موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران  (مقالات)           WWW.IICHS.ORG

تصويب قانون متحدالشكل كردن لباس

 

مظفر شاهدي

 

قانون متحدالشکل شدن لباس در 4 دي 1307 در مجلس شوراي ملي دوره ششم به تصويب نمايندگان رسيد. قبل از تصويب اين قانون رضا شاه به تأسي از کشور همسايه ترکيه اقداماتي براي متحدالشکل کردن لباس در کشور صورت داده بود. در آغاز به وزرا، نمايندگان مجلس، مديران و رؤساي دواير دولتي و کارمندان دولت تکليف شده بود لباس متحدالشکل بپوشند و کلاه لبه‌دار (که به کلاه پهلوي شهرت داشت) بر سر بگذارند؛ و نيز دستور داده شده بود تا محصلين و دانش آموزان مقاطع مختلف مدارس نيز اونيفورم ويژه‌اي به رنگ خاکي که شامل يک نيم تنه و شلوار مي‌شد، بر تن کنند و کلاه پهلوي بر سر نهند. به تدريج پوشيدن لباس متحدالشکل به ديگر اقشار مردم نيز تکليف شد. با اين حال بسياري از مردم کشور از اين تغيير پوشش اجباري خود ناراضي بودند و در برابر فشار مأموران شهرباني مقاومت‌هايي صورت مي‌گرفت. بسياري از مردم کشور در تهران و ديگر ايالات مايل نبودند لباس آباء و اجداد خود را به کناري نهاده لباس کوتاه کت و شلوار بر تن کنند. به همين دليل رضا شاه دستور داد مجلس شوراي ملي الزام و اجبار استفاده از لباس متحدالشکل جديد را قانوني کند تا مأموران شهرباني هرگونه مخالفتي را باشدت وحدت هر چه تمامتر سرکوب کنند. به دنبال آن مجلس تصويب کرد که : 1- کليه اتباع ايران که برحسب مشاغل دولتي داراي لباس مخصوص نيستند در داخله مملکت مکلف هستند با لباس متحدالشکل، کلاه پهلوي و نيم تنه بافته شده در ايران ملبس شوند. اين قانون « طبقات هشتگانه ذيل ]را [ از مقررات اين قانون مستثني » کرده بود: 1- مجتهدين مجاز از مراجع تقليد مسلم؛ 2- مراجع امور شرعيه دهات و قصبات؛ 3- مفتيان اهل سنت و جماعت؛ 4- پيشنمازان داراي محراب؛ 5- محصلين داراي اجازه روايت؛ 6- طلاب محصلين فقه و اصول؛ 7- مدرسين فقه و اصول و حکمت الهي؛ 8- روحانيون ايراني غير مسلم.


قانون مذکور متخلفين از مقررات در مناطق شهري را به جزاي نقدي يک تا پنج تومان و يا به حبس از يک تا 7 روز محکوم مي‌کرد و متخلفين از ساير نقاط کشور را فقط به حبس 1 تا 7 روز محکوم مي‌شناخت. تاريخ اجراي اين قانون براي مناطق شهرنشين اول فروردين 1308اعلام شده و براي ساير نقاط کشور نيز تأخيري يک ساله قايل شده بود.


براي کسب آگاهي بيشتر بنگريد به: حسين مکي، تاريخ بيست ساله ايران، جلد پنجم، تهران، نشر ناشر،1362،ص70-72 . 


www.iichs.org