ماهنامه شماره 101 - صفحه 6
 

» آيت‌الله بروجردي

 

جلال فرهمند

 

آيت‌الله بروجردي از مراجع بزرگ و به عبارتي ديگر احياگر حوزه علميه قم است. ايشان با توجه به زمان تولدشان يعني سال 1291 ه.ق و استفاده از محضر علماي بزرگ نجف يعني آخوند خراساني در بطن وقايع مشروطه قرار داشت. يعني هم اعلام مشروطه را ديد و با توجه به سن و سالش تبعات و پيامدهاي اين نهضت را. هم نحوه ورود علماي بزرگ حوزه به اين جريان را درک کرد و هم نتيجه اين حرکت را ديد. بنابراين در ورود ايشان به مسائل سياسي نوعي احتياط و پرهيز ديده مي‌شود که نشان دهنده نوع نگاه و برگرفته از تجربيات گرانسنگ به امور سياسي است. به عنوان نمونه در اواخر دهه سي شمسي که شاه تازه بر سمند قدرت مطلقه نشسته بود. عده‌اي از روحانيون به سردمداري شيخ عباسعلي اسلامي به حضور آيت‌الله بروجردي مي‌آيند. اين گروه که به گونه‌اي التجاء‌آميز به حضور ايشان رسيده بودند زبان به اعتراض مي‌گشايند و خواهان قيام و سرنگوني حکومت شاه مي‌شوند.

 

آيت‌الله بروجردي ضمن گوش فرادادن به همه صحبتهاي ايشان و همراهانش، مي‌گويد:

 

              اگر من قيام کنم دو حالت دارد: يا مردم با من همراهي مي‌کنند يا همراهي نمي‌کنند. اگر همراهي نکردند کيان شيعه لطمه مي‌خورد. حال اگر همراهي کنند و ما حکومت را به دست آوريم، با چه کساني مي‌خواهيم مملکت را اداره کنيم؟! پس آقاي بروجردي به يکي از آقايان آن جلسه اشاره مي‌کند و مي‌گويد: اين آقا اگر مسلط شد، شما اطمينان داريد که ايشان از «عَلـَم» بهتر خواهد شد؟ بعد گفته بودند، ما کساني نداريم که توانايي مديريت کشور را داشته باشند. آقاي اسلامي! اگر ما  تشکيل حکومت داديم، مردم توقعشان از ما بيشتر از حکومت شاه خواهد بود و حکومت عدل اميرالمؤمنين (ع) را از ما تقاضا خواهند کرد. حال اگر بخواهيم اين عدالت را اجرا کنيم، با کدام مديران مي‌توانيم؟! چگونه اجرايي شود؟!... اگر افراد حوزوي که امروز بسيار خوب هستند، در اجرا بد عمل کردند، اين بد عمل کردن به حساب روحانيت و مرجعيت نوشته نمي‌شود؟! لذا مردم نسبت به دين مسئله پيدا مي‌کنند.

 

في‌الواقع تز سياسي آيت‌الله در تمام دوره مرجعيت عامه‌اش بر همين مبنا قرار داشت هر چند که اين تز مورد مخالفت افرادي ديگر قرار گرفت. ولي ايشان هيچگاه از اين مسئله تخطي نکرد.

 

سابقه تحصيل ايشان به حوزه علميه اصفهان و تلمذ نزد اساتيدي چون آيت‌الله سيد محمدباقر درچه‌اي مي‌رسد. آيت‌الله درچه‌اي مشربي نيکو و ديدي بري از تعصب و حتي گاه اصلاحگر داشت. چنانکه در همان زمان هم با برخي از خرافات خصوصاَ در مسائل عزاداري برخي از مؤمنين متعصب در ذکر و مداحي علناَ مخالفت مي‌کرد که گاه بين عوام‌الناس خوش نمي‌نشست. شايد مشرب آيت‌الله درچه‌اي در شاگرد چنان تأثير گذاشته باشد که بعدها مجمع تقريب بين‌المذاهب که باور کردنش هم در آن شرايط سخت و هم غيرممکن مي‌نمود تأسيس شد. به هرحال ايشان پس از تحصيلات مقدماتي به حوزه نجف ‌اشرف رفتند و چنانکه گفتيم حدود ده سال نزد علماي بزرگ آن زمان به درس و بحث پرداخت. بازگشت ايشان به بروجرد موجب رونق حوزه علميه اين شهر بود.

 

حضور 36 ساله ايشان در بروجرد با اتفاقات و وقايع مهمي در جهان سياست آن روز ايران توأم بود. سقوط، و ظهور سلسله‌هاي جديد يعني قاجار و پهلوي از جمله آن مسائل بود. نکته مهم در اين دوره و دوره رضاشاه مخالفت جدي وي با حوزه‌هاي علمي و ديني و کلاَ گسترش دروس ديني در ايران بود. روحانيت آن زمان با خون دل توانستند حوزه‌هاي علمي را حفظ کنند.

 

اشغال ايران در جنگ جهاني دوم و سقوط رضاشاه فرصتي بس طلايي براي احياي مجدد حوزه ديني بود. محمدرضا پهلوي هنوز جاي پاي محکمي نداشت که همچون پدر عمل کند و حتي گاه رياکارانه به ديدن علما مي‌رفت و اعلام تبعيت از آنان مي‌کرد. زماني که آيت‌الله بروجردي جهت معالجه به بيمارستان فيروزآبادي تهران آمده بود با دعوت علما و فضلاي قم جهت سکونت به آن شهر دعوت شد که با موافقت ايشان به اقامتي دائمي تبديل شد.

 

عزيمت ايشان به قم و بعد از حدود دو سال که به فوت علماي بزرگ اين شهر يعني آيت‌الله سيد ‌ابوالحسن اصفهاني و حاج‌حسين قمي همراه شد مرجعيت عامه ايشان را در پي داشت. نبود علماي همطراز و مبرز ايشان را سالهاي سال يگانه مرجع تقليد جهان تشيع کرد. حضور ايشان در رأس حوزه علميه قم اقتدار ويژه‌اي در حوزه ايجاد کرد که هر چند آفاتي داشت ولي در سايه اين اقتدار و متمرکز شدن امور موجب گسترش حوزه و ازدياد جمعيت طلاب گرديد.

 

 

 

[2784- 4ع]
[519- 121پ]
حضور شاه و آيت‌الله فيروزآبادي در بيمارستان فيروزآبادي جهت ملاقات با آيت‌الله بروجردي
[520 - 121پ]

 

 

 

[762- 4 ع]
[3068- 4ع]
[8178- 7ع]

 

 

 

[7360- 7ع] 
[8177- 7ع] 
[8174- 7ع] 

پژوهش در متون قديمي شيعه و فراهم شدن امکان اين پژوهش در سايه امنيت ديني آن زمان و ورود طلاب جوان آموزشهاي حوزوي را پيشرفته‌تر و مترقي کرد. قبلاَ گفته شد که مشرب سياسي ايشان بر مبناي عدم ورود به مسائل سياسي روز و مخالفت با حضور حوزيان به امور سياسي بود. ولي زمانه اين امر را چندان برنمي‌تابيد. سياسي بودن شديد کشور در آن زمان به واسطه مسئله ملي شدن صنعت نفت و حضور همه مردم در آن، حتي برخي روحانيون را وارد گود سياست کرد. ولي ايشان با تمام اين موارد، باز هم مشي خود را ادامه داد. نظر ايشان ايجاد موازنه بين مصدق و شاه بود. عدم همراهي ايشان با تندرويهاي جريان فدائيان اسلام زبانزد خاص و عام است که حتي برخي روحانيون را نيز ناراحت کرد.

 

از مهم‌ترين فعاليتهاي آيت‌الله ايجاد مجمع تقريب بين‌المذاهب بود. يعني سازماني که با توجه به شيوه‌هاي مرسوم هيچگاه به ذهن ساير علماي شيعه هم نمي‌رسيد. فعاليت اين مجمع چنان مؤثر بود که موجب آن شد که علماي بزرگ مصر يعني جامع‌الازهر فقه شيعه را به عنوان ستون پنجم دنياي اسلام بپذيرد که پيروزي مهمي براي شيعه و نزديکي بيشتر مذاهب اسلامي بود.

 

هر چند که جنگهاي بين اعراب و اسرائيل و سپس به هم خوردن روابط بين مصر و ايران به واسطه شاه و عبدالناصر اين امور را کند کرد ولي جريان ادامه‌دار شد و ريشه دوانيد که آثار آن تا اين زمان هم ديده مي‌شود. مساعي ايشان رونق و اعتبار فزاينده حوزه‌هاي علميه را در پي داشت.

 

عکسهايي از ايشان انتخاب شده که در نوع خود جالب است.

 

 

 

[8175- 7ع]
[8172- 7ع]
[8173- 7ع]

 

 

 

[8170- 7ع]
[8171- 7ع]
[8169- 7ع]

 

 

 

[8168- 7ع] 
[8167- 7ع] 
[3896- 7ع] 

 

 

 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

منبع: مجله شهروند امروز، ش42، يکشنبه 25 فروردين 1387، صص 47ـ56.

 


ارسال به دوستان    نسخه قابل چاپ
نام:                  
*رايانامه( Email):
موضوع:
* نظر شما:


 
 
www.iichs.org