موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران  (نشريه الکترونيکي زنان)           WWW.IICHS.ORG

شماره ۳۰، حرم

 حرم  

منيرالسلطنه
 
فاطمه معزي

  

منيرالسلطنه که از نام کوچکش اطلاعي در دست نيست دختر محمدتقي خان معمارباشي آذربايجاني دوره محمدشاه و ناصرالدين شاه است. پس از آنکه طرح مدرسه دارالفنون توسط ميرزا رضاي مهندس‌باشي کشيده شد ساخت اين مدرسه به معمارباشي سپرده شد و چندي بعد به رياست اداره بناي ديوان اعلي ارتقاء يافت. 1 به احتمال زياد وصف دختر معمارباشي به گوش شاه رسيد و پسنديده شد او به دربار راه يافت و در دسته همسران غير دائم ناصرالدين شاه قرار گرفت. کامران ميرزا چهارمين فرزند ذکور ناصرالدين شاه حاصل اين ازدواج بود که در 19 ذي‌القعده 1272 ق به دنيا آمد 2 و محبوبيت زيادي نزد شاه داشت. اين محبوبيت به حدي بود که اگر منيرالسلطنه فقط «دختر يک نفر از معمارباشيان قديم» 3 نبود پسرش به ولايتعهدي منصوب مي‌شد اما اصل و نسب مادر او را به مقام نايب‌السلطنگي رساند .

 

منيرالسلطنه که والده آقا نيز خوانده ميشد محبوبيت فروغ‌السلطنه يا انيس‌الدوله را نداشت اما محبوبيت فرزندش در نزد شاه برايش کافي بود و همين امر او را در جرگه همسران فراموش شده شاه قرار نمي‌داد. ناصرالدين شاه در سفر دوم خود به فرنگ در جواب نامه منيرالسلطنه نوشت:

«عريضه که نوشته بودي يک منزلي سرحد چاپار رساند. الحمدلِله احوال ما بسيار خوب است. مضمون عريضه‌اي است بسيار بامزه. خنده داشت. ان شاءالله احوال نائب‌السلطنه و بچه‌ها خوب است. از احوالشان عرض کن مطلع باشيم. احوال سرورالدوله را بپرس». 4

 

پس از فوت مهدعليا، مادر ناصرالدين شاه، هر ساله مراسم جشني به مناسب جشن تولد حضرت فاطمه برپا مي‌کرد با فوت او  در سال 1290ق برگزاري اين مراسم را منيرالسلطنه برعهده گرفت. 5 جشني که هر سال در روز بيستم جمادي‌الثاني به صورت مفصل در منزل او به نام منيريه ترتيب داده مي‌شد. در اين مجلس علاوه بر زنان حرم، همسران سفراء و هيئتهاي خارجي نيز دعوت مي‌شدند. تنها مرداني که اجازه حضور در مهماني را داشتند ناصرالدين شاه و کامران ميرزا نائب‌السلطنه بودند و اين شايد دليلي بود که باعث مي‌شد «خيليها ملاحظه مي‌کنند و نمي‌گذارند زنهايشان بروند.» 6 شرح اين مجلس چنين است :

 

              از يک هفته به عيد مانده نامه‌هاي دعوت به عنوان همسران و دخترهاي شاه و کسانشان، زن شهزادگان و وزراء و رجال و سران سپاه و سادات محترم و تجار معتبر فرستاده مي‌شد. يکي از مراسم جشن مزبور  سبز پوشيدن بود و از اين رو  ميهمانان از بانو و خدمتکار سراپا سبز مي‌پوشيدند. بانواني که هر ساله در اين ضيافت حضور مي‌يافتند براي سفارش دستکش، جوراب و کفش سبز به فروشگاههاي فرنگي منش آن عصر از قبيل توکو، کنتوار فرانسه، باغدسر و... روي مي‌آوردند.

              پذيرايي ميهمانان در تالار سبز به عمل مي‌آمد که آن را با اثاثه  و فرشهاي سبز آراسته بودند. ظرفها نيز جمله از بلور و چيني سبز انتخاب شده بود. چند دسته نوازنده از قبيل گل رشتي، طاوس و... فراخوانده مي‌شدند. اينان پس از ورود به خانه منيرالسلطنه به راهنمايي يک تن خواجه‌سرا به اطاق تعويض لباس مي‌رفتند .... منيرالسلطنه سيني مرصعي پر از مسکوک زر بر دست از اين سو به آن سو مي‌رفت و بانوان را هر يک، يک اشرفي و کنيزان را هر کدام يک پنج هزاري عيدي مي‌داد. سفره‌هاي ناهار  را در شش اطاق بزرگ مي گستردند ... در بالاي هر سفره دسته‌اي نوازنده جا مي‌گرفت.

              ... پس از ناهار مراسم عيد آغاز مي‌گشت. نخست سه تن از سادات جليل‌القدر به نوبت بر صندلي از مخمل سبز که به شيوه‌اي خوش زينت داده شده بود قرار ميگرفتند و شمه‌اي از عروسي حضرت زهرا (ع) ياد مي‌کردند و اشعار مناسب مي‌خواندند ... در پايان مجلس دوشيزه‌اي سيد را براي جوان بي بضاعتي از همان سلسله که مقدماتش را از پيش فراهم ساخته بودند عقد مي‌بستند و منيرالسلطنه انگشتري گرانبها به عروس و ساعتي طلا به داماد  مي‌بخشيد.... 7

 

ناصرالدين شاه در خصوص اين جشن مي نويسد:

«امروز عيد مولود حضرت فاطمه عليه‌السلام است والده نايب‌السلطنه اين عيد را مي‌گيرد رخت پوشيده از اندرون رفتيم منزل نائب‌السلطنه سروستان و حياطها تمام زنانه قرق بود. وضع اين مهماني مثل پارسال و حکم چاپ را دارد. هيچ تفاوتي با سال گذشته نداشت زنهاي زيادي بودند عزيزالسلطان هم بود رفتيم پائين و بالا اتاقها را تماشا کرديم قدري شاهي توي زنها پاشيديم. شلوغ کردند يک دختر سيدي زير دست و پا رفت. کم مانده بود خفه بشود...». 8

 

منيرالسلطنه داراي چهار برادر بود که همگي را او «راه مي برد». برادر بزرگش به سمت لَله‌باشي کامران ميرزا منصوب شد، دومين برادر محمدابراهيم خان معمارباشي به واسطه حرفه پدر چندي معمارباشي بود و در سال 1299ق با پرداخت پيشکش به شاه وزيرنظام شد و وزارت تهران را به او سپردند که اين ارتقاء را بدون شک به خواهر خود مديون بوده است. سمتي که براي وي ثروت بسيار به ارمغان آورد. برادر ديگر وي احمدخان فراشباشي بود. 9 با مرگ وزيرنظام در سال 1309ق تمام مال و مکنتش به خواهرش منيرالسلطنه رسيد. 10

 

منيرالسلطنه با توجه به محبوبيت کامران ميرزا در نزد شاه  چندان احتياجي به اين نداشت که مناسبات وي با صاحبان نفوذ را رونق دهد اما به مراقبت از اين مناسبات مي‌پرداخت. زماني که حاج سياح از سفر فرنگ خود بازگشت و به ديدار شاه و دولتمردان رفت توجهي به کامران ميرزا نکرد و اين باعث نگراني منيرالسلطنه شد: «شيخ اسدالله از طرف منيرالسلطنه والده نواب کامران ميرزاي نايب‌السلطنه ابلاغي آورد که او گفته چرا با پسر من مراوده نکرده و يک ليره هم دستلاف داده بود.گفتم اين را به فقيري مي دهم اگر منيرالسلطنه خودش بود که قلبش صافتر است به حضورش مي‌رسيدم اما پسرش ذره‌اي حقيقت ندارد و سرشتش پر از تزوير و شيطنت است». 11

 

در جريان تحريم تنباکو منيرالسلطنه نيز مانند ديگر همسران شاه از دستور ميرزاي شيرازي تبعيت کرد و زماني که يکي از ملاقات‌کنندگان وي در منيريه از چپق استفاده کرد معترض شد: «ميرزا استعمال توتون را حرام فرموده» تلاش راوي براي قانع کردن منيرالسلطنه در اين مورد بي فايده بود. 12

 

منيرالسلطنه آداب مذهبي را به جا مي‌آورد، نمازجماعت در اندرون هر روز بنا به دستور وي برگزار مي‌شد. 13 در سال 1300ق عَـلـَمي براي حرم حضرت ابوالفضل ارسال کرد که با نصب آن در اين حرم موافقت شد. 14 خانه وي از محلهاي معتبر براي بست‌‌نشيني بود.

 

او دچار بيماري وسواس بود اما نه به حد سرورالسلطنه همسر مظفرالدين ميرزا. 15 منيرالسلطنه داراي ثروت فراوان بود که بخشي از آن را وقف کرده، بعد از فوت برادرش اميرنظام با ارث به جا مانده از وي مدرسه‌اي را در گورستان مجاور بقعه امامزاده سيد نصرالدين به نام مدرسه منيريه بنا و موقوفاتي از تهران و مازندران را براي هزينه‌هاي اين مدرسه تعيين کرد. مدرسه در ششم ذي‌القعده 1311ق افتتاح شد. اعتمادالسلطنه درباره روز افتتاح مي‌نويسد: «منيرالسلطنه مادر نائب‌السلطنه قريب شصت هزار تومان از پولهاي وزيرنظام برادرش خرج اين مدرسه نموده است. و حقيقةً کار بسيار بزرگي کرده است اين موقع کثيف‌ترين نقاط طهران بود و حالا اين بناي عالي خيلي آنجا را تميز کرده است. در اين افتتاح بيشتر از پنج هزار تومان خلعت و انعام داده بود». 16

 

در دهه محرم که مراسم عزاداري در مدرسه برپا مي‌شد منيرالسلطنه نيز خود در مراسم حضور مي‌يافت. 17 مسجد منيريه در کنار بقعه امامزاده سيد نصرالدين نيز از بناهايي است که منيرالسلطنه ساخته و آيينه‌کاري و ساخت ضريح نقره و گنبد اين امامزاده نيز توسط وي در دوره ناصرالدين شاه صورت گرفته است. بر کتيبه موجود در سيد نصرالدين نوشته شده :

نير عصمت که قصر سلطنت زو شد منير 

لوحش الله ساخت اين محکم اساس دلپذير

کرد بر پا اين بنا در عهد شاه دادگر

ناصرالدين شاه عادل شهريار شهر گير

...

درج يکتا گوهر شاهي و جفت شهريار

کش بود فرزند فرزانه  اميران را امير

کامران شاه جوان بخت آنکه اندر رزم و بزم

تيغ او باشد شر افشان دست او ابر مطير

بود چون ماه نوي کرد اين همايون جابه ري

پرتو راي منيرالسلطنه بدري منير 18

 

در کنار اين اقدامات تصرف اموال ديگران را نيز در کارنامه خود دارد: «هفتم ذي‌القعده 1311:از قراري که شنيدم رعاياي قريه ازگل از دست والده نايب‌السلطنه عارض شده بودند که آبي از کوه ازگليها حق آبه دارند والده نايب‌السلطنه به بهانه غرس اشجار در دوطرف مجراي اين آب درصدد  تصرف اين آب و نهر بوده است. ازگليها به واسطه باغبانباشي که از صيغه‌هاي خيلي محبوبه پادشاه است عارض شده بودند و حکم شد بيشتر از سي هزار درخت مادر نايب‌السلطنه را کنده دور انداختند». 19

 

عباس ميرزا ملک‌آرا برادر ناصرالدين شاه  نيز در حين مذمت کامران ميرزا نائب‌السلطنه از منيرالسلطنه مي‌نويسد: «... ده هزار تومان هم پول ساسان ميرزاي پسر بهمن ميرزا ملقب به بهاءالدوله را خود و مادرش خورده ...». 20

 

با فوت ناصرالدين شاه، بنا به دستور مظفرالدين شاه زنان از حرم اخراج شدند: «خانمها هر چه دارند مال خودشان و از اندرون خارج شوند جز خانمهايي که اولاد دارند و آنها را بفرستند به حياط سروستان که منزل منيرالسلطنه مادر نائب‌السلطنه بود». منيرالسلطنه خود پيش از اين دستور سروستان را تخليه و به منزل فرزند خود کامران ميرزا رفته بود. 21 عمارت و باغ منيريه در کنار عمارت و باغ اميريه متعلق به وي بود که توسط کامران ميرزا ساخته شد. منيريه پس از فوت منيرالسلطنه متروک بود و فقط در ايام محرم مراسم روضه‌خواني در آن برقرار مي‌شد. 22

 

از زمان فوت منيرالسلطنه اطلاعي به دست نيامد ولي او تا اواسط دوره مظفري زنده بوده. کامران ميرزا در سفرنامه خود به قم در صفر 1320 از خداحافظي با سرکار خانم و سرورالدوله نوشته است. 23 مدفنش در ايوان حرم حضرت علي (ع) در شهر نجف قرار دارد. 24

 

 موقوفات منيرالسلطنه عبارتند از: مدرسه منيريه به مساحت يک هزار مترمربع، مسجد، زمين غير مزروع، کاروانسرا، هفتاد و سه باب دکان که براي مدرسه و مسجد منيريه وقف شده بود. 25

  

 

[151- 195 ب]
منیرالسلطنه

 

[135- 195 ب]
تصویر منیرالسلطنه در کنار همسران دیگر ناصرالدین شاه اسامی زنان به خط ناصرالدین شاه است

 

[199- 195 ب]
منیرالسلطنه در کنار همسران دیگر ناصرالدین شاه
 

 

دعوتنامه منیرالسلطنه برای الا سایکس برگرفته از کتاب  Through Persia on a side saddle
 

 

[10 -1- 112ظ]
محمدابراهیم خان وزیر نظام برادر منیرالسلطنه
 

[797- 1ع]
مراسم روضه‌خوانی منیرالسلطنه در منزل برادرش وزیر نظام
 

[3263- 1ع]
تصویر ناصرالدین شاه که به منیرالسلطنه اهدا کرده است
 

[5375- 3 ع]
منیرالسلطنه در روزگار جوانی
 

[122- 195 ب]
منیرالسلطنه
 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

   

1. حسين محبوبي اردکاني. چهل سال تاريخ ايران، تعليقات بر المآثر و الآثار. تهران، اساطير، 1368. ج2، ص 565. مهدي بامداد. شرح حال رجال ايران در قرن 12،13 و 14. تهران، زوار، 1357. ج 5. ص 96.

2. محمدحسن خان اعتمادالسلطنه. المآثر و الآثار. به کوشش: ايرج افشار. تهران، اساطير، 1368. ج 1، ص 34.

3. چارلز جيمز ويلز. تاريخ اجتماعي ايران در عهد قاجاريه. ترجمه: سيد عبدالله. تهران، طلوع، 1366. ص 52.

4. روزنامه خاطرات ناصرالدين شاه در سفر دوم به فرنگستان. به کوشش: فاطمه قاضيها. تهران، سازمان اسناد ملي ايران، 1379. ص 413.

5. محمدحسن خان اعتمادالسلطنه. روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه. به کوشش: ايرج افشار. تهران، اميرکبير، 1350. ص 78.

6. قهرمان ميرزا  سالور. روزنامه خاطرات عين‌السلطنه. تهران، اساطير، 1374. ج 1، ص 667. 

7. دوستعلي خان معيرالممالک. يادداشتهايي از زندگاني خصوصي ناصرالدين شاه. تهران، نشر تاريخ ايران، 1390. ص 82-83.

8. روزنامه خاطرات ناصرالدين شاه (از محرم تا شعبان 1306ق). مصحح: دکتر عبدالحسين نوايي، الهام ملک‌زاده. تهران، سازمان اسناد و کتابخانه ملي جمهوري اسلامي ايران، 1384. ص 170.

9. خاطرات ممتحن‌الدوله. به کوشش: حسينقلي خانشقاقي. تهران، فردوسي و فرهنگ، 1362. ص 175-176.

10. روزنامه عين‌السلطنه. ج 1، ص 416.

11. خاطرات حاج سياح. به کوشش: حميد سياح. مصحح: سيف الله گلکار. تهران، اميرکبير، 1346. ص 108.

12. جواد ناطق. "خاطرات من " . يغما، س 12. ش 1-12. ص 366.

13. حسن اعظام قدسي. خاطرات من يا روشن شدن تاريخ صد ساله. تهران، ابوريحان، 1349. ص 63.

14. محمدحسن کاووسي عراقي. فهرست اسناد مکمل قاجاريه. تهران، مرکز اسناد و خدمات پژوهشي، 1382. ج 31-38. ص 30.

15. روزنامه خاطرات عين‌السلطنه. ج 2، ص 1072.

16. روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه. ص 954.

17. حجت بلاغي. تاريخ مرکز تهران. قم ،بي نا، 1350. ج 1، ص 186م.

18. حجت بلاغي. ص 14 م.

19. روزنامه اعتمادالسلطنه. ص 955.

20. شرح حال عباس ميرزا ملک‌آرا. به اهتمام عبدالحسين نوايي. تهران، شرکت سهامي چاپ، 1325. ص 60.

21. خاطرات تاج‌السلطنه. به کوشش: منصوره اتحاديه و سيروس سعدونديان. تهران، نشر تاريخ ايران، 1362. ص 66.

22. خاطرات و اسناد ظهيرالدوله. تهران، شرکت سهامي کتابهاي جيبي، 1351.ص 378.

23. کامران ميرزا نائب‌السلطنه. سفرنامه قم. به کوشش: ايرج افشار. کتابخانه ديجيتال آستانه مقدسه حضرت معصومه عليها السلام.

24. محمدابراهيم باستاني پاريزي. از پاريز تا پاريس. تهران، اميرکبير، 1355.ص 26.

25. حجت بلاغي. ص 155-157.

 

  


چاپچاپ
www.iichs.org