موسسه
مطالعات تاريخ معاصر ايران (رجال) WWW.IICHS.ORG
مظفر اعلم
نيلوفر کسري وي پنجمين فرزند ذکور معتمدالوزاره ملقب به سالارمظفر و سردار انتصار بود که در سال 1261ش در قفقاز به دنيا آمد. تحصيلات ابتدايي و متوسطه خود را در عثماني و تکميلي آن را در مدرسه حربيه سنسير فرانسه در رشته توپخانه ادامه داد. 1 و دوره پيادهنظام را طي کرد. قبل از بازگشت به ايران عضو کميسيون تحديد مرزي ايران و ترکيه شد و پس از بازگشت به استخدام وزارت امور خارجه درآمد و کنسول ايران در دمشق گشت. اما اندکي بعد به سبب علاقه به رشته تحصيليش از اين سمت استعفا داد و به خدمت نظميه در آمد. او پس از فتح تهران در نظميه به سمت رياست گردان سوارهنظام ژاندارم مشغول به کار شد و علاوه بر مسئوليت پر کردن توپهاي شرپنل، محافظت از راهها و رياست ژاندارم سوار را برعهده گرفت. اندکي بعد به سبب درايت به سمت معاونت و سپس رياست نظميه رسيد و سلسله اصلاحاتي در زمينه امور داخلي و تنظيم بودجه ويژه شهرباني انجام داد.
وي سلسله مراتبي جديد در نظميه برقرار ساخت که پايه مدارج بعدي گشت. اين سلسله مراتب شامل: رصدباشي، يوزباشي، کميسر، سرکميسر و کلانتر بود. 2 رشادت و قابليت او در اداره امور منجر به کسب لقب سالار مظفر و رياست بريگاد قزاق شد.
در سال 1297ش وثوقالدوله رئيسالوزراي وقت او را با سمت رياست قشون آذربايجان جهت سرکوب اسماعيلخان سميتقو به آن منطقه فرستاد. 3 و او با تدبير سميتقو را شکست داد. 4 وي با حمايت خياباني و يارانش به رياست نظميه آذربايجان دست يافت اما اندکي بعد به جرم توطئه عليه خياباني دستگير و به تهران فرستاده شد. 5
او در دوران وزارت جنگ قوامالسلطنه با درجه سرهنگي به رياست قشون خراسان منصوب شد و موفق گشت در اين سمت امنيت نسبي در منطقه برقرار سازد. وي به پاس اقداماتش در خراسان با پيشنهاد وزيرجنگ (قوامالسلطنه) ملقب به سردار انتصار شد و درجه سرتيپي به دست آورد. پس از کودتاي 1299 شمسي استاندار اصفهان گرديد.
در سال 1302 ش نظميه توطئهاي را عليه سردار سپه کشف کرد. گويا قصد توطئهگران اين بود که سردار سپه رضاخان را به قتل برسانند در اين رابطه عدهاي از جمله قوامالسلطنه نخستوزير سابق و مظفرخان سردار انتصار بازداشت شدند. همسر قوام به مشيرالدوله رئيسالوزرا و احمد شاه متوسل شد و درخواست آزادي همسرش و اجازه خروج او را از کشور کرد. پرونده امر حاکي از غير واقعي بودن موضوع بود. گويا انگليسيها به سردار سپه گفته بودند که به منظور باز کردن راه ترقي و دستيابي به سلطنت وجود افرادي چون قوامالسلطنه مشکلساز خواهد شد. بنابراين نزديکان سردار سپه دست به کار شدند و سردار انتصار نيز پس از دادن شهادت عليه قوام بخشوده و آزاد شد و به پاس خدماتش به حکومت کردستان منصوب گشت. 6
وي در دوران حکومتش در کردستان اصلاحات زيادي انجام داد. 7 و به همين دليل به ترتيب به حکومت بنادر و جنوب خليجفارس (1306ش)، حکومت لرستان و بروجرد (1308ش) و استانداري فارس و آذربايجان (1309ش) دست يافت. 8
مظفر اعلم از سال 1311 به تهران آمد و در سال 1313ش وارد کابينه شد و به رياست اداره کل تجارت رسيد. او در اين سمت به رياست هئيتي براي توسعه معاملات تجاري به شوروي سفر کرد و زمينه قرارداد پاياپاي را بين ايران و شوروي فراهم ساخت. سپس به رياست کل صناعت (1314ش) نائل شد. در سال 1315ش با عنوان وزيرمختاري ايران به بغداد رفت. 9
وي پس از يکسال و نيم به ايران بازگشت و در سال 1317ش در کابينه جم به وزارت امور خارجه منصوب شد. او در کابينههاي بعدي دکتر احمد متيندفتري و علي منصور کماکان عهدهدار همان سمت بود. در اوايل سال 1319ش مظفر اعلم بار ديگر به استانداري آذربايجان منصوب شد و در چندين کميسيون مرزي تعيين حدود با دولت شوروي شرکت جست و در مورد استرداد طلاهاي ايران که زمان محمدعليشاه از ايران خارج شده بود صحبت کرد. 10 در سال 1330 ش به سمت اميرالحاج و وزيرمختاري ايران در عربستان رسيد و سال بعد وزيرمختار ايران در عراق شد. 11
مظفر اعلم در زمان کودتاي 25 مرداد 1332ش و فرار محمدرضا شاه و ملکه ثريا به خارج همچنان سمت وزيرمختاري ايران در عراق را عهدهدار بود. وي بهدستور دکتر فاطمي وزير امور خارجه وقت برخلاف درخواست نوري سعيد پاشا جهت استقبال از شاه به فرودگاه نرفت بههمين دليل پس از کودتاي 28 مرداد 1332ش و بازگشت شاه به ايران هنگامي که جهت استقبال به فرودگاه رفت بين او و نوري سعيد پاشا مشاجرهاي شديد رخ داد و او ناچار بهترک فرودگاه، نوشتن استعفا و سفر به سوريه شد. 12
وي مدتي در سوريه اقامت داشت و سپس از آنجا به فرانسه رفت و در پاريس ساکن شد. از آن زمان تا سال 1350ش همواره درخواست بخشش و اجازه بازگشت به ايران را داشت تا اينکه در سال 1350ش اجازه بازگشت به او داده شد اما وي پس از چند ماه اقامت در ايران در گذشت. (1351ش) 13
وي هنگام مرگ 90 سال داشت و چهار فرزند به نامهاي ستار، حميد، وحيد و فريد از او باقي ماند. ستار در سويس پزشکي خواند و در شرکت نفت اشتغال يافت. حميد و وحيد به امور تجارتي پرداختند و فريد هم در سويس دکتراي پزشکي را اخذ کرد. 14
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. حسن مرسلوند، زندگينامه رجال و مشاهير ايران، ص 213 .
2. پاشالوا مختاري، تاريخ هفتاد ساله پليس ايران، صص 20-22 و تاريخ پليس ايران، ص 70 .
3. محمدامين رياحي، تاريخ خوي، ص 538- 539 .
4. محمد تمدن، اوضاع ايران در جنگ اول يا تاريخ رضائيه، ص 344-345 .
5. احمد کسروي، قيام شيخ محمد خياباني، ص 140-147 .
6. سيد مرتضي تفرشي، نظم و نظميه در ايران، ص 237؛ ابراهيم صفايي، چهل خاطره از چهل سال، ص 59-61 .
7. محمد مردوخ کردستاني، تاريخ خوي، ص 402 - 404 .
8. حسن مرسلوند، ج 1، ص 214 و مجله آينده سال 13، ص 683 .
9. اطلاعات سالانه، 1341، ص 39-41 .
10. خواندنيها، سال 1330ش، 53، ص 8- 10 و ش 68 ص 2 .
11. تاريخچه وزارت امور خارجه، ص 15 .
12. خواندنيها، 1332، ش 98، ص 8-9 .
13. مصطفي الموتي، ايران در عصر پهلوي، ج 7، ص 142-143 .
14. باقر عاقلي، خاندانهاي حکومتگر ايران، ج 1، ص 502-503 . |
چاپ |