» جعفرخان در پيونگ يانگ
جلال فرهمند
ياد ايام نوجواني به خير. نه کامپيوتري بود که ما را به دنياي مجازي ببرد نه تلويزيون درست و درماني که اوقات فراغت را پر کند. کوچه گردها که عموماَ اينگونه بودند و ساعت فراغتشان فوتبال و دعوا و مجادله بود. کساني هم که توان کوچه گردي نداشتند و يا اگر داشتند کمتر ميگشتند به همان کتابهاي کودکي و نوجوانانه که کم عنوان و ناياب بود دلخوش ميکردند. اصلاَ دنياي نوجواني به حساب نميآمد. سرآمد اين کتابهاي نوجوانانه، کتابهاي مصور تنتن بود. با چاپي رحلي ولي کم حجم. رنگي ولي نسبت به آن زمان گران. که مجبور بوديم از کتابخانه مدرسه اگر داشت و يا از دوستي که دستش به دهانش ميرسيد اماني بگيريم.
تن تن جواني نترس و کوچک اندام بود که به کمک سگ استثنائيش ميلو کارهايي ميکرد کارستان. تن تن، تن به خطراتي ميداد که موي بر تن راست ميکرد. سفر به اهرام مصر، ديدار با فراعنه موميايي، ديدار با آزتکهاي آمريکاي لاتين و سرخپوستان و ... داستانهايي بودند که در مناطق بينام و نشان و پرت دنيا روي ميداد و قهرمانيهاي تنتن، خوابگرد شبهاي کوتاه تابستانيمان ميشد.
تنتن و دوستانش (کاپيتان هادوک، پرفسور تورنسل و برادران دوپونت) با خلق داستانهاي: سيگارهاي فرعون، گوش شکسته، جزيره سياه، ستاره اسرارآميز، هفت گوي بلورين، هدف کره ماه و... بازيگر اين خوابگرديهاي ما بودند. من که داستان «گنجهاي راکامش» را عاشقانه دوست داشتم و شايد به تعداد انگشتان دست خوانده بودمش.
حال چرا ياد اين داستانها افتادم. مسلماَ هر کار سختي تبعاتي دارد که هر کس که آن را انجام دهد ميبايستي سختيهايش را تحمل کند و تبعاتش را بپذيرد. از جمله اين سختيها سفر به سرزمينهاي ناشناخته جهان است. کاري که از پس تنتن ميآمد.
يکي از کشورها که متأسفانه به آن راهي نيافت کره شمالي بود. شايد به ذهنتان بيايد که در دنياي جديد سفر به اين کشور کاري ندارد. بفرماييد اين گوي و اين ميدان. شال و کلاه کنيد به اميد سفري دلپذير! شايد بتوانيد به دو قلوي آن يعني کشور جنوبيش سفري کنيد ولي شماليش را اللهعلم، مگر جز کادر سياسي، سفيري، وکيلي و... باشيد که با دعوتنامه رسمي و ديپلماتيک به طور احسن و خاص پذيرايي شويد. تنها خاطره زنده مردم از کره شمالي شايد فيلم سينمايي « دخترگلفروش» باشد و بس! فيلمي که در اوج بي فيلمي دهه شصت و اوج طغيان فيلمهاي سياه و سفيد ژاپني خودي نشان داد. حال برگرديم به چهل سال پيش.
پس از بهبود روابط ايران و چين از سال 1351 تماسهايي بين ايران و کره شمالي براي برقراري روابط انجام شد. کيمايلسونگ رهبر بزرگ جهان! که کشته مرده روابط با دولت شاهنشاهي ايران بود در سال 52 با صدور اعلاميهاي در پايتختهاي دو کشور روابط رسمي را آغاز کردند. سفير کره به ايران آمد ولي ايران سفيري نفرستاد و سفير ايران در چين يعني عباس آرام سفير اکرديته در کره شمالي شد. همين امر نشان از علاقه و عشق يک طرفه کره داشت! سال 53 عبدالرضا پهلوي برادر تحصيلکرده محمدرضا به کره رفت و شهريور همان سال جعفر شريفامامي مرد چند ده شغله ايران به عنوان رئيس مجلس سنا به اتفاق گروهي پارلماني عازم پيونگ يانگ شد.
شرح اين سفر خاطرهانگيز! و کاملاَ هدايت شده از سوي ميزبان در ده صفحه از خاطرات اختصاصي و منتشر نشده جعفرخان آمده است.
تقريباَ بنده در جايي نديدهام که گزارش خاصي از هئيتهاي رسمي ايراني در سفر به اين کشور منتشر شود و البته بجز يک جا يعني خاطرات دکتر احمدعلي بهرامي که پس از سفارت عباس آرام در چين سفير ايران در آنجا شد و طبعاَ سفير اکرديته در کره شمالي. وي به هنگام تقديم استوارنامهاش به کره شمالي خاطرهاي هم يادآور ميشود که خواندني است:
اولين مسافرت به کره شمالي انجام گرفت که استوارنامه را به آقاي کيمايلسونگ نفر اول اين کشور تقديم کردم. همراه خودم يکي از اعضاي بسيار هوشمند و با سواد و کاري آقاي منوچهر فرهنگ را برده بودم، ضمن مذاکره با ژنرال کيمايلسونگ مطلبي را گفتم که موجب تعجب و نگراني او شد. گفتم: عاليجناب شما متعلق به کره نيستيد. در حيرت فرو رفت و دقيقهاي بعد از سکوت کامل اضافه کردم: شما متعلق به تمام بشريت هستيد. قيافهاش روشن شد. چون قرار بود والاحضرت اشرف به کره مسافرت نمايند با اين مقدمات مسافرت ايشان جنبه کاملاَ رسمي گرفت. کيم ايل سونگ رئيس تشريفات خود را صدا کرد و او را به من معرفي کرد و فرمود: برنامه مسافرت والاحضرت اشرف را نوعي تهيه کنيد که مورد پسند آقاي سفير باشد و تا پاي آسانسور مرا مشايعت کرد و خداحافظي کرديم.
|
|
|
[3341- 11ع]
شريف امامي رئيس مجلس
سنا و عبدالله رياضي رئيس مجلس شوراي ملي در
يک ضيافت
|
[605- 4513 ش]
شريف امامي در حضور محمدرضا پهلوي
|
[809 - 4513 ش]
بزمي شبانه
|
اين هم از مزاياي يک کشور که بر پايه قدرت فردي شخصي ديکتاتور ميچرخد. با يک هندوانه زير بغل زدن سفير، رهبر بشريت! به قول سفير کار را راه انداخت و آثارش را هم چند روز بعد جناب سفير مشاهده کرد. هر چند جناب «کيم» بعداَ شخصي شد که بوي پول را از چند هزار کيلومتري استشمام ميکرد. سفير در ادامه اين سفرنامه با اشرف پهلوي وارد پيونگ يانگ ميشود:
به محض ورود درک کردم که اين مسافرت شبيه به بازديد يک رئيس دولت است. در چند کيلومتري قالي قرمز پهن کرده بودند و تا رسيدن به شهر تعداد زيادي مسئول دادن شعار براي ايران بودند. با والاحضرت و همراهان چند مسافرت کوتاه کرديم و از جمله در پاي مقبره پدر کيم ايل سونگ گل گذاشتيم. گلها همه کاغذي بود و والاحضرت متعجب بودند که چرا گلهاي واقعي در اينجا سبز نميشود يا سبز نميکنند. رئيس تشريفات کيم ايل سونگ از طرف ايشان خواهش کرد که با والاحضرت در منزل ايشان ناهاري صرف شود. اظهار کردم که بهتر است اين ضيافت به صورت فاميلي و خصوصي انجام شود زيرا ميل داشتم که کيم ايل سونگ و بانو با والاحضرت به صورت دوستانهاي مذاکره کنند. اصل مطلب اين بود که کره شمالي ميخواست يک ميليارد دلار از ايران قرض کند يا کمک بگيرد و تمام اين تشريفات پيرامون اين فکر دور ميزد. والاحضرت در مجلس کره نطقي ايراد کردند که چند هزار نفر در آن شرکت داشتند...
متأسفانه آنقدر اطلاعات در مورد اين کشور گوشه افتاده و خاص کم است که حتي الان هم در عصر انفجار اطلاعات زرنگترين و فضولترين خبرنگاران و روزنامهنگاران دنيا نيز به آن دسترسي ندارند.
شايد تنتن ديگري لازم است که با تن دادن به خطر، اطلاعاتي از آن کشور برايمان به ارمغان بياورد. به هر روي خاطرات کوتاه چهل سال پيش شريفامامي هنوز که هنوز است تازگي دارد و خواندني است.
تکمله: در آخرين ساعات آمادگي اين مطلب با خبر شديم که کيم جونگ ايل رهبر فعلي کره شمالي که پدرش کيم ايل سونگ با جعفر شريف امامي در اين ديدار شرکت داشت روز دوشنبه 28 آذر 1390 درگذشته است. و پسرش کيم جونگ اون وارث بلافصل وي شده است! (وارث کبير!)
سه نسل خانواده کيمها از سال 1948 به اين سرزمين فرمان راندند (63 سال). آينده بايد ببينند که تا چند نسل ديگر کيمها سايهاشان بر سر مردم کره خواهد ماند.
|
[3228/77 پ]
|
|
|
[3228/78 پ]
|
|
|
[3228/79 پ]
|
|
|
[3228/80 پ]
|
|
|
[3228/81 پ]
|
|
|
[3228/82 پ]
|
|
|
[3228/83 پ]
|
|
|
[3228/84 پ]
|
|
|
[3228/85 پ]
|
|
|
[3228/86 پ]
|
|
|
[3228/87 پ]
|
|
|
[3228/88 پ]
|
|
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منابع:
1. احمدعلي بهرامي. در جستوجوي عدالت و انسانيت. تهران، نوگل، 1387 .
2. مجله شهروند، س 4، ش 78، شنبه 11 تير 1390 .
3. کتاب روابط خارجي ايران (سالهاي 51 و 53 و 54 و 55). چاپ وزارت خارجه.
|