موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران  (مقالات)           WWW.IICHS.ORG

تلاش حاج‏آقا نورالله و ترويج خودكفايي ملي و تحريم اجناس بيگانه

 

 

به دنبال قيام بزرگ و تاريخي تنباكو كه امپراطوري انگليس را به عقب‏نشيني واداشت؛ اين انديشه در ذهن حاج آقا نوراللّه و آقانجفي شكل گرفت كه مي‏توان ابعاد اين تحريم را به كالاهاي ديگر گسترش داد. و سپس جهت تحقق عيني اين تحريم براي سازندگي و خودكفايي داخلي نيز برنامه‏ريزي و اقدام نمود. اين اقدام دو جانبه (اوّل مبارزه منفي و تحريم اجناس خارجي و نفي سلطه اقتصادي اجانب و دوّم تلاش براي سازندگي و خودكفايي ملي) اساس مبارزه اقتصادي حاج آقانوراللّه و برادرش را تشكيل مي‏داده است. حاج آقانورالله در اين مورد مي‏نويسد:
 
همين اعمالي كه اسمش را تجارت و صناعت كرده‏ايم، اسباب فقر و فاقه دولت ما شده. چرا كه تجّار ما در واقع مزدور اجانب مي‏باشند، به اجرت بسيار مختصري. به علت اينكه در سال، چندين هزار تومان ما را از طلا و نقره حمل به خارج مي‏نمايند. و اجانب همين پولها را اسباب محموله تجارت لايقه مي‏نمايند. و سالي كرورها از مملكت ما جلب مي‏نمايند. و در مقابل در سال چيزهايي كه ابدا از عين آن باقي نيست، از قبيل قند و چاي و پارچه‏هاي بي‏دوام به قيمتهاي گزاف تجّار ما وارد مي‏نمايند و در انظار جلوه مي‏دهند. و ما هيچ تصور نمي‏كنيم كه سر سال اينها كه به ايران آورده‏اند، از قبيل قند و چاي و ساير مشروبات علاوه بر خسارات خالي، كلّي ضرر مالي براي ما داشته. يا از قبيل اقمشه بوده، كه محلوج آنها را يك من نه هزار الي يك تومان از مملكت ما برده. يا قدري كم و زياد پارچه‏هاي مثل كارس و امثال آن داده‏اند. يا از قبيل ظروف و چراغ و ساير آلات چيني و بلور و غيره بوده كه تماما سر سال شكسته و بكلي از ميان رفته، جز حسرتي براي ما باقي نمانده. پس معلوم شد كه اين قسم تجارت دلاّلي اجانب بوده و جان كندن براي تحصيل نفع آنهاست.1
 
امّا در زمينه خودكفايي ملي و رشد اقتصاد داخلي اسناد و مدارك زيادي در دست است كه در تاريخ يكصد سال اخير با توجه به حجم و ابعاد و عمق كم‏نظير است. موضوع شركت اسلاميه اصفهان كه به سال 1316 قمري تأسيس شد (حد فاصل قيام تنباكو و نهضت مشروطيت 1309 ـ 1324) و تشكيلات منظم آن كه در همه شهرها شعبه‏هايي را داير و حتي در برخي كشورهاي خارجي نيز دفاتري ايجاد نمود، جزو درخشانترين حوادث اين دوره بشمار مي‏رود. توليدات و منسوجات اين شركت در سراسر كشور پخش گرديد. و مردم با عشق و علاقه لباسهايي كه پارچه‏اش خارجي بود، درآورده و به جاي آن از اقمشه ساخت اين شركت استفاده مي‏نمودند. شور زايدالوصفي كه اين شركت در ايجاد غرور ملّي براي نفي اقتصاد بيگانه و حمايت از وطن و دين ايجاد نمود، خود تاريخي فراموش ناشدني دارد. در اساسنامه شركت اين‏گونه آمده است:
 
اين شركت آب رفته را به جوي باز مي‏آورد و رشته گسيخته تجارت داخلي ما را محكم خواهد نمود. مُلك و وطن ما را آباد و صنايع منقرض شده ما را حيات مي‏دهد. و ما را از ذلّت احتياج به امتعه خارجي مي‏رهاند. در سال كه هزارها از نفوس و برادران ديني ما به خارجه مسافرت كرده و در كمال ذلّت به مزدوري غيرمذهب ما، جان شيرين مي‏سپارند به كار و شغل در داخله مملكت باز خواهند گشت. چون تا به حال نه تجّار و نه كسبه معني و لذّت كسب را نچشيده بلكه خود مزدور و كاركن كمپانيهاي خارجه بوده‏اند.2
 
همچنين از سخنان حاج آقا نوراللّه است كه:
 
«بايد اسباب كسب و تجارت داخله را فراهم آورد كه از اول صادرات مملكت بقدر واردات باشد.»3
 
«اشخاص نروند پولهاي خودشان را در بانكهاي خارجه از قرار صد و پنج بگذارند و در داخله پول نابود شود. بايد طوري اطمينان داد كه رعايا به دولت قرض بدهند.»4
 
«اگر مسلمين داراي ثروت و مكنت شوند و تجارت و زراعت و فلاحت آنها ترقي كند و فقر و پريشاني آنها رفع شود، البته در كمال خوبي مي‏توانند حفظ عَلَم اسلام را نمايند.»5
 
«امروز بر ملت ايرانيه و حوزه اسلاميه لازم و متحتّم است كه در رفع احتياج از خارجه به قدر مقدور و اندازه ميسور بكوشيم. يعني لوازم زندگاني را از لباس و فرش و مبل و اسباب آلات و جنس خرّازي از چاقو و مقراض و غيره تا آخرين درجه امكان از امتعه داخله خود استعمال نماييم. و تا در مملكت خود اگر چه به اضعاف قيمت و خشن باشد در بند ظرافت نباشيم و از خارج نخريم و اين اقتصاد مُلكي و ملّي را كار بنديم و سرمايه و نفوذ را به خارجه نسپاريم.»6
 
«يكي از صنعتهاي قديمه ايران، نسّاجي است. اگر كارخانه ريسمان و نسّاجي داشتيم قهراً رفع حاجت و مزيد ثروت و ترقي مملكت مي‏باشد. و هم فلاحت كه در واقع معدن معتبر ايران است و با اين استعدادِ آب و خاك، اگر از روي قانون علمي استخراج اين معدن مي‏شد، اسباب هزارگونه ثروت بود.»7
 
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
 
1. رساله مقيم و مسافر.
2. نسخه اساسنامه شركت اسلاميه، اصفهان، 1316 قمري.    
3. رساله مقيم و مسافر.
4. همان رساله.
5. همان رساله.
6. روزنامه «جهاد اكبر» سال 1325 .

7. رساله مقيم و مسافر.


چاپچاپ
www.iichs.org