهنگ جامع سياسي، تهران: علم، 1372، ص 329.

 


www.iichs.org