ماهنامه شماره 100 - صفحه 4
 

 

» عليم‌الدوله و بهار

 

صمدوردي

 

دکتر عليم‌الدوله کسي است که به فرمان رضا‌شاه به عنوان معالجه برخي از زندانيان را بيرحمانه مي‌کشد. او روزي به سراغ ملک‌الشعراي بهار مي‌رود و به وي مي‌گويد: اين زندان تنگ و تاريک شايسته مرد اديب و دانشمندي چون تو نيست. بهتر است که خود را به ناخوشي بزني و عازم بيمارستان شوي در آنجا وضع تو خيلي بهتر خواهد بود.

 

بهار که از کشتار بيرحمانه عليم‌الدوله در آن بيمارستان کذايي باخبر بود و مي‌دانست که چه بلاهايي بر سر بيماران مي‌آورند، از رفتن به بيمارستان دوري مي‌کند.

 

بهار ماجراي ملاقاتش با عليم‌الدوله را طي ابياتي چنين سروده است:

روزي آمد عليم در بر من                گفت خود را به ناخوشي مي‌زن

تا به سوي مريضخانه شوي            همنشين با مي و چغانه 1 شوي

زانکه آنجاست در اداره من              نانت آنجاست غرق در روغن

گفتم اهل مي و چغانه نيم             بنده باب مريضخانه نيم

تن من سالمست و حال درست      سکه بر يخ زدي گناه از تست 2

 

_____________________________

 

1. چغانه: پرده و نغمه‌اي از موسيقي است.

2. ديوان بهار، ج 2، ص 14.

 


ارسال به دوستان    نسخه قابل چاپ
نام:                  
*رايانامه( Email):
موضوع:
* نظر شما:


 
 
www.iichs.org