
» عشرتآباد
جلال فرهمند
تابستان 64 بود که در پادگان عشرتآباد (وليعصر فعلي) خدمت ميکردم، دوره جواني و بياطلاعي. در آن پادگان کهنسال که وجه تسميه آن را نميدانستم ساختماني برج مانند بود که ناخودآگاه هنگام گشتوگذار از جلو آن رد ميشدم و درنگي ميکردم. حدود سه چهار طبقه ساختمانهاي امروزي ارتفاع داشت ولي کهنگي و عتيقه بودن آن عيان بود و کاشيکاريهاي زرد رنگ و نماي آن چشمنواز. در فلزي بيقواره آن قفل بود و هيچ هماهنگي با نمايـَش نداشت. داخلش مملو از تختهاي فلزي اسقاط سربازي و تشکهاي اسفنجي زهوار در رفته بود.
جلو اين برج کاملاَ آسفالت بود و سلسله ساختمانهايي قديمي و يک طبقه به سبک خانههايي که بچهها در دفترهاي نقاشي با دودکش و سقف شيبدار آن رسم ميکنند وجود داشت. اين ساختمانها به شکل نعلاسب ساختمان اصلي را احاطه کرده بودند. در اين چند ماهي که در عشرتآباد بودم نميدانستم که باني اين ساختمان و خود اين ساختمان چيست و به چه منظور بنا شده است.
جالب آن است که هيچ کس اطلاعي نداشت. و اصلاَ مگر چه اهميتي داشت؟ در حالي که نميدانستم با بنايي در آن زمان صد وده ساله و الان صدوچهل ساله طرفم. حال که فکر ميکنم ميبينم که چرا به داخلش نرفتم و به داخل آن نگاهي نکردم بنايي که شايد ديگر نفسش به احتضار افتاده است.
طبق تواريخ موجود به سال 1291ه.ق به امر ناصرالدين شاه بناي عشرتآباد نهاده شد. اين بنا بيرون شهر و بيرون از حصار ناصري ساخته شد. ناصرالدين شاه که علاقه خاصي به شکار و بيابانگردي و کوهگردي داشت در حومه طهران آن روز بناهاي متعددي داشت که خودش را از طهراننشيني و شهرنشيني خلاص ميکرد و به زبان امروزي دور کاري ميکرد!
ساختمان طبقاتي عشرتآباد يکي از دستاوردهاي سفر اول فرنگ شاه است. تا آن روز تهران کمتر ساختمان چند طبقه ديده بود. چيزي که در فرنگ زياد به چشم ميخورد. در واقع شاه با بناي اين عمارت از بالاي کلاهفرنگي آن به کل طهران نظاره ميکرد. شايد بتوان گفت اولين برجساز طهران هم ناصرالدين شاه بود!
باغ اين کاخ يعني عشرتآباد ريشه در دوره فتحعلي شاه داشت، ولي آباديش به دوره ناصري ميرسد. خوبي اين باغ اين بود که در کنار راه مهم شميران قرار داشت. و پس از دروازه شميران اولين آبادي اين جاده مهم به ييلاق شمال طهران بود. بر همين اساس شاه جهت استراحت آن را ايجاد کرد. اعتمادالسلطنه در الماثروالآثار مينويسد:
و ديگر باغ عشرتآباد است که بر ظاهر دارالخلافه در سمت شمال شهر جنب شاهراه شميرانات واقع گرديده و از باغات ديواني ما بين نگارستان و قصر قاجار افتاده و در داخل اين باغ عمارت بديع و ابنيه رفيع و کاخهاي وسيع و کوشکهاي صنيع که شايسته شأن شاهنشاه بزرگ همت است ساخته و افراخته شده و شروع غرس نهال اشجار اين بوستان مينونشان خود به يمين مقدس شاهانه شده است. اصل احداث و تأسيس و انشاء اين باغ دياراَ و اشجاراَ به دست بنده نگارنده شده.
ميرزا محمدحسين اديب اصفهاني منشي روزنامه دولتي قطعه شعري گفت که کتيبه شده و به دستور ناصرالدينشاه به ديوار باغ نصب گرديد. مطلع آن چنين است:
با دست خويش خسرو در قصر عشرتآباد
فرمود از عنايت رأي درختکاري
اي باغـبان فردوس نام خوش تو رضوان
کوثر بيار کاينک شد وقت آبياري
با ساخته شدن برج اصلي عشرتآباد، خانههاي کوچک يک طبقه که نعلوار آن را احاطه کرده بودند خانههاي موقتي زنان متعدد شاه شد. زناني که با کاروان بزرگ شاهي جزئي از ابزار و لوازم اصلي سفر به حساب ميآمدند!
|
|
|

|

|

|
[12043- 3ع]
بيرون حصار ناصري، نقاط سبزي بود که باغهاي سلطنتي يا درباريان در آن واقع بود عشرتآباد يکي از اين باغها بود
|
[2094- 124ط]
درب ورودي باغ عشرتآباد
|
[131400- 275م]
برج کلاهفرنگي و حوض و خانههاي حرمسرا به دور آن
|
|
|
|

|

|

|
|
[12038- 3ع]
تعدادي از زنان حرمسرا خوشحال و خندان در عشرتآباد!
|
[2961- 3ع]
باغ عشرتآباد به سال 1328ق دوره انحطاط و به هم ريختگي
|
|
|
|
آن زمين آسفالت کنوني و وسيع جلو برج نيز قبلاَ استخر و حوض بزرگي بود که فوارهاي زيبا وسط آن قرار داشت. مادام کارلا سرنا جهانگرد معروف که بازديدي از اين باغ داشت درباره خصوصيات اين باغ مينويسد:
ناصرالدين شاه اغلب در قصر عشرتآباد اقامت ميکند ساختمان آن بديع و از لحاظ سبک ساده و عبارت از يک برج چند طبقه است که از هر طبقهاي يک دستگاه ساختمان به شاه اختصاص دارد و به استثناء يک تالار بسيار زيبا که حال و هواي ايراني و تزئيناتي با شيشههاي کوچک هندي دارد اسباب و اثاثيه اروپايي ساير اتاقها بسيار بازاري و عاري از سليقه خوب است. اهالي مشرق زمين بدون برخورداري از بصيرت لازم يک نوع جنون خاص دارند که اتاقهاي خود را به جاي استفاده از ذوق هنري ملي کشورشان با اشياء و آشغالهاي محصول اروپا تزئين نمايند. قسمت خارجي قصر عشرتآباد از آجرهاي جلادار پوشيده شده و تقليد ناشيانهاي از سنگفرشهاي قديمي است که بر سر در بسياري از کاخهاي باستاني ديده ميشود. پردههايي از پارچههاي کتاني سفيد با نقش و نگاري از منسوجات سياه، سرخ يا آبي، تمامي قسمتهاي بنا را از تابش خورشيد محفوظ ميدارند و از اين پردههاي بسيار قشنگ، معمولاَ در همه کاخهاي سلطنتي استفاده ميشود. ضمناَ يک عمارت برج مانند در وسط باغي پر از حوض و چشمه و فوارههاي جدا از ساختمانهاي ديگر سر به آسمان کشيده است. دورتادور پايه آن در حدود سي خانه کوچک دو اتاقه به شکل نيم دايرهاي ساخته شده و در هر کدام از اين خانهها يکي از زنان شاه ساکن است. نحوه معماري کاملاَ ابتدايي است. ديوارها با آهک سفيد شده است. درها و چهارچوب پنجرهها از چوب سفيد و داراي چفت و بست بسيار زمخت هستند اين خانهها شبيه نوعي طويلههايي است که در بعضي از املاک کشاورزي انگلستان ساخته ميشود.
آنطور که از نوشته کارلا سرنا استنباط ميشود اين است که ساختمان اصلي کاخي بوده غير از اين ساختمان بلند مرتبه موجود فعلي که ظاهراَ هيچ اثري از آن باقي نمانده است و شايد مانده و ما نميدانيم!
کلاَ فلسفه وجودي اين باغ فقط عيشوعشرت بود و حدود چهل ساختمان کوچک حول کلاهفرنگي که به دور استخر وسيع آن قرار داشت بي شباهت به پلاژهاي ساحلي اروپايي نبود.
در واقع شاه به عنوان سوغاتي اولين پلاژ اختصاصي را در شمال طهران تأسيس کرد! در جايي که اصلاَ ساحل نداشت! کلاهفرنگي در مرکزيت اين باغ حکم عشرتکده شاهي را داشت. که زنان حرمسرا حاضر در ساختمانهاي کوچک به موجب نياز شاه به کلاهفرنگي و ساختمان آن پاي ميگذاشتند.
به توالي مسئوليت ساخت و حفظ و نگهداري اين باغ بر عهده اعتمادالسلطنه بود. بر حسب خصوصيت برخي که خوش استقبال و بد بدرقه هستند اين باغ در آغاز پيدايش بسيار روبهراه و آباد بود ولي با گذشت چندين سال به دليل کم علاقگي شاه و اينکه ساختمانهاي ديگر و متعدد زيادي داشت حفظ و نگهداري آن به فراموشي سپرده شد. به طوري که گاهي هم شاه غير مترقبه به آن سر ميزد از وضع نابهنجار آن متغّير ميگرديد و عوامل تنبيه ميشدند ولي چه سود که تأثيري نداشت. هر چند بودجه تعمير اين باغ هر سال به حساب ميآمد ولي به جيب عمله و اکره ميرفت و صرف جيب آنان ميشد. 15 سال بعد از ساخته شدن اين باغ و تقريباَ همان سال ترور ناصرالدينشاه باغ بيشتر به بيشهاي شبيه بود تا کاخ سلطنتي!
شاهان بعدي هم چندان توجهي به اين باغ نداشتند. گرفتاريها چندان زياد بود که فرصتي جهت رسيدگي نبود و البته پول هم نبود! حتي به زمان مظفري چنين شايع شد که شاه وقت باغ را به رقاصي بخشيده است. (واللهاعلم)
اين باغ بود تا اينکه پس از کودتاي سوم حوت 1299 سرنوشتش کلاَ دگرگون شد. اين باغ محل مناسبي جهت پادگان آنان بود. کاخ تبديل به اردوگاه و پادگان شد که تا به امروز هم هست. تعدادي از جمله قوامالسلطنه که پس از کودتا دستگير شدند در همين مکان زنداني بودند. جالب اين است که پس از سقوط کابينه سياه قوامالسلطنه از همين مکان به سوي نخستوزيري رفت! به سال 57 از اولين پادگانهايي بود که به دست مردم افتاد و اسلحه بسياري به دست انقلابيون افتاد.
در طول سالهاي پس از کودتاي سوم حوت تا الان تغييرات ساختماني زيادي در آن شده است. ولي کلاهفرنگي آن هنوز جلوه دارد. امروز به برکت بزرگراه صياد شيرازي که قسمتي از پادگان را به خود اختصاص داده عمارت کلاهفرنگي به مردم عابر نزديکتر شده است. هرگاه از سمت شمال به جنوب و يا بر عکس اين مسير در داخل بزرگراه حرکت ميکنيد نگاهي به سمت راست يا چپ بيندازيد تا شايد براي آخرين بار اين برج زيبا و لرزان را ببينيد که شايد آخرين روزهايش باشد. نميدانم چرا اين ساکن تنهاي پادگان عشرتآباد توجه مسئولان ميراث فرهنگي را جلب نميکند. مگر طهران کم سابقه چند ساختمان سابقهدار دارد؟!
|
|
|

|

|

|
[12052- 3ع]
گوشه ديگري از باغ عشرتآباد
|
[12053- 3ع]
استخر و باغ عشرتآباد
|
[5745 - 1ع]
تجمع تعدادي از شخصيتها در باغ عشرتآباد
|
|
|
|

|

|

|
[10971- 3ع]
درب ورودي باغ به شکل و شمايلي ديگر، ديگر عشرتآباد پادگان شده بود.
|
[5383 - 1ع]
کلاهفرنگي و حضور نظاميان و قزاقان در آن
|
[5384- 1ع]
نماي اصلي کاخ که تبديل به پادگان قزاقان شده بود پس از کودتاي سوم حوت
|
|
|
|

|

|

|
[62244- 275م]
بازديد رضاشاه و وليعهدش از پادگان عشرتآباد (1317)
|
[681-121پ]
نصب مجسمهاي از محمدرضا پهلوي در ورودي پادگان عشرتآباد
|
[6578/1- 4ع]
آموزش نظامي در پادگان عشرتآباد
|
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منابع:
1. شهيدي مازندراني (بيژن)، حسين. سرگذشت تهران. تهران. دنيا. 1383 .
2. معتمدي، محسن. جغرافياي تاريخي ايران. تهران. نشر دانشگاهي. 1381 .
|