
» ناصرالدین شاه و لاتاری
پيمان صفردوست
آدما تو زندگیشون خیلی کارها انجام میدن که ممکنه درست یا غلط باشه. اگه درست باشه که خب حالشو میبرن ولی اگه غلط باشه باید واستن و جبران کنن. البته غلط داریم تا غلط بعضی چیزها برای بعضی کسا خیلی مهمه و باید مراقب بود که اونها زیرپا گذاشته نشن. یکی از این چیزهای مهم برای مردم ایران که از اول پاش واستادن و هیچ رقمه ازش کوتاه نیومدن مسأله دینه. در واقع اونا حاضر بودن هر بلایی رو تحمل کنن. هرجور سختی بکشن، همه چیزشون رو از دست بدن ولی به اعتقادات دینیشون توهین نشه. قبل از دوره قاجار هم خیلی جاها این حرف رو ثابت کرده بودن. مثلاً تو حمله مغول به ایران.
وقتی ناصرالدین شاه بعداز کلی گشت و سیاحت تو فرنگ، از سومین سفرش به ایران برگشت، تازه یادش اومد که چه کار کرده. امتیازهایی که ناصرالدین شاه تو این سفر به انگلیسیها واگذار کرده بود، مخالفت زيادی رو تو ایران به دنبال داشت، اما قضیه امتیاز لاتاری بحثش به کل فرق میکرد. سوای همه دلیلهایی که برای دادن این امتیاز وجود داشت، مشکل دیگه و بزرگتر، مسأله دینی این امتیاز بود. علمای دینی با استناد به کتاب قرآن اعتقاد داشتن که این بازی اشکال شرعی داره و قمار محسوب میشه و قمار هم تو اسلام حرومه. شاه قاجار هم که دید اين تو بمیری دیگه از اون توبمیریها نیست و توهین به دین یه جورایی مثل با دم شیربازی کردنه، از ترس اینکه نکنه خون مردم به جوش بیاد و حکومتشرو زیر و رو کنن حرفشو پس گرفت و امتیازی که در مورد لاتاری به انگلیسها داده بود رو لغو کرد. وقتی خبر لغو امتیاز لاتاری به ملکمخان که حالا دیگه وزیرمختار ایران تو انگلیس شده بود رسید، دلش نیومد از منفعت مالی این امتیاز بگذره و خواست قبل از اینکه خبر به گوش انگلیسیها برسه، امتیاز لاتاری رو به انگلیسها بفروشه. اما از اون جایی که خورشید همیشه پشت ابر نميمونه و چون انگلیسیها خودشون دست هرچی کلکبازه از پشت بستن، موضوع برملا شد و دست ملکمخان بدجور رو شد. و اینطور شد که پادشاه ایران اونو از مقام وزیرمختاری برکنار کرد. البته بعد از اون، ملکمخان ساکت ننشست و همونجا ورِ دل انگلیسیها موند و هر کاری تونست کرد تا بتونه یه جوری تلافی این کار رو سر ناصرالدین شاه دربیاد.
|