نشريه الکترونيکی زنان                             شماره 3

 








 

 

 

 

 









 

زن در تاريخ معاصر ايران

                                                                        

 زيرنظر حوريه سعيدي   

مقدمه

اختصاص دادن بخشي از سايت مؤسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران، براي ارائه بحثهاي مربوط به بررسي ” نقش زن در تاريخ “ تنها يك پيشنهاد است درباره پژوهش گوشه‌هايي از تاريخ كه چندان بدان پرداخته نشده و يا به درستي تحليل و تبيين نگرديده است وگرنه مسئله تجزيه اين بحث از بقيه مباحث تاريخي اگر به معناي جدايي آنها از هم باشد ــ كه در نهايت به بزرگ‌نمايي غيرواقعي و نادرست اين مبحث خاص منجر خواهد شد ــ نه تنها كمكي به حل بسياري از معماها نخواهد كرد، بيان مقصود و منظور ما نيز نخواهد بود؛ چرا كه عقل حكم مي‌كند كه ” تاريخ، بيان و تحليل و تبيين واقعات مختلفي است كه در جوامع انساني رخ مي‌دهد“ و جوامع انساني نيز متشكل از خانواده‌هاست و خانواده نيز از عناصر مختلف زن، مرد و فرزندان تشكيل مي‌شود و بدون وجود هر يك از آنها، اين تشكل صورت نيافته و يا امتداد نمي‌يابد. زن نيز به عنوان يكي از اركان مهم اين تشكيلات، نقش‌دهنده به صورتهايي از جامعه است كه در آن تبلور مي‌يابد.

با بررسي مجموعه مطالعات تاريخي و تاريخ‌نويسي‌هايي كه تا به حال انجام شده، اين موضوع روشن مي‌‌شود كه پژوهش واقعي پيرامون اين نقش فعال و مؤثر ــ نقش زن در تاريخ ــ چندان مورد لحاظ قرار نگرفته و يا بسيار اندك مي‌باشد و همين مسئله نيز باعث شده كه مؤلفين و محققين اين حوزه غالباً به دامن افراط و تفريط سقوط كرده و واقعيت امر همچنان در هاله‌اي از ابهامات و ترديدها باقي بماند.

هدف ما در اين بخش ارائه بخشهايي از تاريخ است كه زن را به عنوان يك موجود انساني كه داراي نقش خاصي در تاريخ هم هست، لحاظ كرده و معرفي مي‌نمايد.

دوره مورد بحث جهت ارائه اين ديدگاه، تاريخي را شامل است كه از دوره صفويه آغاز و تا انقلاب اسلامي خاتمه مي‌يابد. اين دوره نسبتاً طولاني، به دليل فرازها و فرودهايي كه به دليل تغييرات اوضاع اجتماعي و نيز تأثير و تأثراتي كه جامعه جهاني در تاريخ ايران به وجود آورد، دوره پرتلاطمي است كه تمامي شاخصه‌ها و افراد جامعه متأثر از آن بودند و اين تغييرات را خواه ناخواه و كم و بيش پذيرا شدند. زنان در اين عرصه نيز قرار داشته و ضمن ثبات در برخي از مناسبات اجتماعي و فرهنگي، بعضي از اين تغييرات را نيز به خود ديده و پذيرفتند.

مطالعه و تحقيق درباره اين دگرگونيها و معرفي زنان در عرصه اجتماع و نقش ايشان هدف اين مجموعه است.

 

  فهرست مطالب

3زنان وجامعه: 1- زنان و استقلال وطن 2- انجمن مخدرات وطن 3- زنان در متون مشروطه

3بناهاي تاريخي : بقعه بی بی شهربانو  

3زنان فاضل: بنت المشار
3زنان هنرمند: ام سلمه خانم
3كتاب: خیرات حسان

 

 

 



1- زنان و استقلال وطن

 

     فاطمه خواهر شيخ شامل از رهبران مذهبي و مبارز ملي ايران در قفقاز بود. هنوز هم آوازه رشادتهاي ايشان، بر زبان مردم آن سامان است. شيخ شامل مبارز در راه استقلال منطقه قفقاز، براي حفظ تماميت ارضي ايران، بعد از مبارزات بسيار به دست ايشان اسير مي‌شود. خواهر وي فاطمه خانم دنباله مبارزات برادر را عليه تزاريسم روسيه ادامه داده و همگام با ديگر زنان مجاهد آن منطقه با سالدات هاي روسيه مي‌جنگد. سرانجام پس از وارد آوردن آسيبهاي بسيار به لشكر دشمن و در هنگام محاصره كشته مي‌شود. در بعضي منابع نقل است كه براي آنكه زنده به دست ايشان نيفتد خود را مي‌كشد.

 

شيخ شامل داغستاني

 

 

2- انجمن مخدرات وطن

     از اولين انجمنهاي زنان در ايران بود كه بعد از مشروطيت در سال 1328هـ . ق. به كوشش عده‌اي از بانوان فعال اجتماعي و فرهنگي، تشكيل يافت. رئيس انجمن آغابيگم دختر شيخ هادي نجم‌آبادي بود. از ديگر فعالين آن، صديقه دولت‌آبادي خواهر يحيي دولت‌آبادي، دره‌المعالي دختر شمس‌المعالي پزشك ناصرالدين شاه و چند تن ديگر از زناني بودند كه در خانواده‌هاي مؤثرين و هواداران انقلاب مشروطه حضور و تربيت يافته بودند.

      از اهداف اوليه و كلي انجمن دفاع از استقلال مملكت در مقابل تهديدهاي بيگانگان، ترويج استفاده از كالاهاي ساخت داخل و منسوجات وطني براي پوشاك خانواده بود كه به تدريج و با رويكرد جديد و متأثر از آموزه‌هاي غربي از حضور زنان در اجتماع، دفاع از حقوق زنان را هدف عمده تشكيلات خود قرار دادند. از فعاليتهاي انجمن تأسيس مدرسه براي دختران و تربيت ايشان بود كه از محل كمكهاي خيريه‌اي اداره مي‌شد و نيز تأسيس مراكزي براي كمك به آموزش بهداشت در خانواده از افكاري بود كه چندان به عرصه ظهور نرسيد. انجمن براي تحريم استفاده از كالاهاي خارجي نيز تبليغ مي‌نمود. انجمن مخدرات وطن به مانند ديگر انجمنهاي زمان خود كه به شكلي منفعل از تأثرات اجتماعي به وجود آمده بودند، با رويكردي متجددانه و در واقع غرب‌گرايانه كه در درخواستهاي خود ابراز مي‌نمودند، از جامعه سنتي تأثيرگذار فاصله گرفت و بدون آنكه منشأ اثر چنداني در اجتماع عمومي شود، در محاق تعطيل فرو رفت.

 

3- زنان در متون مشروطه

      عده‌اي معتقدند كه در برخي از متون مشروطه (كه به بازخواني رهاوردها و فرايندهاي انقلاب مشروطه مي‌پردازد) بر مسئله « رفع حجاب» صحه گذاشته‌اند، ولي با دقت در همان متون و با درنظر گرفتن خواستهاي همه متفكران و موجدان انقلاب مشروطيت، به خوبي روشن مي شود كه اين نكته نه تنها لحاظ نشده بلكه گاه در جواب بعضي نفوذكنندگان به آرمانها و دستاوردهاي مشروطه، به حفظ حجاب و حرمت وجود اين ركن تأكيد و تصريح بسيار شده است. در كتاب تنبيه‌الامه و تنزيه‌المله نائيني كه به عنوان مانيفست حركت مشروطه‌خواهي از آن ياد مي‌شود در اين باره چنين مي‌خوانيم : « حتي بي حجاب بيرون آمدن زنان و نحو ذلك از آنچه به داستان استبداد و مشروطيت دولت از بحر اخضر بي ربط‌تر است (و مسيحيان به واسطه منع مذهبي نداشتن از آنچه دولتشان مثل روس مستبده باشد يا مثل فرانسه و انگليس شورويه، علي اي حال در ارتكابش بلامانعند) از لوازم و مقتضيات اين حريت مظلومه مغضوبه شمردند» آقا حسين نائيني در جاي ديگر و نيز در دفاع از حضور علماء در مشروطه و آراء ايشان چنين مطرح مي‌كند : « اين همه جانبازي عقلا و دانايان و غيرتمندان مملكت به طبقاتهم من‌العلماء والاخيار و التجار و غيرهم در استعاذ حريت و مساوات براي فرستادن نواميس خود بي حجاب به بازار و مواصلت با يهود و نصاري و تسويه فيمابين امثال بالغ و نابالغ و نحو ذلك در تكاليف و بي مانعي فقه و مبدعين در اجهار به منكرات و اشاعه كفريات و اشباه ذلك نخواهد بود و رؤسا و پيشوايان مذهب هم جز به آنچه حفظ بيضه اسلام و حراست مملكت اسلاميه بر آن متوقف باشد چنين احكام اكيده و تصريح با آنكه مخالفت به منزله محاربه با امام زمان ارواحنا فداه است نخواهند فرمود.»

 

 

       

 

 


 

 

 

بقعه بي بي شهربانو

      در شمال شرقي شهر ري بقعه متبركه بسيار قديمي وجود دارد كه از سنگ و گچ ساخته شده است آنچه از وضع ساختمان و محل احداث آن برمي‌آيد، هسته اصلي نماي مزبور در دوران ساساني ساخته شده و در قرن چهارم هجري براي آرامگاه مورد استفاده واقع و قسمتي به آن افزوده شد. كه در رديف مقابر كوهستاني ديگري كه در خارج شهر باستاني ري ساخته شده، بوده است.

      از لحاظ معماري قسمت گوشه جنوب شرقي آن كه مشتمل بر بناي چهارگوش منظم و استوار سنگي است با پوشش ضربي سنگ و آجر از عهد آل بويه و قسمت حرم و اتاق طويل جنوبي آن از دوران ساساني و ديوارهاي خارجي صحن همزمان با بناي سنگي عهد آل بويه و عصر سلجوقيان مي‌باشد كه در قرون بعدي با احداث رواق و ديوارها و اتاقهاي مختلف، بقعه را تكميل نموده‌اند.

      صندوق منبت روي قبر مطهر احاديث نبوي و نام و القاب شهربانو را در برداشته و تاريخ سال 888 هجري و نام باني آن استاد محمد بن صفرشاه حداد قمي ذكر شده.

      درِ منبت كاري زيبايي از دوران شاه طهماسب صفوي در مدخل آن وجود دارد و گچبريها و تزئينات دوره قاجار در بقعه به چشم مي‌خورد.

       نوشته‌هاي مختلفي در روي كتيبه‌هاي ورودي و صندوق داخل بقعه و اطراف آن به چشم مي‌خورد كه هر يك از بانيان و سازندگان را در دوره‌هاي مختلف كه بخشي به آن ضميه شده را شامل است. بر لوحه زيارتنامه بي بي شهربانو نامهاي متعدد جهت مشاراليها ذكر شده است از جمله ” شاه جهان“ و ” شاه زنان “ و ” جهان بانو“ روي الواح ديگري كه در رواق يا مسجد شمالي حرم بر ديوار نصب گرديده رواياتي از مرحوم سيد نعمت‌الله جزايري و مرحوم حاج شيخ عبدالكريم قمي نقل شده كه پس از واقعه روز عاشورا چون بي بي شهربانو نسبت به اعراب بيگانه بود به دستور امام از همراه شدن با ساير اعضاي خانواده يعني اهل بيت (ع) و عزيمت به شام خودداري نموده و عازم سرزمين ايران كه موطن اصلي وي بود، گرديد و مدتي بعد نيز فوت نمود كه در كوهستانهاي مجاور ري دفن شد. بقعه بي بي شهربانو، چنانكه ذكر شد، علاوه بر جنبه‌اي كه از نظر تبرك و تيمن دارد همچنين منسوب به دختر آخرين شهريار ساساني است. يعني تنها بقعه‌اي است كه هم از نظر زوجه بسيار عزيز حضرت سيدالشهدا (ع) نزد تمام شيعيان مخصوصاً ايرانيان گرامي است و هم از نظر ارتباطي كه با خانواده شهرياران ساساني به آن نسبت داده مي‌شود از لحاظ ايرانيت محل مهمي به شمار مي‌رود و نيز از جنبه اساطيري كه به آن مي‌نگرند؛ نشانگر روح ايراني است كه حفظ سنن قديم خود ضمن رعايت آداب و قواعد اسلامي در آن به خوبي مشهود است.

 

 

 


 

 

 

بنت المشار

 

      بنت المشار ــ از زنان عالم، فقيه، و مدرس در دوره صفويه محسوب است. پدرش شيخ زين‌العابدين علي معروف به مشار عاملي، از شاگردان محقق كَرَكي و خود از فضلاي زمان شاه طهماسب بود. بعد از درگذشت استاد، شاه طهماسب منصب شيخ‌الاسلامي اصفهان را به شاگرد دانشمندش واگذار نمود. بنت المشار تحصيلات خود را در محضر پدرش فرا گرفت. وي بعد از چندي و با كسب مقامات علمي عهده‌دار تدريس زنان زمان خود شد. صاحب رياض‌العلماء در اين باره نقل مي‌كند: « ... او در كودكي فقه و حديث و علوم ديگر تدريس مي‌كرد و زنان نزد او درس مي‌خواندند.» بنت المشار با شيخ بهائي ازدواج نمود و در بين جهيزيه خود كه به خانه همسرش برد تعداد زيادي كتاب در علوم مختلف بود. شيخ مشار صاحب كتابخانه بزرگي بود بيشتر از چهار هزار جلد و چون فوت نمود متعلق به تنها فرزندش بنت المشار شد و او نيز آنها را در اختيار شيخ بهائي قرار داد. بعدها شيخ بهائي همه آنها را وقف نمود. شيخ بهائي علاوه بر به ارث بردن كتابخانه عظيم شيخ مشار، منصب شيخ‌الاسلامي را نيز بعد از وي عهده‌دار شد گفته مي‌شود بنت المشار تا آخر عمر در كنار همسرش به مطالعات و بحثهاي علمي مي‌پرداخت.

 


 

 

 

 

 

 

ام سلمه خانم

 

     از خوشنويسان و شاعران قرن سيزده و چهارده هجري قمري. وي يكي از دختران فتحعلي شاه قاجار ازمادري اهل گرجستان به نام زيبا چهرخانم بود. ام سلمه به گلين خانم نيز شهرت داشت. در حديقه‌الشعراء از او با عنوان ” عصمت قاجار“ نام برده شده است.

     گلِين خانم هنر خوشنويسي را از استاداني چون آقا زين‌العابدين اصفهاني و حاج علي آقا فرزند محمدعلي خان نظم‌الدوله فراگرفت. وي علاوه بر خوشنويسي در هنر تذهيب نيز دستي داشت. گلين خانم به عنوان يكي از زنان مطلع و نسبتاً فهيم در دربار محسوب مي‌شد كه به همين سبب، محل رجوع سؤالات و راهنماييهاي شاهزادگان و كسب اطلاعات ايشان بود.

     آثار مختلفي از نوشته‌هاي او در دست است از جمله يك جلد قرآن به خط نسخ كه در سال 1302هـ. ق تحرير نموده و نيز مجموعه نفيسي از ادعيه و آيات قرآن مجيد. وي مانند بسياري از شاهزادگان قاجاري طبع شعر نيز داشت.

 


 

 

خيرات حسان

 

     كتاب خيرات حسان از محمدحسن خان اعتمادالسلطنه چاپ سنگي در 3 جلد. مطالب كتاب مجموعه‌اي است در معرفي زنان نام‌آور و دانشمند و فاضل از صدر اسلام به بعد. كتاب با شيوه الفبايي و با معرفي آمنه خانم مادر بزرگوار پيامبر اكرم (ص) آغاز شده است. در ادامه به معرفي زنان بزرگوار و صاحب فضل و كمال از زنان عرب و ايراني و عثماني مي‌پردازد و ضمناً بعضي منقولات و يا اشعار ايشان يا بناهايي كه به دستور و با حمايت آنها ساخته شده و يا برخي كرامات كه به ايشان نسبت داده شده را توضيح مي‌دهد. در معرفي زنان فاضل تقدم و تأخر زماني چندان لحاظ نشده و براساس حروف الفبايي از ايشان ياد مي‌شود. اعتمادالسلطنه در ديباچه كتاب، علت نگارش و تأليف اين اثر را چنين مي‌نويسد:

بسم الله الرحمن الرحيم

خامه صنع كه اوراق جهان آرايد

خلد را نيز به خيرات حسان آرايد

 

زهي نگارنده قادر و برازنده قاهر كه در مشيمه امهات صورت بنات را جمال معني داد و در نهاد بسياري از ربات جمال وديعه كامل از معرفت نهاد از دودمان رسالت بتول عذرا آورد و در خاندان نظم و عرفان ايجاد رابعه و خنساء كرد افاضتش پرده‌نشينان را در فنون فضايل و معارف اشباح معاريف و مشايخ نمود و ابواب حكمت و ادب بر روي مخدرات عقايل گشود. مستوره عصمت ازو طلب كرد معصومه نامي گشت و جاريه بزم‌آرايي و دلربايي خواست محبوبه گرامي شد. به ترنم و ترانه مغنيه طبع‌هاي خامه را مشتعل ساخت و به شعله عشق غانيه قلبهاي جامه را گرم و نرم نموده بگداخت ملكه را بر تخت ملوك نامدار نشانيد و مردان روزگار را محكم حكم او گردانيد تا بدانند كه امر آن ِ اوست و فرمان فرمان او قدرتش بي پايان است و عطيتش نسبت به زنان و مردان يكسان.

 نگشته محروم كسي از اين در

 كه جاي حرمان نباشد اينجا

 ز رحمت او نصيبه دارند

 شيخ كامل چه شوخ حسنا

و اين جمله از گفتار رسولان امين و خداوندان شريعت و دين كه نمايندگان راه يقين‌اند صلوات‌ الله عليهم و علي اوليائهم اجمعين استخراج شده و حق اين است كه بايد غافل نبود و غفلت ننمود كه در اين جهان زنان بوده‌اند كه در زير مقنعه كله‌داريها نموده‌اند در فهم حقايق اجتهادي كرده و در حال غوامض اينق آورده لشكر شكسته‌اند كشور گرفته‌اند صد كار كرده‌اند صد راه يافته‌اند و ارباب سير و مصنفين تراجم احوال كه ماضي را به استقبال معرفي مي‌كند و اعمال گذشتگان را كليد ترقي و تكميل آيندگان قرار مي‌دهند از آنها به درستي ذكري نكرده ا‌ند و خبري نياورده‌اند و چنين اتفاق افتاد كه كسي از صحابيه (*) حديث نمود و آنچه گفت از تابعيه (*) بود از آن روز مصمم شدم كه در حالات نساء مشهوره استقصاء كنم و به استمداد رجال اهل فن طرحي براي اين بنا ريزم از حسن اتفاق درين حال و خلال اين خيال كتاب مشاهيرالنساء از مؤلفات اديب اريب و بارع لبيب محمد ذهني افندي دام افضاله به دست آمد تا ديدم گفتم ... به حق سبقت ترجمه آن را اساس قرار داده معلومات خود را با بعضي تصرفات كه به نظر فاتر درست مي‌آمد بر آن افزودم و به نگارش احوال خيرات حسان ابتداء نمودم چه آنها را با من به وجهي قرابت است و هم ديني را با هم دياري نيز به نحوي صحابت و اگر نامي از غيرمسلمات درين تأليف برده شود به تقريبي است و ذكري كه موجب تحبيبي است و درين نگارش از مرقومات شاهزاده معظم و آزاده مفخم نواب اشرف والا عضدالدوله العليه العاليه سلطان احمدميرزا ابن خاقان خلد آشيان فتحعلي شاه قاجار دام اقباله العالي استفاضه كرده...

     اولين مدرسه دخترانه بنابه نقل روزنامه ناصري ـ چاپ تبريز ــ در سال 1315هـ .ق يعني 9 سال قبل از انقلاب مشروطه در يكي از توابع كرمان تأسيس گرديد.

      بدين اعتبار ايجاد مدرسه دخترانه با شرح فعاليتهاي انجمن معارف همزمان بوده است و تا سال 1324هـ .ق جهت ايجاد مدارس دخترانه در تهران و برخي از شهرهاي ديگر كوششهايي وجود داشت.

 

    

 

* : منظور زنان صحابي و تابعين است.

 

 

 

 

 

 

www.iichs.org