» سفر به شوروي
جلال فرهمند
روابط ايران با روسيه سابقهاي بس طولاني دارد، يعني به دوره صفويه برميگردد. حکومت تزاري تازه پايهگذاري شده بود و البته نسبت به اروپاي آن روز بسيار عقبافتادهتر. البته پطر کبير سعي بسيار کرد که روسيه را به پاي اروپا برساند که تاحدي هم موفق شد ولي تا قرن جديد و برآمدن بلشويکها سيستم اجتماعي آنجا به همان شکل قرون وسطايي باقي مانده بود.
اين امپراطوري مثل همه امپراطوريهاي پرقدرت ديگر سعي در وسعت دادن قلمرو خويش داشت. در قسمت غرب رو به سوي اروپاي شرقي چون لهستان و ديگران داشت و در جنوب هم به دليل هم مرزي با ايران چشم به متملکات ايران در قفقاز داشت. هرچند عثماني پر قدرت مانعي مهم در اين راه بود و حتي ايران صفوي پرقدرت هم ميتوانست سد راه وي باشد.
با اينکه به علت دوري راه قفقاز به پايتخت ايران روسيه توانست در مقاطعي کروفري در آنجا بنمايد ولي کاملاً کوتاه مدت بود. تا اينکه با برآمدن حکومت قاجار و ضعف مفرط ايرانيان در مديريت و اسلحه کمکم حضور روسها در شمال ايران تثبيت شد. قراردادهاي گلستان و ترکمانچاي نمونه کوچکي از اين يورشهاي اوليه است. قراردادهايي که علاوه بر اينکه سرزمينهاي آباد زيادي را از ايران جدا کرد در برخي از مفاد آن حق دخالت به روسها در امور داخلي را هم باز گذاشت. (مثل دفاع از سلطنت عباس ميرزا و اعقابش)
اين تجاوزکاري روسها بدينجا ختم نشد و چند سال بعد با نگاه به شرق آنان با عهدنامهاي ديگر بسياري از مناطق شمال شرقي ايران از قبيل مرو و عشقآباد و ساير مناطق مورد ادعاي ايران با عهدنامه آخال به دست آنان افتاد.
در کنار اين عهدنامههايي که ايران را قطعه قطعه ميکرد قراردادههايي هم بود که امتيازهاي زيادي را براي روسها مدنظر داشت. مانند امتياز شيلات ليانازوفها که تا دهها سال وبال گردن ايران بود؛ امتياز بانک استقراضي، استخراج معادن، بهربرداري از جنگلهاي شمال، امتياز راهآهن، کشتيراني در درياچه اروميه و.... و البته رقابت روس و انگليس در گرفتن اين قراردادهها تأثير مستقيم داشت و اين دو مانند دو برادر ننر بودند که هر کدامشان چيزي به دست ميآورد ديگري هم از آن ميخواست. وگاه اين دو برادر نامتجانس چنان با هم کنار ميآمدند که دمار از روزگار ايران برميآوردند. نماد اين کنار آمدن قرارداد 1907 است که ايران را به سه بخش تقسيم ميکرد و اين دو کاملاً برادروار به آن تعهد عمل کردند. و يا 8 سال بعد يعني در سال 1915 که حتي از خير منطقه بي طرف هم گذشتند و چنان لقمه لذيذي آن را با رضايت کامل خوردند. تنها شانسي که ايران آورد که آن هم در ادامه جنگ جهان اول پيش آمد وقوع انقلاب بلشويکي در روسيه بود. انقلابي که نه تنها بر روسيه بلکه تأثير عميقي بر کل جهان آن روز گذاشت.
ازجمله آن کشورها ايران بود. حکومت بلشويکها که با دشمني بسياري از کشورهاي اروپايي روبهرو شده بود و از سوي ديگر خود را طلايهدار محرومان و کارگران جهان ميدانست سعي در آن داشت که در ابتدا با تثبيت پايههاي حکومتش به ساير امور انقلابي بپردازد. و در اين راه مجبور شد از بسياري از اعمال حکومت سابق دست بردارد. ازجمله آن تغيير نگرش موقتي درباره ايران بود. در واقع حکومت برآمده پس از کودتاي 3 اسفند 1299 در اين مقطع تاريخي بيشترين بهره را از اين واقعه برد تا خود را نجاتدهنده ايران معرفي کند.
|
|
|
|
|
|
[3741- 3ع]
|
[3735- 3ع]
|
[3734- 3ع]
|
|
|
|
|
|
|
[3733- 3ع]
|
|
|
|
|
|
|
|
|
[3746- 3ع]
|
[3745- 3ع]
|
[3739- 3ع]
|
|
|
|
|
|
|
[3750- 3ع]
|
[3749- 3ع]
|
[3748- 3ع]
|
|
|
|
|
|
|
[3781- 3ع]
|
[3757- 3ع]
|
|
با امضاي قرارداد 1921 ايران با شوروي بسياري از عهدنامههاي استعماري سابق تزاري ملغي شد. ولي ايران از مناطق اشغال شده بهرهاي نبرد و فقط به عدم دخالت روسها و شوروي فعلي دل خوش کرد. هرچند بعدها ديديم که روسها پس از شروع جنگ جهاني دوم و باز شدن پايشان به ايران مجدداً به قبل از قرارداد 1921 بازگشتند و به دنبال آرزوهاي تزارها بودند. جداسازي آذربايجان ازجمله آشکارترين اين دخالتها بود. به هر حال ايران پس از کودتاي 28مرداد ديگر به جرگه کشورهاي بلوک غرب پيوست و رسماً به خط اول جبهه غرب مقابل شوروي تبديل شد. سال 1334 و عضويت ايران در پيمان بغداد اوج اين مسئله بود.
شورويها به شدت به اين امر اعتراض داشتند چون اين پيمان رسماً پيماني غربي و بر ضد شوروي به حساب ميآمد. با اينکه ايران تا قبل از اين پيمان روابط خوبي با شوروي داشت و حتي سال قبلش قرارداد مرزي و تعيين حدود را با آنان امضا کرده بود ولي چه ميشد کرد که شاه با حمايت همين غربيان به قدرت مجدد رسيده بود و چارهاي بجز اعمال نظر آنان نداشت.
با همه اين تنشها شاه صلاح در آن نميدانست که روابطش تا ابد با شورويها تيره بماند و چنانکه مسبوق به سابقه است که ديکتاتورها في البداهه دست به اعمالي ميزنند که به عقل هيچ سياستمداري نميرسد به سال 1336به سفري 16روزه و رسمي عازم شوروي شد. روسها هم که از لحاظ شکلي تفاوتي با يک حکومت ديکتاتورماب نداشتند استقبال شايان توجهي از شاه و همسرش ثريا کردند.
هر دو کشور سعي کردند از اين تاريخ با همه دشواريهايي که داشتند کج دارومريز با بد و خوب هم بسازند. دعوت از هيئتهاي مختلف نظامي و فرهنگي و... ازجمله اين موارد بود.
ازجمله اين گروهها، هيئتي بود که به سال 1336 و چند ماه پس از سفر شاه عازم شوروي شد. اعضاي اين گروه بيشتر نظامي بودند و در کمال تعجب شخصيتي فرهنگي و معلوم نيست به چه عنوان يعني دکتر محمد معين آنان را همراهي ميکرد. اعضاي هيئت عبارت بودند از: سرهنگ غفاري، سرگرد جناب، سرهنگ آمار، دکتر محمد معين، سرهنگ مولوي، سرهنگ موحد، سرگرد فرازيان، سرگرد مبين و سرهنگ زيبايي.
البته چرايي حضور اين افراد در شوروي براي ما مجهول است ولي به نظر ميرسد با توجه به اينکه هيئت نظامي است و شخص شاه نظر مطلوبي با ارتباط نظاميان با دول خارجي و خصوصا شرقي نداشت بيشتر سفري تفريحي و گردشگري است. البته تصاوير و مکانهاي مورد بازديد هم گوياي بي اهميتي اين بازديد است.
|
|
|
[3782- 3ع]
|
[3760- 3ع]
|
[3759- 3ع]
|
|
|
|
|
|
|
[3761- 3ع]
|
[3758- 3ع]
|
[3762- 3ع]
|
|
|
|
|
|
|
[3763- 3ع]
|
[3765- 3ع]
|
[3767- 3ع]
|
|
|
|
|
|
|
[3768- 3ع]
|
[3769- 3ع]
|
[3771- 3ع]
|
|
|
|
|
|
|
[3772- 3ع]
|
[3775- 3ع]
|
[3778- 3ع]
|
|
|
|
|
|
|
[3779- 3ع]
|
[3777- 3ع]
|
[3733- 3ع]
|
|
|
|
|
|
|
[3728- 3ع]
|
|
[3780- 3ع]
|
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منابع:
1. جهانباني، امانالله. مرزهاي ايران و شوروي . تهران، بي ناشر، 1336.
2. روابط دولت شاهنشاهي ايران با دول حوزه مسئوليت اداره دوم سياسي. تهران، وزارت امور خارجه، 1355.
3. شاهنشاه ايران در اتحاد شوروي. تهران، سفارت شوروي، 1336.
|