موسسه
مطالعات تاريخ
معاصر ايران (مقالات) WWW.IICHS.ORG
نهادهاي فرهنگي در حكومت رضاشاه
ويدا همراز سالهاي 1304-1320 را مي توان مهمترين و بحرانيترين سالهاي تاريخ معاصر ايران دانست زيرا در اين دوره تلاش گستردهاي براي دگرگون ساختن نهادهاي فرهنگي و اجتماعي كشور انجام شد تا، در نهايت، سلطة سياسي حكومت پهلوي را تثبيت نمايد. استقرار ديكتاتوري، تشويق ناسيوناليسم باستانگرايانه، دوري جستن از ارزشهاي اسلامي و حمايت از فرهنگ غربي، اصليترين مظاهر سياست فرهنگي حكومت رضاشاه بود كه با توسل به ابزارها و وسايل مختلف در جامعه تحقق يافت. در اين راستا قوانين مختلف تدوين و سازمانها و مراكز متعددي تاسيس شد تا روند دستيابي به اين هدفها را سرعت بخشد.
محور اصلي اين تحولات، تثبيت نظام مطلقة سياسي، ترويج ناسيوناليسم باستانگرايانة افراطي، با تاكيد بر “يكتايي” نژاد “ “آريايي“ و همزمان با آن تجددطلبي شيوة اروپايي بود. “اصلاحات” سياسي و اجتماعي آن دوران درراستاي تحقق سياستها بود. تجددطلبي، كه اساس سياست فرهنگي رضاشاه را تشكيل ميداد، با پذيرفتن شيوة زندگي اروپايي در ايران، كه كم و بيش از دورة قاجاريه شروع شده بود، همراه بود. به طور كلي اين سياست را در چند مرحله ميتوان بازشناخت:
2. متحدالشكل كردن لباس و رواج پوشاك اروپايي؛ 3. كشف حجاب از بانوان؛ 4. ايجاد سازمان آموزشي به شيوة نوين.
|