موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران  (رجال)           WWW.IICHS.ORG

عبدالله انتظام وزيري

مرضيه يحيي آبادي

m.yahyaabadi2012@gmail.com

 

عبدالله انتظام وزيري، فرزند ميرزا سيد محمدخان ملقب به انتظام‌السلطنه، از رجال معروف دوره قاجار و از نوادگان ميرزا عيسي وزير تفرشي معروف به وزير بود. 1 عبدالله و برادرش نصرالله، در عرصۀ سياسي ايران در دوران معاصر حضور چشمگيري داشتند تا جايي که دو برادر به «دو قلوهاي سياسي» معروف شدند. 2 عبدالله انتظام در سال 1274ش، در تهران به دنيا آمد. تحصيلات ابتدايي را در مدرسۀ اقدسيه و تحصيلات متوسطه را در دبيرستان ايران و آلمان در تهران به پايان رسانيد و زبانهاي آلماني، انگليسي و فرانسوي را فرا گرفت و براي ادامۀ تحصيلات عاليه رهسپار آمريکا شد و در دانشگاه لاسال به تحصيلات خود در رشتۀ علوم سياسي ادامه داد. 3

 
عبدالله انتظام وزيري پس از بازگشت به تهران در سال 1297ش، به استخدام وزارت امور خارجه در آمد. ابتدا به کارآموزي، در ادارۀ سوم سياسي وزارت امور خارجه پرداخت. مدّتي هم به عضويت ادارات مرکزي وزارت امور خارجه در آمد. سپس نايب سوم در سفارتخانه هاي لاهه و واشنگتن شد. پس از بازگشت از مأموريت خويش، مدير دفتر کل سياسي وزارت امور خارجه گرديد و بعد به سِمت نايب اول در سفارتخانه‌هاي ورشو و بِرن-سوئيس- و سرانجام به شارژدافري(کارداري) سفارت بِرن منصوب گرديد. همچنين در مدّتي که نمايندۀ ايران در جامعۀ ملل متحد در ژنو بود، سِمت مديريت دايرۀ اطلاعات وزارت امور خارجه ايران و رياست ادارۀ سوم سياسي آن وزارتخانه را عهده‌دار بود. 4 انتظام وزيري در سال 1315ش، به عنوان کنسول ايران در پراگ برگزيده شد. از ارديبهشت 1317 تا آذرماه 1319ش، به عنوان کاردار ايران در سوئيس مشغول به کار بود. در سال 1321ش، به عنوان وزير بهداري در دولت قوام السلطنه انتخاب شد. در فروردين ماه 1325ش، يعني يک سال پس از پايان جنگ جهاني دوم (1945-1939م/ 1324-1318ش)، با سِمت وزير مختاري، سرکنسول ايران در اشتوتکارت شد و به عنوان نماينده ايران نزد شوراي عالي متفقين انتخاب گرديد و تا مردادماه 1330ش، در اين سمت بود. 5
 
انتظام وزيري، در کابينه اول حسين علاء، به مدّت يک ماه ــ از فروردين تا ارديبهشت 1330ش ــ ، براي بار سوم، وزير امور خارجه شد. سپس با سقوط کابينۀ حسين علاء، با سِمت مشاور عالي سياسي و نايب نخست وزير به فعاليت خويش ادامه داد. با وقوع کودتاي 28 مرداد 1332ش، و سرنگوني دولت مصدق و روي کار آمدن کابينۀ کودتا ــ کابينه سپهبد فضل‌الله زاهدي ــ در 20 شهريور 1332ش، به سِمت وزير امور خارجۀ اين کابينه انتخاب شد و تا فروردين 1334ش، در اين سمت بود. 6 انتظام وزيري، در سال 1336ش، با فوت مرتضي‌قلي خان بيات (سهام السلطان) که رئيس هيئت مديره و مدير عامل شرکت ملّي نفت ايران بود به جانشيني او انتخاب شد و تا سال 1342ش، در اين سمت باقي ماند.
 
روز 15 خرداد سال 1342ش، منزل امام خميني(ره) محاصره شد و ايشان دستگير و بازداشت شدند. به دنبال انتشار اين خبر، مردم تظاهرات و اعتراضات وسيعي برپا کردند که توسط نيروهاي گارد شاهنشاهي سرکوب شدند. انتظام، در آن زمان رئيس شرکت ملّي نفت ايران بود، در جلسهاي که در دفتر حسين علاء وزير دربار تشکيل شده بود از رفتار و عملکرد محمّدرضا شاه انتقاد نمود و درباره عواقب تندرويهاي اسدالله علم نخست وزير وقت و رويارويي با روحانيت به شاه هشدار داد و شاه را از اين گونه اقدامات برحذر داشت. مراتب، توسط سپهبد يزدان‌پناه به شاه گزارش شد و شاه از اينکه عده اي از رجال مملکت به خود جرئت داده اند که از روش حکومت وي انتقاد کنند خشمگين شد. 7 به دنبال اين واقعه، محمدرضا شاه، دستور برکناري حسين علاء از وزارت دربار و انتظام وزيري را از رياست شرکت ملّي نفت ايران صادر کرد.
 
عبدالله انتظام، از زماني که از رياست شرکت ملي نفت بر کنار شد به مدت پانزده سال خانه نشين گشت و در اين مدّت با مطالعه و خواندن کتاب روزگار را سپري مي نمود و هفته اي يک بار دوستان درويش وي به ديدار او مي آمدند. وي سالها از صحنۀ سياست به دور بود و چون به لحاظ معيشت در سختي و تنگنا بود، در منزل خويش يک کارگاه آهنگري و پنجره سازي کوچک برپا کرده بود و ضمن رفع مخارج خويش، به کودکان بي بضاعت، کارهاي مربوط به آهنگري را ياد مي داد. 8
 
عبدالله انتظام وزيري، از افراد مؤثر در لژ فراماسونري بود که در لژهاي وفا و صفا فعاليت ميکرد و حتي لقب استاد بزرگ هم به وي اعطا شد. 9 تا قبل از تشکيل لژ ستاره سحر که اولين لژ منظم و شناخته شدۀ تابع فراماسونري آلمان به شمار مي‌آمد، فراماسونهاي سرشناس ايراني که در آلمان به فراماسونري پيوسته بودند لژي به نام مهر تشکيل دادند و عبدالله انتظام هم يکي از اعضاي مؤسس لژ آلماني مهر و لژ مستقل ملّي ايران بود. 10 لژ «مستقل ملّي ايران» لژي مبني بر اتحاد تمام لژهاي فراماسونري ايران و عدم الحاق آنها با فراماسونريهاي جهان بود.
 
انتظام ديپلماتي درويش مسلک و صوفي منش بود. به عبارتي ديگر وي مقام ديپلماتيک را با روحيۀ درويشي در هم آميخته بود. وي مشرب تصوف داشت و حتي خانهاش را هم شبيه خانقاه در آورده بود. 11 انتظام مدتي رياست «انجمن اخوت» را هم برعهده داشت. 12
 
انتظام در زمينه‌هاي مربوط به شعر و ادب فارسي مطالعه داشت. وي کتاب سرنوشت بشر اثر «پير لوکنت دونوئي» را براي اولين بار ترجمه و منتشر کرد که بارها چاپ شد. از ديگر نوشته هاي او سلسله مقالات «نظري تازه به تصوف و عرفان» است که با امضاي «لا أدري» در مجله وحيد منتشر مي‌شد. انتظام در دوران جواني با چند تن از دوستان نزديک خود مجله‌اي را به نام عهد ترقي که بيشتر در زمينه مباحث علمي و اجتماعي بود منتشر نمود. 13
 
عبدالله انتظام، زماني که بار دوم در منصب وزارت امور خارجه قرار داشت، به کارمنداني که در سفارتخانه ها در ديگر کشورها در حال انجام مأموريت خويش بودند اعلام مي‌کرد که راجع به مسائل سياسي، اقتصادي و ژئوپوليتيک کشور محل مأموريت خود، گزارشاتي تهيه کنند. 14 انتظام تهيۀ اين گزارشها را شرط ارتقاي کارمندان وزارت امور خارجه، به مقام بالاتر قرار داده بود. اين اقدام از جمله ابتکارات انتظام به شمار مي رفت و سبب مي‌شد که هر کدام از سفيران و کارمندان ايراني که به خارج از کشور براي انجام مأموريت مي روند ضمن اينکه از وضعيت سياسي کادر وزارت خارجه محل مأموريت خود مطلع مي شوند، در انجام کارهايي که به آنها محوّل مي شود، بهتر بتوانند به نفع کشور و مصلحت مردم تصميم گيري و اقدام نمايند. انتظام، همواره به طرز برخورد شايسته و رفتار صحيح کارمندان وزارت امور خارجه با مراجعه کنندگان تأکيد مي کرد و مي گفت نحوه رفتار و عملکرد کارمندان وزارت امور خارجه از هر نظر بايد براي ساير کارمندان دولت نمونه و سرمشق باشد. 15
 

[3249- 11ع]
عبدالله انتظام وزير امور خارجه نفر دوم از بالا سمت چپ، به همراه دکتر علي اميني وزير دارايي نفر دوم از سمت راست و سپهبد زاهدي نخست وزير نفر سوم از سمت راست

 

از اقدامات عبدالله انتظام در دوران وزارت امور خارجه، در زمان نخست‌وزيري سپهبد زاهدي، برقراري احياي روابط سياسي ايران و انگليس بود. وي در کميسيون قرارداد کنسرسيوم بين المللي نفت ــ قرارداد فروش نفت و گاز ــ نيز عضويت داشت. 16 در زمان نخست‌وزيري حسين علاء قرار شد ايران وارد پيمان بغداد شود. اما عده اي از رجال سياسي آن زمان از جمله عبدالله انتظام وزير امور خارجه وقت، با اين کار موافق نبودند و از «سياست بي طرفي» جانبداري مي‌نمودند و تا روزي که وزير امور خارجه کابينه حسين علاء بود، زير بار امضاي اين پيمان نرفت. 17 انتظام، انعقاد چنين پيماني را موجب تحريکات شديد شوروي بر ضد ايران مي‌دانست و چون زير بار امضاي الحاق ايران به پيمان بغداد نرفت، از سِمت وزارت امور خارجه برکنار شد.
 
يکي از اقدامات انتظام، حل و فصل اختلافات مرزي و مالي با دولت شوروي بود که سرانجام باعث برگرداندن يازده تُن طلاي ايران و از همه مهّم تر تثبيت خط مرزي بين دو دولت ايران و شوروي شد. سياست دولت شوروي پس از کودتاي 28 مرداد، به اين گونه بود که از خود چهره اي جديد نشان دهد؛ در همين راستا، يازده تن طلاي ايران را که سالها از دادن آن خودداري کرده بود به دولت ايران پس داد. 18
 
محمدرضا شاه، در سال 1357ش، که خطر سقوط سلطنت خويش را احساس مي کرد، از انتظام خواست که مقام نخست‌وزيري را بپذيرد اما وي قبول نکرد. در روزهاي آخر 1357ش، شاه، انتظام را بعد از فرار هوشنگ انصاري، دوباره در رأس شرکت ملي نفت قرار داد که ديگر کاري از وي ساخته نبود. انتظام در هنگام فرار شاه از ايران از اعضاي شوراي سلطنت بود. 19 انتظام بعد از پيروزي انقلاب اسلامي بار ديگر خانه نشين شد و خانه او در کوچه‌اي جنب ميدان 24 اسفند ــ ميدان انقلاب فعلي ــ محل تجمع برکنارشدگان از عرصۀ سياسي بود. سرانجام عبدالله انتظام در دوم فروردين ماه 1362ش در سن 88 سالگي در تهران درگذشت.
 
 
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. نصرالله انتظام، خاطرات، (تهران: مرکز اسناد ملّي ايران، به کوشش محمدرضا عباسي، بهروز طيراني، 1371)، چ2، ص 15.  
2. مجله خواندنيها، «رجال ديروز و امروز از ميرزا ابوالحسن خان ايلچي تا عباس آرام »، شماره 75، باقر عاقلي، 1345، صص 13-12. ص13.
3. باقر عاقلي، زندگينامه و شرح حال وزراي امور خارجه، (تهران، مرکز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، 1379)، ص 379.
4. باقر عاقلي، خاندانهاي حکومتگر در ايران، (تهران، نشر علم، 1381)، ص372.
5. سياستگزاران و رجال سياسي در روابط خارجي ايران، (تهران، دفتر مطالعات سياسي و بين‌المللي وابسته به وزارت امور خارجه جمهوري اسلامي ايران، 1369)، ص 47.
6. روزنامه اطلاعات، (9 آبان 1332، سال 28، شماره 8221)، ص 1.
7. محمود طلوعي، (1373)، بازيگران عصر پهلوي، (بي جا، نشر علم، 1373)، ج2، ص690.
8. باقر عاقلي، (1379)، ص 398؛ محمود طلوعي، (1373)، ج2: ص 1225.
9. روزنامه آيندگان، (يکشنبه 24 دي 1357، ش 3263، س11)، ص 1.
10. اميني به روايت اسناد ساواک، ج3، (تهران، مرکز بررسي اسناد تاريخي وزارت اطلاعات، 1379)، ص63.
11. شريف امامي به روايت اسناد ساواک، (تهران، مرکز بررسي اسناد تاريخي وزارت اطلاعات، 1385)، ص312.
12. ناصر نجمي، (1373)، بازيگران سياسي عصر رضا شاهي و محمدرضا شاهي، تهران، گوتنبرگ.
13. باقر عاقلي، (1381)، خاندانهاي حکومتگر در ايران (قاجاريه- پهلوي)، تهران، علم.
14. مجله آينده، (1368)، (ش 12)، ج 15، ص281.
15. آرشيو اسناد وزارت امور خارجه، 1333ش، کارتن 53، پوشه 19.
16. آرشيو اسناد وزارت امور خارجه، 1333ش، کارتن53، پوشه 5.
17. ابراهيم صفايي، زندگينامه سپهبد زاهدي، (بي جا، انتشارات علمي،1373)، صص150 و 197.
18. احمد ميرفندرسکي، در همسايگي خرس، (تهران، پيکان،1382)، به کوشش عبدالرضا هوشنگ مهدوي، ص81.

19. نجفقلي پسيان، ناگفته هاي عصر دو پهلوي، (تهران، ثالث، 1386)، ص434.

 


چاپچاپ
www.iichs.org