موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران  (مقالات)           WWW.IICHS.ORG

نقد و بررسي : نگاهي به کتاب تجار، مشروطيت و دولت مدرن (صفحه ۲)

 

در فصل نخست از بخش پاياني کتاب نويسنده کوشيده است بحران سياسي و اجتماعي دامنگير کشور پس از پايان جنگ جهاني اول و ضرورت انجام اصلاحاتي در شئون مختلف سياسي، اجتماعي، اقتصادي و غيره را از نگاه رجال، روشنفکران، دولتمردان و آگاهان به امور در آن روزگار تشريح و توصيف کند. در اين راستا نويسنده بر اين باور است در آستانه پايان جنگ جهاني اول و پس از آن دامنه ناامنيها، فقر، ويرانيها و صدمات اجتماعي قحطي و دهها نوع مصائب ديگر در اقصي نقاط کشور گسترش چشمگيري يافته و به تبع آن فعاليت نيروهاي گريز از مرکز که باز هم بر وخامت اوضاع مي‌افزود، افزايش بيشتري پيدا کرده بود که نتيجه آني آن نارضايتيهاي گسترده‌تر اجتماعي و سخت‌تر شدن وضع معيشت و زندگي عمومي مردم کشور از اقشار مختلف بود و در اين ميان هيئت حاکمه ناتوان از برقراري نظم و امنيت و تسهيل ضروريات معيشتي و تأمين مايحتاج عمومي، مردم کشور را به تدريج بر ضرورت انجام اصلاحاتي اجتماعي ـ اقتصادي و سياسي که فرآيند آن روي کار آمدن حکمراني مقتدر بود ترغيت و تشويق مي‌کرد. تأمين امنيت راهها و رونق حمل و نقل و تجارت در شاهراههاي کشور و رساندن مايحتاج عمومي به بازارهاي مصرف و مبادله که از مهمترين دغدغه‌ها و خواستهاي تجار و بازرگانان بود، باز هم بر فکر ضرورت تشکيل دولت مقتدر دامن مي‌زد.

 

به عقيده نويسنده ضعف مفرط حکومت مرکزي که ناتوان از برقراري هرگونه امنيت در کشور بود به گونه‌اي مستقيم و غيرمستقيم جامعه را براي پذيرش حرکتي از نوع کودتاي سوم اسفند 1299 آماده مي‌کرد.

 

در فصل دوم از بخش چهارم کتاب نويسنده تلاش مي‌کند بر اين نکته تأکيد ورزد که تجار و بازرگانان مأيوس از تداوم وضعيت نابسامان گذشته از کودتاي سوم اسفند و نقش آتي رضاخان در برقراري نظم و امنيت که لازمه شکل‌گيري و تحکيم موقعيت اقتصادي، تجاري کشور بود حمايت کردند و تجدد آمرانه و روش استبدادي او را (نوميد از شکل‌گيري نهادهاي مدرن و دموکراتيک کارآمد) بر روند بحران‌خيز پيشين ترجيح دادند و بر همين اساس از همان نخستين ماههاي پس از کودتا در صدد بازسازي موقعيت شغلي و اجتماعي خود در چارچوب و ساختار نظم سياسي نوين برآمدند.

 

در اين راستا نويسنده به تشکيل، فعاليت و کارنامه هيئت اتحاديه تجار و سپس تشکل تجار در نهضت اقتصاد که به هدف نهاد سازي و تقويت صنفي  ـ اجتماعي تجار صورت عملي به خود مي‌گرفت اشارات مبسوطي دارد و به دنبال آن از تشکيل اتاق تجارت و مدرسه عالي تجارت که به عقيده نويسنده هر دو در راستاي تحکيم موقعيت تجار و بازرگانان در آغازين سالهاي قدرتيابي رضاخان فعاليت خود را آغاز کردند اشارات مبسوطي مي‌کند.

 

در فصل بعدي کتاب نويسنده با اشاره به اين که موقعيت اجتماعي و فکري تجار طي سالهاي پس از جنگ جهاني اول به تدريج ارتقا پيدا کرد به مصداقهايي از نزديک‌تر شدن تجار به قدرت سياسي و به دست آوردن دوباره انسجام دروني و اجتماعي تجار و نيز تزايد تدريجي و مداوم ثروت و مکنت تجار اشاراتي مي‌کند و از علاقه‌مندي دوباره اقشاري از تجار به فعاليتهاي همسو با مسائل فرهنگي و بهره‌گيري از تجارب و تفکر روشنفکران و اهالي علم و انديشه جهت پيشبرد اهداف تجاري و اجتماعي آنان سخن به ميان مي‌آورد و عرصه علاقه‌مندي و فعاليتهاي اقتصادي بازرگانان ايراني در واپسين دوران عمر سلسله قاجار و صعود رضاخان به سرير سلطنت را به چهار عرصه: تجارت، صنعت، زمين‌داري و اجاره داري تقسيم‌بندي مي‌کند.

 

در فصل چهارم از بخش پاياني کتاب نويسنده کوشيده است اين نکته را به مخاطب خود يادآوري کند که کودتاي سوم اسفند و سپس قدرتيابي رضاخان در مرحله نخست با موافقت و همراهي تجار (به ويژه تجار بزرگ) روبه‌رو شد و در اين برهه رضاخان بسياري از خواسته‌هاي تجار را که از جمله مهمترين آنها تأسيس دولت متمرکز و قوي، ايجاد امنيت در طرق و شوارع، گسترش راهها و سپس تأسيس راه‌آهن، تأسيس بانک و مقرر ساختن برخي تسهيلات قانوني و به اصطلاح نويسنده قانونمداري بود براي آنان به ارمغان آورده بود و اصرار دارد که بر خلاف اهالي سياست و رجال سياسي مشروطه‌خواه و آزادي طلب و روشنفکران که حکومت رضاخان را برنتافتند، تجار و بازرگانان از صعود رضاخان به سرير سلطنت خرسند شدند. فصل پاياني کتاب هم آماري از تراز تجارتي ايران در عرصه خارجي و بين‌المللي طي سالهاي پس از پايان جنگ جهاني اول تا آغاز سلطنت رضاخان ارائه مي‌دهد.

 

صفحه 1


www.iichs.org