ماهنامه شماره 102 - صفحه 7
 

 

» ديسني ‌لند مظفري يا باغ يادگار!

 

جلال فرهمند

 

چندي پيش اعلام شد شهرداري تهران قصد دارد بزرگترين شهرك تفريحي خاورميانه را به نام هزار و يك ‌شهر و يا نامي شبيه اين در قسمت شمال ‌غرب تهران احداث كند كه كلنگ آن هم به زمين زده شد. اين مكان شامل شهربازي، رستورانهاي متعدد، شهربازي‌آبي، هتل و بسياري چيزهاي ديگر نديده و نشينده است. در همين زمان به سندي دست يافتم كه بيش از صد سال قدمت دارد. سندي جهت تأسيس باغي به نام باغ‌ يادگار آن هم در همين طهرون خودمان!

 

باغي كه شباهتي به همين باغ مربوط به شهرداري تهران داشت. اين باغ با كمك شخص خارجي به نام مسيو نيكلو كه به صورت مشاركتي با ايرانياني كه مي‌خواستند در آن شركت كنند ساخته مي‌شد. يعني كاملاَ با روشهاي جديد و به شكل بورسهاي فعلي! شيوه تأسيس اين باغ كه در بيست بند قانوني تنظيم شده بود همه چيز داشت. از شيرمرغ تا جان آدميزاد!

 

از علقه مضغه كه همان جنينهاي ناقص انساني و حيواني در شيشه‌هاي الكل باشد تا چرخ‌ و فلك و سينما و ميكروبهايي كه با ميكروسكوپ ديده شوند، كوهها و تپه‌هاي مصنوعي، بندبازي و سيرك، حيوانات مختلفه مانند باغ وحشهاي اروپايي و غيرو و غيره. كاري كه ناصرالدين‌شاه به صورت خصوصي در موزه باغ‌وحشش انجام داد، مظفرالدين‌شاه براي بازديد عموم مي‌خواست فراهم كند. تشكيل دادن اين باغ كه بي‌شباهت به ديسني ‌لند امريكاييان نبود ريشه در سفرهاي متعدد ايرانيان و پادشاهان قاجار به فرنگ داشت.

 

ناصرالدين‌ و مظفرالدين ‌شاه كه به سفر رفتند محو عظمت و زرق و برق فرنگيان شدند. به طوري كه هزينه اين سفرهاي پر خرج چيزي جز وامهاي طويل‌المدت و سنگين خارجي براي ايرانيان نداشت و البته گرو رفتن گمركات و بنادر!

 

و البته گور پدر اين چيزهاي بي ارزش. سفر پادشاهان مهمتر بود و حيرت آنان لازمتر. نتيجه اين سفرها هم متأسفانه بجز خريد بازيچه‌هاي كودكانه و برخي تغييرات ظاهري هم نبود و آن هم در سطح بهبود كيفيت كاخ ‌شاهي و برخي چيزهاي مورد علاقه شاه.

 

بازديدهايي كه ايرانيان از فرنگ مي‌كردند تأثير زيادي بر افكار و آراء آنان مي‌گذاشت. سفرنامه ميرزا صالح شيرازي كه بايد جزو اولين فرستادگان ايران به فرنگ باشد پر از اين تأثيرات است ساير سفرنامه‌هاي اشخاص هم مملو از اين تأثير است. ولي عجيب آن است كه سفرنامه دو شاه اخيرالذكر را كه مي‌خوانيم تأثيرات آنان بسيار كم عمق‌تر از بقيه است. اشاره آنان تنها به كم و كيف زندگي و تفريح و عجايب است ولاغير. انگار خواسته يا ناخواسته شاه نمي‌خواست اوضاع آنان را با كشوري كه مسوليتش مستقيم به عهده خودش بود مقايسه كند. احتمالاَ اين مقايسه صرفه‌اي براي شاه نداشت. و يا شايد چيزي اين طرف نبود كه مورد مقايسه قرار گيرد. سفرنامه ناصرالدين‌ شاه و مظفرالدين ‌شاه پر از تعجب است. تعجب از آداب و رفتار و زرق ‌و برق فرنگ از تئاترهاي بزرگ فرنگي، از رقص‌ و آواز و نيز زيبايي زنان و چشم‌چراني شاهان و ايرانيان!

 

شايد يكي از دلايلي كه مظفرالدين ‌شاه علاقه به ايجاد باغ ‌يادگار و نمايش عجايب و غرايب داشت همين ديدنيهاي غرب بود. در سفرنامه‌اش از اين موارد بسيار است. روزي به دعوت شاه آلمان به كاخ او مي‌رود و بعد از آن مي‌نويسد:

 

              صبح كه از خواب برخاستيم و دعاهامان را خوانديم... بعد پادشاه آمدند به اتفاق پادشاه آمديم پايين باغي بود زير عمارت ... امروز در آنجا سگ‌بازي مي‌كنند و بايد تماشا كنيم... سكويي بود هشتاد سگ حاضر كرده بودند به قدر شير كه ديگر سگ از آن بزرگتر نمي‌شود تا به قدر بچه گربه كه ديگر كوچكتر از آن نباشد... چند گربه بود كه آنها هم حركات غريب مي‌كردند مثلاَ دو صندلي را پشت هم گذاشته به فاصله يك وجب يك گربه آمد رفت وسط اين دو صندلي در فاصله اين يك وجب دراز كشيد كه دستهايش روي يك صندلي و پاهايش روي صندلي ديگر قرار گرفت. آن وقت به سگها با شلاقي كه در دست داشت اشاره كرد، سگها به رديف آمدند از روي صندلي كه گربه وسط دو صندلي بود جستن مي‌كردند، هشتاد سگ از روي گربه جستند. اتفاقاَ بعضي سگهاي خيلي بزرگ درست نمي‌توانستند بجهند مي‌خوردند به گربه و گربه مي‌افتاد از بالاي صندلي ... خلاصه خارج از تحرير است خيلي حركات غريب مي‌كردند...

 

در همان سفر و چند روز بعد وي از باغ‌وحش برلن بازديد مي‌كند كه از آن بسيار خوشش‌ ‌مي‌آيد:  

 

              ... بعد آمديم و رفتيم به باغ‌وحش اول دم در دو تا بچه شير يك ساله كه خيلي هم بزرگ بودند رئيس باغ‌وحش آورد توي كالسكه ما كه دست بدهم ما هم ابداَ وحشتي نكرديم و تماشا كرديم بعد آمديم تا رسيديم به قفسه كه خرسها بودند مثل همان خرسهايي كه در آذربايجان خودمان لااقل نود تا به دست خودمان زده‌ايم و در حضور ما زياد از دويست تا البته شكار كرده‌اند... بعد از آنجا آمديم شيرهاي افريق بود تماشا كرديم مثل همان شير خودمان در طهران كه از عربستان آورده‌اند بلكه شير خودمان قدري از اين بزرگتر بود... بعد آمديم انواع مرغابيها بود به رنگهاي غريب. يك نوع مرغابي بود كه يك زيرزميني بود شيشه‌اي بزرگي گذاشته بودند. پشتش آب بود، مرغابيها را مردكه طوري مي‌كرد كه مي‌رفتند زير آب و مي‌آمدند از جلو ما مي‌گذشتند زيرآب خيلي تماشا داشت خيلي دلمان مي‌خواست ببينيم مرغابي زير آب چطور شنا مي‌كند، مثل آنكه زير دريا باشيم تماشا كرديم خيلي خوب بود... ديگر به قدري از حيوانات وحشي و طيور و چرنده و پرنده ديدم كه اگر بخواهم بنويسم دو كتاب مي‌شود همه را گردش كرديم و ديديم.

 

البته ديدن اين چيزها براي هر كسي كه قبلاَ آنها را نديده است عجيب است. چه شخص عادي باشد و چه شاه ولي متأسفانه تأثير خاصي در زندگي مردم عادي ايران نداشت بجز همانطور كه گفتيم بار سنگين وامهاي خارجي تتمه پولهاي قرض هم خرج خريد جواهرآلات سوغاتي و پيانو و دستگاههاي بازي مختلف و بي‌استفاده مي‌شد.

 

 

 

 

[11860ـ3ع] 
دو قلاده پلنگ در باغ‌ وحش اختصاصي قاجاريان
[1/793- 124ط]
شير عبوس در باغ‌ وحش اختصاصي 
[64459-2275]
تصويري تبليغاتي از عمليات اعجاب‌انگيز شخصي فرنگي

 

 

 

 

در اين سند چيز جالبي كه به چشم مي‌خورد حساب و كتاب سود و زيان تأسيس اين باغ است. يعني كسي كه به صرفه بودن يا نبودن اين باغ عجايب را بررسي كرد اطلاعات خوبي از وضع اجتماعي تهران هم داده است. وي تعداد نفوس تهران را سيصدهزار نفر تخمين زد، كه نصف آن را از نسوان نام برده كه طبيعتاَ به علت تفكيك جنسيتي از ديدن اين مكان محروم بودند!

 

از نصف باقيمانده هم پنجاه‌ هزار نفر گدا و مسكين و ندار هستند كه پولي جهت اين باغ و تفنن خرج نمي‌كنند. صدهزار مرد باقيمانده قابل حسابرسي و بررسي است كه طبق اين بررسي اين باغ سود ده به شمار مي‌رفت. هر چند باغي تأسيس نشد و به قول معروف نه خاني آمده و نه خاني رفت. معلوم نيست جلسات اين هئيت مشاركتي به كجا انجاميد. سند را با هم مي‌خوانيم:

 

از آقايان عظام خواهشمند است اين ترتيب‌نامه را به ساير آقايان و دوستان خودشان هم كه اطلاع از اين كار ندارند ارائه فرمايند:

تعرفه

شركت باغ‌ يادگار و ترتيبات او

به ملاحظه اينكه فايده در اين كار هر چه شركاء محترم بيشتر باشند و سهام كمتر قبول فرمايند بهتر است لهذا هر سهم پنجاه توماني را يك نفر يا دو نفر مي‌توانند قبول و امضا فرمايند.

 

* * *

بحمدلله والمنه از وقتي كه تاج‌وتخت كيان و شهرياري دولت عليه ايران به وجود مبارك اعليحضرت قويشوكت اقدس شاهنشاه مظفرالدين‌ شاه قاجار ارواح العالمين فداه مفتخر و مزين است وزارت اقدس ملكوتي صفات ملوكانه كه بالطبع طالب آسايش عموم و نشر غرايب علوم است در اين جزء از زمان با اراده ملوكانه و تصويب و همت با رفعت دستور اعظم حضرت مستطاب اجل افخم ارفع اكرم آقاي ميرزا علي‌اصغرخان امين‌السطان اتابيك اعظم ادام‌الله شوكته ترقيات عمده در افراد عموم و آثار تمدن در تمامي نقاط ايران حرّسها‌الله عن الحدثات مشهود و نمايان است.

 

از آنجايي كه براي بني نوع انسان ديدن چيزهاي نديده و سياحت و گردش در جاهاي نظيف و هواي لطيف آسايش و آسودگي خيال در باغات و بساتين گذرانيدن از اسكان حفظ صحت است چنانكه در شهرهاي بزرگ دنيا خاصه در شهرهاي پايتخت كه محل ورود و خروج مسافرين خارجه و مجمع و اقامت سفراي دول متحابه است باغها و تفرجگاهها ايجاد و آباد كرده‌اند كه باعث رونق شهر و آسايش و تفريح عموم است تا بعد از فراغ از كار و مشاغل يوميه بتوانند گردش نموده و وقت خود را به‌طور خوشي بگذرانند در اين شهر بزرگ دارالخلافه هم كه محيط رجال و مجمع رجال ايران است احداث چنين بناي شايسته مقرر گرديده و اراده سنيّه ملوكانه جزو ترتيبات مملكتي اين نكته را هم از مد نظر محو نفرموده و اشارتي به بناي آن فرمودند.

 

نظر بر اينكه براي هر حادثه كه بر ملت و دولتي روي دهد محض يادگار و تاريخ تأسيس اثري مي‌نمايند لهذا به شكرانه آنكه به تفضلات الهي ذات اقدس ملوكانه شاهنشاهي ارواحنا فداه با سلامت و شوكت و اقبال به مقر سلطنت رجعت فرموده مسيو نيكلو امتياز داير كردن باغ تفرج علمي مسّمي به «باغ‌ يادگار» را از خاك پاي مبارك مسئلت نموده به تصويب حضرت مستطاب اجل اكرم افخم اشرف ارفع آقاي اتابيك اعظم روحي‌فداه استدعايش قبول يافت.

 

چون براي اجراء انجام اين مقصود و تشكيل شركتي لازم بود مسيو نيكلو زحمات و خدمات داير كردن يك شركت عمومي را كفالت مي‌نمايد كه باغ مخصوص مانند باغهاي فرنگستان در طهران داير نمايند.

آنچه در اين باغ به عون‌الله تعالي فراهم خواهد آورد:

 

1ـ موزه مومي از اشخاص و نباتات و عجايبات دنيا و ناخوشيهاي مختلف و علقه و مضقه كه در رحم چه نوع مجسم مي‌شود. مجسمه‌هاي متعدد كه به واسطه كوك مخصوص متحرك است و اشكال سلاطين اروپا و اجسام تشريحي در چند اطاق و پانصد نمره اسبابهاي غريب و عجيب دنيا كه تا به حال در اين مملكت ديده نشده.

2ـ انواع طيور و حيوانات بزرگ و كوچك جاندار از هر قبيل در ايران و هندوستان و فرنگستان باشد.

3ـ انواع حيوانات آبي در حوضهاي بلور و كاشي مخصوص به ترتيبي كه در علم حيوان‌شناسي نگاهداشتن و تغذيه و توالد آنها مقرر است.

4ـ جاي مخصوص براي تيراندازي و نذر بستن، نشانه ‌زدن و انواع تفنگها.

5ـ چرخ وفلك دستي كه سي[و] دو نفر توي آن نشسته به ارتفاع بيست [و] دو زرع چرخ خواهد خورد.

6ـ چرخ‌وفلك اسبي كه هفتاد نفر در توي آن نشسته به خط عرضي چرخ خواهد خورد و با حلقه‌هاي مخصوص مي‌شود در آن نذر بست و مسمّي به كاروس.

7ـ ژيمناستيك، بندبازي دوازده قسم در دو نقطه باغ.

8ـ سيرك، بازي اسب با اسبهاي تعليم يافته و معلمين مخصوص و طرزهاي عجيب و حركات غريب.

9ـ درجه مخصوص براي زورآزمايي و قوت برداشتن اشياء از زمين و كوبيدن و نفس كشيدن.

10ـ فواره‌هاي نوظهور كه از ده الي پانزده زرع تقريباَ نيم ‌سنگ آب جستن خواهد كرد.

11ـ معاينه پاره اشيا و حيوانات كه با چشم ديده نمي‌شود و ميكروبهاي پاره امراض و كيفيات آنها با ذره‌بينهاي جديدالاختراع.

12ـ مغازه مخصوص براي ارائه و فروش (مخزن‌العجايب) اشياء و اجناس غريب ‌و عجيب.

13ـ كوهها و تپه‌ها و آبشارهاي مصنوعي براي تفرج.

14ـ جشن گرفتن و نذر بستن و هنرنمايي در اعياد ملتي و اشخاصي كه در دويدن و كشتي ‌گرفتن و غيره مسابقت خواهند نمود، انعام مخصوص بلاعوض داده خواهد شد.

15ـ اطاقهاي مخصوص براي صرف چاي و قهوه و شربت و شيريني و بستني و ميوه و ماكولات.

16ـ اطاقهاي مخصوص براي مسافرين.

17ـ انعقاد اكسپوزيسيون در هر سال از خطوط و نقاشي و فرش‌بافي و قلمدان‌سازي و زرگري و حكاكي و كليه صنايع در ايران و دادن انعام مخصوص به كامل‌ترين استاد هر صنعتي بعلاوه قيمت آن براي تشويق.

18ـ در شبهاي اعياد آتش‌بازيها و چراغان مخصوص.

19ـ (سنوموتوگراف) و جهان نماهاي مخصوص با چراغهاي الكتريك كه در پرده شش زرع در شش زرع نمايان است.

20ـ روشن شدن بيست چراغ‌ برقي و قوه در باغ كه هر كدام بيست‌هزار چراغ روشنايي خواهد داشت.

رئيس شركت حتي‌المقدور هر چندي تماشاي مجدد و نوظهوري كه مقتضي باشد به جهت رغبت عموم فراهم خواهد كرد.

 

چون مجالس عمومي و ساليانه شراكت نوعي كه در كتابچه قرارداد مقرر است بايد در تحت نظم و قانون باشد جناب مستطاب اجل اكرم افخم آقاي محتشم‌السلطنه دامه ‌ظله‌العالي رياست شرفي مجالس منعقده را بنا به خواهشي كه از ايشان شده قبول فرمودند.

 

و رياست مجالس عمومي و ساليانه كليه از جناب جلالتمآب اجل اكرم افخم آقاي حاجي‌ملك‌التجار كل ممالك محروسه دام‌ اقباله ‌العالي خواهش شده قبول فرموده‌اند و مهر شركت هم به تصويب جناب معزي‌اليه در ضبط اداره شركت عمومي خواهد بود. دولت عليه هم كه در شركت در منافع باغ عمومي دارد و شركاء محترم بايد از تبعه و رعاياي دولت عليه ايران باشند.

 

مقرر است يك نفر از اشخاص محترم از جانب دولت شركت دولتي را سركشي فرمايند لهذا از دولت‌عليه اين مأموريت به جناب جلالتمآب اجل ميرزا علي‌‌خان لسان‌الدوله پيشخدمت مخصوص و خازن كتابخانه دولتي دام‌ اقباله ‌العالي داده شد. و از براي تهيه لوازم اساسيه بيست[و] پنج ‌هزار تومان سرمايه لازم خواهد بود و اين سرمايه به موجب ورقه‌هاي مخصوص چاپي، مهر امضاي رئيس شراكت مسيو نيكلو و مأمور دولتي جناب جلالتمآب اجل لسان‌الدوله دام‌اقباله‌العالي و ثبت ايشان و مهر شراكت و ثبت دفتر اداره به پانصد سهم قسمت شده كه در سهمي معادل پنجاه تومان مي‌باشد و تمامي اين سرمايه در نزد جناب فخامت نصاب حاجي‌ باقرآقا صراف معروف شيرازي دام‌مجده‌العالي كه خودشان يكي از شركاء محترم هستند جمع خواهد گرديد و آنچه مصارف تهيه و لوازم خواهد شد به استحضار سه نفر ممّيز كه از جمله شركاء منتخب است مي‌شود.

 

و بعد از افتتاح باغ كليه عايدات روزبه‌روز به اطلاع مميزين مزبور تحويل جناب حاجي ‌باقرآقا خواهد شد و در هر سه ماه از دفتر اداره براي استحضار شركاء اعلاني از كليه پيشرفت اداره و وضع آن در تاريخ تحرير اعلام چاپ و توزيع خواهد شد. مطابق حسابي كه تخميناً به نظر مي‌آيد شهر دارالخلافه كه متجاوز از سيصد هزار نفوس دارد نصف اين نفوس زن و اذن دخول در باغ ندارند و پنجاه‌هزار نفر ديگر هم عجزه و مساكين و فقرا تصور مي‌شود، يكصدهزار نفر باقي مي‌ماند. در صورتي كه سالي سه مرتبه يعني هر چهار ماه يك دفعه داخل باغ شوند و در هر دفعه‌اي دو قران براي ورود و تماشاي مختلف بدهند، شصت‌هزار تومان خواهد شد و ظاهراً اين تخمين غلط به نظر نمي‌آيد. هر كس اراده شراكت داشته و يا فهميدن كيفيت آن را بخواهد در اداره شركت يادگار به مسيو نيكلو رئيس اداره رجوع خواهد كرد.

 

 

[5181ق] 

 

  

[5182ق] 

 

 [5183ق]

 [5184ق]

[5185ق] 

 

[5186ق] 

 

 

[5187ق] 

 

 

[5188 ق] 

 

[5189 ق] 

 

 

 

هو

اعلان

روز سيم شهر شعبان‌المعظم كه حضرت مستطاب اجل اشرف امجد ارفع آقاي اتابيك اعظم روحي‌فداه و حضرت مستطاب اجل اكرم افخم آقاي مشيرالدوله مدظله ‌العالي و جناب مستطاب اجل اكرم افخم آقاي حاجي ‌ملك‌التجار دامه‌ اقباله‌العالي و ساير امناء دولت و اعيان تجارت ادام‌الله ‌اقبالهم شراكت و خريداري اسهام فرموده و تنخواه تحويل صراف شراكت گرديده و همه روزه هم در اداره شركت يادگار به فروش مي‌رسد. اسهام شراكت تا سلخ شهر رمضان مطابق عني ورقه چاپي كه پنجاه تومان است به فروش مي‌رسد. از غره شوال به بعد هرگاه باقي بماند هر سهمي پنجاه[و]پنج تومان به فروش خواهد رسيد.

هوالله

به تاريخ 26 شعبان‌المعظم

در اداره شركت باغ ‌يادگار چاپ گرديد

حرره 1319

رقم [مهر:] شراكت باغ‌ يادگار 1319

 

[5215 ق] 

 

 

 

 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

منبع:

مظفرالدين‌ شاه، دومين سفرنامه مظفرالدين‌شاه قاجار، طهران، مطبعه مباركه شاهنشاهي، 1320ق.


ارسال به دوستان    نسخه قابل چاپ
نام:                  
*رايانامه( Email):
موضوع:
* نظر شما:


 
 
www.iichs.org