» ميرزا تقيخان قائممقام فراهاني
سميرا خوانساري
در سال 1222 قمري در هزاوه فراهان به دنيا آمد. از کودکي هوش و استعداد فراوانش سبب تفاوت عمده او با همسن و سالانش بود. همين هوش و استعداد به علاوه ايمان، درستي و وطنپرستي بعدها سبب واقعهاي فراموش نشدني در حمام فين کاشان شد.
اميرکبير در سال 1265با خواهر شانزده ساله ناصرالدين شاه پيوند زناشويي بست، که ثمره ازدواجش دو دختر به نامهاي تاجالملوک و همدمالسلطنه بود. مادرزن اميرکبير يعني مهدعليا به پاس شانس بزرگي که به دختر دردانهاش رو کرده بود و باز هم به پاس خدماتي که اميرکبير در دوران صدارت کوتاه مدتش به پسر ايشان و مملکت ارائه داده بود، از هيچ کاري در جهت اذيت و آزار اميرکبير فروگذار نکرد و هرچه فتنه در چنته داشت براي از پا درآوردن اين مرد بزرگ به کار بست. ناگفته نماند که در اين راه همدستي يک نفر حيلهگرتر از خودش به نام ميرزا آقاخان نوري هم بيتأثير نبود. البته اگر بخواهيم درست قضاوت کنيم اينها هم حق داشتند که از دست امير ناراحت باشند، چون امير نهتنها جلوي بخوربخورها و ريختوپاشهاي اينها را گرفته بود بلکه شاه راهم در همه زمينهها هوشيار ميکرد و از طرف ديگر جلوي دلهدزديهاي روس و انگليس را ميگرفت هر از چندگاهي فرياد اعتراض از سفارتخانههاي مربوطه برميخاست که چنين و چنان.
البته اگر راستش را بخواهيد بايد بگويم که فرياد آنها هم چندان غيرمنطقي نبود چون طفلکيها دراين مدت نتوانستند از گلآلودگي اوضاع دربار ايران ماهيهاي چاق و چلهاي بگيرند. و فکري نبود که به سرهايشان بزند و امير از آن با خبر نشود. و اين به غير از هوشمندي امير در شبکه اطلاعاتي کشور دليل ديگري نداشت. اطلاع او از تمامي گفت وگوهاي محرمانه سفارتخانهها سبب شده بود تا دنبال دلايل ديگري مثل ارتباط با اجنه و نيروهاي ماوراءالطبيعه بگردند و همهجوره در روابطشان احتياط کنند. البته تأسيس سازمان اطلاعاتي قوي و خبررساني يکي از کارهاي اميرکبير بود و او در مدت صدارتش مسبب خدمات مهم ديگري از جمله تأسيس دارالفنون، ايجاد چاپارخانه، تذکره خانه (اداره گذرنامه)، بناي بازار و تيمچه، سراي امير در تهران، انتشار روزنامه وقايع اتفاقيه و سرکوب بسياري از شورشهاي داخلي بود.
بالاخره اين خار بزرگ در چشم شيادان داخلي و خارجي، به خاطر تمام تلاشها و به پاس آن همه جان فشاني و وفاداري به ميهن و خدمات مهمي که در مملکت ارائه داده بود در محرم 1268 از صدارت اعظمي ايران عزل و به کاشان تبعيد گرديد. چون دل مهدعليا و ميرزا آقاخان با عزل و تبعيد هم آرام نگرفت، در صدد برآمدند که براي آرامش دلهايشان مرحم ديگري بيابند و سرانجام با وسوسه ناصرالدين شاه، در حال مستي، امضاء حکم قتل بزرگ مرد ايران زمين را از او گرفتند. در شنبه شب هجدهم ربيعالاول سال 1268، آن هنگام که سياهي تاريخ به اوج خود ميرسيد، حاجبالدوله شاهرگ اقتدار مملکت را زد و خوني را که تنها به خاطر حيات ايران در رگانش جاري بود براي هميشه در حمام فين کاشان جاري ماند.
بعد از شهادت اميرکبير ملکزاده خانم که به همراه دخترانش سيه پوشيد و درغم از دست دادن شوهر بزرگوارش تا مدتها مويه ميکرد بالاخره مجبور شد به امر برادر تاجدارش با ميرزا کاظمخان نظامالملک فرزند صدر اعظم جديد يعني ميرزا آغاخان نوري ازدواج کند.
|