» شاه عباس و منع تنباکو
پريسا رضائي
سگ در پي لقمه چو دم جنباند عاقل آن را نه تواضع خواند
قليان و چپق از قديم، از وسايل تفريحي و مورد استفاده عامه مردم و بزرگان در مهمانيها و گردشهايشان بود. از قضا شاهعباس هم دست گذاشته بود روي قليان و چپق.
او از هر کس که قليان و چپق ميکشيد، نفرت داشت. شاه عباس چشم ديدن هيچ قليانکش و چپقکشي را نداشت. يک روز هم در صدد گوشمالي آنها برآمد و تصميم گرفت چپق مهمانان قليانکش خود را چاق کند. به دستور خدمهاش در سر چند قليان به جاي تنباکو، پهن ريختند. مجلس مهماني را در فرداي آن روز ترتيب داد. در مهماني، خدمتکاران با اشاره شاه عباس از مهمانان با قليانهاي پهندار پذيرايي کردند. مهمانها از قليانهاي آماده شده کشيدند. شاهعباس هم گفت: که از بهترين تنباکوي دنيا براي پذيرايي آنها استفاده کرده است که آن سوغاتي وزير همدان است. مهمانها هم تا توانستند قليان کشيدند و از تنباکوي وزير همدان تعريف کردند. مهماني هم به سر قبله عالم قسم خورد که تا آن زمان تنباکويي به آن خوبي نکشيده است. اما از قديم گفتهاند که نادانان سخن گويند و دانا قياس کند.
شاهعباس از اين همه تملق و چاپلوسي خونش به جوش آمد. آن وقت نگاهي تحقيرآميز به مهمانان قليانکش کرد و گفت: چيزي که مدعيان عقل و فهم و تجربه نتوانند آن را از پهن تشخيص دهند، همان بهتر که نابود شود. از آن به بعد کشيدن قليان به فرمان شاهعباس منع شد.