موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران  (مقالات)           WWW.IICHS.ORG

ريشه و منشأ ايل بختياري

 

هر خان در هنگام تصدي مقام خود با عنوان ايلخاني، از راه‏هاي مختلف مي‏توانست به کسب درآمد بپردازد. اين روند همچنان تا پايان جنگ جهاني اول و روي کار آمدن سلسله پهلوي ادامه داشت. شايع‏ترين راه‏هاي کسب درآمد و منابع عايدي ايلخان عبارت بود از:

 

الف) ازدواج سببي با طوايف، خاندان‏ها و خانواده‏هاي ثروتمند36
ب) به دست آوردن تيول از دولت مرکزي در صورت اطاعت
ج) دريافت مستمري ساليانه از سوي دولت
د) وصول ماليات‏هاي مختلف و اختصاص بخشي از آن به خود
ه) تجارت از طريق فراهم کردن سرمايه براي بازرگانان و تجار
و) جمع‏آوري و تکثير احشام و اغنام و پرورش اسب و ماديان
ز) دريافت عوارض راهداري جاده لينچ
ح) خريد و فروش اراضي، دهات و املاک در داخل و خارج از قلمرو بختياري
ت) فروش اراضي مورد نياز به شرکت نفت ايران و انگليس؛ به ويژه اينکه اراضي مزروعي در قلمرو هر طايفه جزو ثروت خان به حساب مي‏آمد.
ي) دريافت حق‏الحفاظه مربوط به مناطق نفتي
ک) دريافت سود اسهام نفت
ل) عايدات حکومت شهرهايي که به عنوان حاکم بدان شهر فرستاده مي‏شدند.
م) دريافت حقوق مناسب دولتي براي منصب‏هايي همچون رئيس‏الوزرايي و.... 37
 
خوانين در بسياري از مواقع همچون مالکان، سهم خود را بابت محصول يا مال‏الاجاره و ديگر بهره‏هاي مالکانه وصول مي‏کردند و در آنِ واحد به عنوان رئيس ايل و عشيره از اتباع خود باج‏هايي مي‏گرفتند. 38 ماليات‏ها در قلمرو بختياري چند نوع بود:
 
الف) ماليات گله‏داري يا شاخ‏شماري. به اين ترتيب که در ازاي هر ماديان برابر با چهار درازگوش يا گاو برابر بيست رأس گوسفند، 15 قران دريافت مي‏شد.
ب) ماليات اراضي زراعي يا ماليات خيش که به ازاي هر خيش، يک قران دريافت مي‏شد.
ج) سيورسات و مخارج که سفره هر خيش شامل يک منِ شاهي نان، يک بار هيزم، دو عدد مرغ، ربع منِ شاهي روغن و ده عدد تخم‏مرغ مي‏شد.
د) دريافت وجوهي براي استفاده از معادن نمک. 39
 
براي دريافت اين ماليات‏ها معمولاً هر يک از خوانين تعدادي مأمور براي کار جمع‏آوري در اختيار داشتند. برخي از طوايف مانند احمد خسروي به جاي پرداخت ماليات، تعدادي تفنگچي در اختيار خان قرار مي‏دادند. 40
 
در سلسله‏مراتب طايفه و ايل، علاوه بر خان افرادي به عنوان کلانتر و کدخدا و ريش‏سفيد نيز حضور داشتند. بدين‏ترتيب که کدخدايان عامل کلانتر و کلانتر نماينده خان در طايفه بود.
 
کلانترها معمولاً ثروتمند و داراي املاک زيادي بودند و اغلب با دختران خوانين ازدواج مي‏کردند. گرچه کلانتران به وسيله خان برگزيده مي‏شدند، ولي به نظر مي‏رسد که مقام کلانتر موروثي بود و از پدر به پسر مي‏رسيد. 41 و نقش خان در اين بين، بيشتر از لحاظ تأييد و به رسميت شناختن امتيازاتي بود که به يک کلانتر داده مي‏شد. البته خان در مقابل چنين تأييدي مبلغي به عنوان پيشکش دريافت مي‏کرد. در عين حال، خان مي‏توانست در موقع لزوم، کلانتر را از مقام خود عزل کند و ديگري را از همان خانواده به اين مقام برگزيند.
 
کلانترها، کدخدايان و ريش‏سفيدان در حيطه خود داراي اختياراتي بودند که اين اختيارات به تناسب وضعيت تغيير مي‏کرد. 42
 
معمولاً کلانترها، کدخدايان و ريش‏سفيدها در قلعه اصلي محل اقامت خان جمع شده و در دو نوبت صبح و عصر به حل و فصل اختلافات، رسيدگي به شکايات افراد و بحث درباره مسائل روز مي‏پرداختند. در واقع، اين اجتماع نوعي ديوانخانه يا دارالحکومه بود که به مشکلات و مسائل رسيدگي مي‏کرد. برخي اوقات، خان نيز در اين جمع شرکت مي‏کرد و به شکايات يا مسائل طرح شده از سوي مراجعان گوش مي‏داد. آن گاه اين مشکلات و دعاوي در نزد خان مورد حل و فصل قرار مي‏گرفت و متخلفان به امر خان، به مجازات مي‏رسيدند. اين گردهمايي‏ها براي حل و فصل ضروري بود و معمولاً با رأي اکثريت به راه‏حل واحدي مي‏رسيدند. کلانتر، کدخدا، ريش‏سفيد يا معتمدان محلي در بين طوايف در امر کوچ و مهاجرت، تعيين چراگاه‏ها، امور مربوط به درو و برداشت محصول به مشورت، نتيجه‏گيري و تصميم‏گيري مي‏پرداختند. 43
 
برخي اوقات، اعضاي اين شورا بنا بر خواست خوانين يا پيش آمدن ضرورت در محل استقرار خان بزرگ يا ايلخان يا هر جايي که توافق مي‏شد، گرد هم مي‏آمدند و به تصميم‏گيري در مورد مسائل مهم و مشورت پيرامون آن مي‏پرداختند. علاوه بر اين، چنين گردهمايي‏هايي براي تعيين ايلخان يا ايل‏بيگ يا وارد کردن فرد يا تعدادي از خوانين براي عمل کردن به قراردادها و توافق‏هاي قبلي نيز انجام مي‏گرفت. به طور مثال، پس از عقد قرارداد 1894م/ 1312ق درباره انحصار مقام ايلخاني و ايل‏بيگي در ميان خاندان ايلخاني و حاجي ايلخاني، گاهي تأکيد بر اجراي اين قرارداد ضرورت مي‏يافت؛ زيرا ممکن بود هر دو مقام در وضعيت و موقعيت زماني خاصي به خاندان ديگر واگذار شود. 44 حتي در مواردي همچون عقد قرارداد 1912م/ 1330ق نيز با وجود واگذاريمقام ايلخاني به خاندان حاجي‏ايلخاني، مقام ايل‏بيگي در اختيار خاندان ايلخاني بود. در موردي ديگر، خوانين در سال‏هاي 1920م/ 1298ش و 1921م/ 1299ش دو بار پيرامون اتخاذ تصميم درباره اوضاع و تعيين ايلخاني اجتماع بزرگي در اصفهان تشکيل دادند. 45
 
هميشه ارتباط کاملي بين ايلخاني و خوانين بزرگ و کوچک و کلانترها و کدخدايان وجود داشت. علاوه بر اين، در سال‏هاي اوليه سده بيستم مقارن جنگ جهاني اول، خوانين مبادرت به ايجاد نهادي به نام بستگان46 کردند. نهاد بستگان شامل کساني بود کهدر ازاي دريافت مبالغ نقد و جنس يا در اختيار گرفتن تيول اراضي مختلف نسبت به خان وفادار بوده و او را در امور مختلف همراهي مي‏کردند. 47 مؤسس اين نهاد حاج خسروخانسردار ظفر بود. 48 البته نهاد بستگان بعدها در هنگام گردش نزولي قدرت به ويژه دردوران پس از کودتا مشکلاتي را براي خوانين به وجود آورد. در واقع، بسياري از نارضايتي‏هاي مطرح شده از سوي افراد اين نهاد و ديگر افراد ايل باعث هراس خوانين و انگليسي‏ها از تأثير نفوذ و تفکرات بلشويکي در بين آنها مي‏شد.
 
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
 
1. علي‏قلي بختياري و عبدالحسين لسان‏السلطنه. تاريخ بختياري. تهران، اساطير، 1376. چاپ دوم. ص 49؛ حافظ عيديوندي. نگرشي بر ايل بختياري. اهواز، آيات، 1375. چاپ اول. صص 13-15؛ جن رالف گارثويت. تاريخ سياسي اجتماعي بختياري. ترجمه مهراب اميري. تهران، سهند، 1373. چاپ اول. صص 81-88؛ سر اوستن هنري‏لايارد و ديگران. سيري در قلمرو بختياري. ترجمه مهراب اميري. تهران، فرهنگسرا، 1371. چاپ اول. صص 244-246 .
2. تاريخ بختياري. ص 49 .
3. جن رالف گارثويت. تاريخ سياسي اجتماعي بختياري. صص 81-88 .
4. همان. ص 88؛ عيديوندي. نگرشي بر ايل بختياري. صص 13-15؛ م. اليما. «چند باور قومي ـ تاريخي بختياري»، انزان. تهران، سعدي، شماره اول. صص 19-20؛ سيري در قلمرو بختياري. ص 36 .
5. امان ديتر. بختياري‏ها، عشاير کوه‏نشين ايراني در پويه تاريخ. ترجمه محسن محسنيان. تهران، آستان قدس رضوي، 1367. چاپ اول. ص 67؛ جن رالف گارثويت. بختياري‏ها در آيينه تاريخ. ترجمه مهراب اميري. تهران، انزان، 1375. چاپ اول. ص 15 .
6. بختياري‏ها، عشاير کوه‏نشين ايراني در پويه تاريخ. ص 67 .
7 . تاريخ سياسي اجتماعي بختياري. صص 83-84؛ بختياري‏ها در آيينه تاريخ. ص 57؛ خسرو بختياري. خاطرات سردار ظفر. تهران، فرهنگسرا، 1362. چاپ اول. ص 4.
8 . تاريخ بختياري. ص 154 .
9. Elizabet Macbenrose
10 . اليزابت مکبن رز. با من به سرزمين بختياري بياييد. ترجمه مهراب اميري. تهران، بي‏جا، 1373. چاپ اول. صص 56-57؛ تاريخ بختياري. ص 151 .
11 . بختياري‏ها در آيينه تاريخ. ص 31؛ تاريخ سياسي اجتماعي بختياري. ص 46 .
12 . تاريخ سياسي اجتماعي بختياري. ص 47 .
13 . نگرشي بر ايل بختياري. صص 15-17 .
14 . سراج‏الدين علي‏خان بن حسام‏الدين الگواليري اکبرآبادي. فرهنگ غياث الغاث. به کوشش محمد دبيرسياقي. تهران، معرفت، بي‏تا. ج 1. ذيل واژه ايل.
15 . محمدحسين بن خلف‏تبريزي متخلص به برهان. برهان قاطع. به اهتمام دکتر محمد معين. تهران، اميرکبير، 1362. ذيل واژه ايل.
16 . تاريخ سياسي اجتماعي بختياري. ص 85 .
17 . بختياري‏ها در آيينه تاريخ. ص 51 .
18 . ژان پييرديگار. فنون کوچ‏نشينان بختياري. ترجمه اصغر کريمي. مشهد، انتشارات آستان قدس رضوي، 1366. چاپ اول. ص 26؛ با من به سرزمين بختياري بياييد. ص 115؛ بختياري‏ها در آيينه تاريخ. ص 42؛ تاريخ سياسي اجتماعي بختياري. ص 85 .
19 . سيري در قلمرو بختياري. ص 311؛ بختياري‏ها در آيينه تاريخ. ص 42 .
20 . بختياري‏ها در آيينه تاريخ. ص 47 .
21 . غلامرضا ميرزايي‏دره‏شوري. بختياري‏ها و قاجاريه. شهرکرد، انتشارات ايل، بي‏تا. چاپ اول. صص 84-87 .
22 . با من به سرزمين بختياري بياييد. ص 105 .
23 . بختياري‏ها در آيينه تاريخ. ص 45 .
24 . همان. ص 44 .
25 . با من به سرزمين بختياري بياييد. ص 105 .
26 . سکندر امان‏الهي. کوچ‏نشيني در ايران. تهران، آگاه، 1370. چاپ سوم. ص 200؛ عبدالعلي خسروي. فرهنگ بختياري. تهران، فرهنگسرا، 1368. چاپ اول. صص 72-73؛ تاريخ سياسي اجتماعي بختياري. صص 86-87؛ فنون کوچ‏نشينان بختياري. صص 24-30 .
27 . آن لمتون. مالک و زارع در ايران. ترجمه منوچهر اميري. تهران، علمي و فرهنگي، 1362. چاپ سوم، ص 497 .
28 . بختياري‏ها در آيينه تاريخ. صص 44-45 .
29 . با من به سرزمين بختياري بياييد. ص 105 .
30 . بختياري‏ها در آيينه تاريخ. ص 48 .
31 . همان. صص 46-47.
32 . همان. صص 44-45 .
33 . مالک و زارع در ايران. ص 507 .
34 . بختياري‏ها در آيينه تاريخ. ص 44؛ تاريخ سياسي اجتماعي بختياري. ص 110؛ با من به سرزمين بختياري بياييد. ص 113 .
35 . با من به سرزمين بختياري بياييد. ص 113 .
36 . بختياري‏ها در آيينه تاريخ. صص 44-45 .
37 . تاريخ سياسي اجتماعي بختياري. صص 110 و 112 .
38 . مالک و زارع در ايران. ص 497 .
39 . با من به سرزمين بختياري بياييد. ص 112؛ تاريخ سياسي اجتماعي بختياري. ص 112 .
40 . تاريخ سياسي اجتماعي. ص 111 .
41. مالک و زارع در ايران. ص 504؛ بختياري‏ها در آيينه تاريخ. ص 43 .
42. تاريخ سياسي اجتماعي بختياري. ص 106؛ سيري در قلمرو بختياري. ص 40؛ با من به سرزمين بختياري بياييد. ص 112 .
43 . تاريخ سياسي اجتماعي بختياري. ص 107؛ سر اوستن هنري‏لايارد. ماجراهاي اوليه در ايران. ترجمه مهراب اميري. تهران، وحيد، 1367. ص 85؛ با من به سرزمين بختياري بياييد. ص 108 .
44. Great Britain: Foreign Office, NO.95, Enclosure in NO.95, Note on Bakhtiari Policy, Camp Isfahan, 22 July 1921, F.O. 416.
45. Ibid.
46. System of Bastagan 
47. Ibid.
48. بختياري‏ها در آيينه تاريخ. صص 25 و 39-59؛ همان. صص 25 و 59-39.

چاپچاپ
www.iichs.org