ماهنامه شماره 110 - صفحه 6
 

» آقازاده 

 

جلال فرهمند

 

آن چيزي که در دوره ما در فرهنگ عامه به آقازادگي معروف است اشاره به کساني است که در همه زمانها چه در اعصار گذشته و حال نه از روي لياقت و فهم و سواد به جايي رسيده‌اند بلکه با روابط خوني و فاميلي و يا ارتباطات و تباني به مناصب مهم سياسي و اقتصادي رسيدند.

 

اين امر ريشه‌اي تاريخي دارد. نظام سلطنتي و مشابه آن که قدرت بدون دليل خاص از پدر به فرزند مي‌رسد، ريشه و منشأ اين آقازادگي است. بدون توجه به لياقت و کارداني فرزند، حکومتي در اختيار وي قرار مي‌گرفت که با توجه به تجربيات تاريخي امري شکست خورده و بي نتيجه بود. چه بسا سر سلسله و سر دودمان حکومتي با زحمات زياد سرزميني را به هم مي‌پيوست و کشوري براي خود فراهم مي‌کرد که حاصل چندين سال جنگ و خونريزي بود ولي فرزند يا نوه‌اش به علت بي‌عرضگي ميراث پدري را به باد مي‌داد.

 

دوره قاجار هم جداي از اين امر نبود. آغامحمدخان که چندين سال از حکومتش فقط به جنگ گذشت ميراثي از خود به يادگار گذاشت که نسل بعديش به علت عدم تدبر کافي از دست داد.

 

تنها مزيت شاه اول قاجار بي‌زاد و رودي وي بود. امري که فتحعلي‌شاه به عنوان نفر دوم به خوبي به جبران آن پرداخت. فتحعلي‌شاه که زنان و فرزندان ذکور فراواني داشت اولين نسل شاهزادگان بيکار قاجار را پرورد. نسل پر و پيماني که بعدها زنجيروار اشراف و شاهزدگان قاجار را پروار کردند بدون آنکه سودي به حال مملکت و ملک داشته باشد.

 

مواجب ماهانه و سالانه آنها به گونه‌اي بود که ماليه مملکتي را تهي مي‌کرد و معده خوش اشتهاي آنان هر چه مي‌يافت هضم مي‌نمود!

 

ايل قاجار ايلي قديمي ولي تازه به دوران رسيده بود. رسيدن آنان به حکومت فتح بابي جهت حضور آنان در عرصه‌هاي مختلف سياسي ايران بود. ولي رفتار ايلياتي و کم سوادي آنان سد مهمي در برابر اين امر بود. هر چند حاکميت و حکومتداري سوادي لازم نداشت! و ديوانيان غيرقاجاري جور آنان را مي‌کشيدند. اعضاي ايل و شاه فقط شماي شاهي داشتند و لزومي بر آشنايي به مملکت داري نداشتند.

 

زندگي راحت شهري و غوطه خوردن در ناز و نعمت شاهزادگان قجري، حتي روحيه جنگاوري و ايلياتي را هم از آنان گرفت. بعدها تنها روحيه جنگاوري آنان در شکارگاهها به منصّه ظهور مي‌رسيد!

 

[881 - 3ع]
عده‌اي از شاهزادگان در دوره ناصري
[1334- 3 ع]

عده‌اي از رجال و شاهزادگان قاجار

[2862- 1 ع]
چند تن از شاهزادگان در مراسم عروسي‌اي در منزل عضدالملک؛ حاضرين: بصيرالملک، رکن‌الدوله، عزالدوله، عضدالدوله، عميدالدوله و عباس‌ ميرزا ملک‌آرا

 

 

 

 

 

 

 
[2550- 1 ع]
ناصرالدين ‌شاه به اتفاق عده‌اي از رجال و درباريان و شاهزادگان قاجاري
 

 

البته از انصاف نبايد گذشت که گاه اندک شاهزادگاني چون عباس‌ ميرزا هم بودند که لياقت ذاتيش وي را از ساير همگنانش جدا مي‌کرد. هر چند که تعدادشان کم بود. در دوره ناصرالدين‌شاه مخارج روزمره اين شاهزادگان به حد اعلاي اسراف ثروت مملکت رسيده بود. دربار سلطنتي ايران مخارج هنگفتي در برداشت، زيرا شاهزادگان و حکام به پيروي از پدر يا ارباب تاجدار خويش 50 تا 60 تن بيکار را در خدمت خود نگاه مي‌داشتند و براي خود نيمچه درباري تهيه مي‌کردند. شخصي چون ظل‌السلطان که ارشد فرزندان شاه بود دربارش اگر بالاتر از پدر نبود کم از وي نداشت. گاه اين شاهزادگان علاوه بر مواجبي که مي‌گرفتند ولايتي را هم از پدر مي‌گرفتند و با ظلم مضاعف بر رعايا ستم پدرشان را جلايي تازه مي‌دادند.

 

سند ارائه شده در اين شماره فرمان جالبي است که در نيمه دوم سلطنت ناصري صادر شده است. محتواي اين سند دلالت بر اين دارد که خود شاه هم از اين بيکارگي شاهزادگان خسته و نگران است. به ايلخان قاجار يعني عضدالملک امر مي‌کند که فکري به حال اين شاهزادگان نمايد و براي آنان کاري در حکومت فراهم کند. شاه به خيال خود فکر مي‌کرد طي کردن سلسله مراتب اداري آنان منجر به نظم و ترتيب و ترقي حکومت مي‌گردد چنانکه در حاشيه فرمان با غلاظ و شداد به آن اشاره کرده است. نتيجه اين فرمان را چون ساير فرامين شاهانه نمي‌دانيم ولي با توجه به اتفاقات بعدي و ضعيف شدن روز‌به‌روز قاجاريه به نظر نمي‌رسد از اين فرمان طرفي بربسته باشد. سند را مي‌خوانيم:

 

الملک لله

السلطان‌بن سلطان بن سلطان ناصرالدين‌ شاه قاجار

جناب جلالت نصاب اميرالامراء العظام فدوي دولت ابد ارتسام عضدالملک خوانسالار خازن مهر مهر آثار ايلخاني ايل جليل قاجار به وفور مراحم و الطاف ظاهر مهر مظاهر همايون مستظهر بوده بداند؛

 

چون شاهزادگان و اميرزادگان که اصل شجره کريمه قاجاريه و خلاصه دودمان عليه هستند، بايد از اين سلسله جليله منتزع نبوده و به روش آباء و اسلاف خود در اين مملکت به دولت روز‌افزون خدمت کنند لهذا حصول اين مقصود را به عهده کفايت آن دولتخواه مرجوع و محول مي‌داريم و بايد بر حسب اراده خاطر مهر مظاهر همايون حدود حرمت ايشان را در تصّدي خدمت ملحوظ و مرعي داشته آنها را که مواجب و مرسوم ديواني دارند به خدمت تکليف کنند و به اين وسيله حصول درجات و مزيد اعتبارات خود را تکميل نمايد و آنها به بيکاري و بطالت روزگار خود را ضايع گذاشته و از راتبه ديوان و مراحم بي‌پايان ملوکانه بي نصيب مانده‌اند از مداومت سلوکي که موجب حرمان آنها از خدمت و نعمت شده است ممنوع مانده به حسن مواظبت و مراقبت آن دولتخواه وجودشان قابل خدمتگذاري و شمول مرحمت بي دريغ خديوانه شود. البته به نحوي که امر و مقرر داشته‌ايم معمول و مرتب داشته و از رعايت دقايق اين کار غفلت نکرده و در عهده شناسند.

شهر شوال‌المکرم 1290

 

[در حاشيه؛ دستخط ناصرالدين ‌شاه:]

عضدالملک به اين نوع شاهزادگان بايد به کار دولت بخورند و به زور خدمت ترقي بکنند، نه اينکه هميشه در گوشه‌هاي بيکاري و انزوا و ولگردي عمر خود را به بطالت بگذرانند. البته اين حکم را به همه برسان و همه را به خدمت وادار و الّا مورد مواخذ خواهد شد.

[امضاء: ناصرالدين‌ شاه]

 

 

[6704]

 

 


ارسال به دوستان    نسخه قابل چاپ
نام:                  
*رايانامه( Email):
موضوع:
* نظر شما:


 
 
www.iichs.org