موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران  (نشريه الکترونيکي زنان)           WWW.IICHS.ORG

شماره ۱۱، زنان دربار : گلبدن باجی خازن

 دیگر مطالب خواندنی این شماره

 زنان دربار

 

 گلبدن باجی خازن

_____________________________________________________

 

گلبدن باجی خازن الدوله از کنیزان مهد علیا (اول) بود که پس از وی اعتبار بسیار یافت. مولف تاریخ عضدی او را چنین تعریف می کند:

 

از زنهایی بود که خیلی اعتبار یافت. پس از وفات مرحومه مهدعلیا، حضرت خاقانی به زنانی که از خانوادة قاجار یا سایر بزرگ زادگان بودند، امر فرمود که یکی از شما باید به جای مهد علیا در حرمخانه سلطنت رئیس و مقتدر باشد و مابقی در جمیع امورات به اجازة او رفتار نمایند. آنچه از نقد و جنس و مقرری توسط مهد علیا به شما می رسید آن یک نفر برساند. بعد از مشورتها ، زنهای محترمه عرض کردند که امکان ندارد از ماها یکی رئیس و دیگران مرئوس شوند. لکن اگر یکی از جواری مهد علیا به جای ایشان بنشیند و اختیار تمام امور حرمخانه مبارکه در کف کفایت او باشد. بنابر احترام آن مرحومه، اطاعت کنیز او بالطوع و الرغبه خواهد شد. گلبدن باجی، که از کنیزان مهد علیا بود به این رتبه انتخاب شده، آنچه نقود و اجناس جواهر و غیره در صندوقخانة مبارکه بود، متصرف گردید و آن قانون زمان مهدعلیا ابداً برهم نخورد. تمام حرمخانه در اطاعتش بودند. از مواجب و لباس و انعام و بخشش به هر کس هر چه می رسید به توسط او داده می شد. به لقب صندوقداری امتیاز یافت. نقش مهرش این بود: " معتبر در ممالک ایران قبض صندوقدار شاه جهان ".

 

اعتبار این مهر به حدی بود که اگر کرور کرور از تجار و سایرین می خواست بی تشویش تحویـل می کردند. اقتدار صندوقدار در حرمخانه سلطنت به حدی بود که یک نفر، چه از محترمات و چه از گیس سفیدها و کنیزان بی اجازت او نمی توانستند به حرمخانه داخل یا خارج شوند. هر وقت زنی می خواست به اندرون بیاید یک انگشتری یاقوت بزرگ که علامت رخصت ورود بود، توسط آغا الماس خواجه خودش، می فرستاد درب اندرون آغا یعقوب گرجی آن انگشتری را می دید و به دربان می نمود، فوراً اذن ورود حاصل بود و هرکس می خواست خارج شود، انگشتر زمرد بزرگ صندوقدار را به همین تفصیل که علامت اجازت و پروانه خروج بود می بردند و می نمودند و از حرمخانه بیرون می رفتند. در تابستان که تمام اهل حرم به ییلاق مختلف می رفتند، صندوقــدار می ماند و خیلی زحمت محافظت خانه های آنها را متحمل می شد. از تمهید و عقل و بزرگ منشی و شخصیت که از او مشاهده شد، خاقان مرحوم او را به زنی خواست و ملقب به خازن الدوله شد. بهاء الدوله و سیف الله میرزا پسران او می باشند. اجزای خازن الدوله را از میرزاهای زنانه و کنیزان متعلق به صندوقخانه اگر به حیطة تحریر درآید هزار صفحه گنجایش ندارد. میرزا مریم از اولاد میرزا صالح تهرانی که مدرسه و بعضی از ابنیة دیگر از او مشهور و مشهود است، در خدمت خازن الدوله مستوفیه بود. میرزا پری سیما و میرزا فلک ناز و چند نفر دیگر محرّر او بودند. اگر در سفرهای همایون حضرت خاقانی به یکی از خادمان حرم و سایرین انگشتری می داد یا اعطای دیگر می فرمود، ضیاء السلطنه به خازن الدوله می نوشت که در فلان ساعت، فلان جواهر به فلان خانم التفات شد. میرزا مریم و سایر محررین ثبت می کردند. اگر چیزی از نقد و جنس و جواهر و غیره داخل یا خارج از خزانه می شد، ممکن نبود خازن الدوله و اجزای او ثبت نداشته باشند. خداوند «جل شأنه» حافظه و هوشی به خازن الدوله مرحمت فرموده بود که هر وقت و هر قسم چیزی حضرت خاقانی از خزانه می خواست، فوراً حاضر می کرد. هر قدر اشرفی به دستش می ریختند یا کیسة ممهوری به دستش می دادند، می گفت چه قدر است. نهایت اگر تخلف می کرد، در صد یا دویست اشرفی دو یا سه عدد بود که زیاد و کم  ازحدس او داشت. هر قسم احجار قیمتی را به اندک ملاحظه ارزش و قیراط و وزن آن را طوری تشخیص می داد که هر استاد جواهری می دید، تصدیق می نمود و بعد از سنجیدن وزن و قیمت به همان طور که گفته شد، قول او صائب می شد. بدون احضار به حضرت خاقانی نمی رفت. پیوسته با اجزای خود مشغول محاسبة صندوقخانه و انجام امورات اهل حرمخانه بود. دو ماه به نوروز مانده می بایست با حضور خسرو خان خواجه، تمام خلعتهای شاهزادگان و حکام را بقچه بسته به نظر خاقان مغفور برساند و سر بقچه را میرزا مریم بنویسد و تمام خلعتها باید طوری فرستاده شود که در شب تحویل، به هر یک از حکام در نقاط حکمرانی خودشان خلعت شاهی رسیده باشد و در ساعت تحویل مخلّع باشند. اگر چه بعضی از بانوان محترمة حرمخانه بودند که هرگاه خازن الدوله به منزل آنها وارد می شد، بدون اجازه نمی نشست، اما در اطاق خودش که محل نشیمن مهدعلیای مرحومه بود، هیچ خانم محترمه ای بر او مقدم نمی نشست. بلکه در اعلی درجة ادب و فروتنی مطلب خودشان را می گفتند و جواب می شنیدند. تمام بارخانه هایی که از ولایات در عید نوروز یا در سایر اوقات می آمد، یک شیشة آبلیمو یا کیسة تنباکوئی را ممکن نبود بدون فرمایش و تقسیم و تعیین خازن الدوله کسی بتواند دست بزند. حتی برای شخص سلطنت هم می بایست خازن الدوله قسمت بدهد که به اصطلاح خودشان «بخش» می گفتند. به قدری محل اعتماد خاقان مرحوم بود که اگر تمام خزانه را می بخشید مختار بود. با این اعتبار احتمال می رفت که معادل ده تومان نقد یا جنس را بدون عرض و اجازة شهریاری و ثبت و سر رشته دفتر، میرزا مریم به کسی نداده باشد.

 

عکس تزئيني است

 

 

  دیگر مطالب خواندنی این شماره

 بناهاي تاريخي : مدرسه شاهزاده ها

 زنان هنرمند: زنان خوشنویس، عفت نسابه (سکینه)

 کتاب: تاریخ عضدی، بیست و سه ادیبه

 


چاپچاپ
www.iichs.org