ماهنامه شماره 99 - صفحه 2
 

 

» پايتخت ايران هنگام فوت محمدشاه

 

سميرا خوانساري

 

محمدشاه در قصر محمديه از اين دنيا رفت و در همان موقع يعني شب سه‌شنبه ششم شوال 1264 درباريان بلافاصله اين خبر را به مهدعليا رساندند، مهدعليا هم که براي به تخت نشاندن پسرش سر از پا نمي‌شناخت فوراً قاصدي به تبريز فرستاد تا ناصرالدين ميرزا را از کم و کيف ماجرا خبردار کند. البته قبل از او قنسول انگليس در تبريز و قنسول روس اين خبر را به وليعهد رسانده بودند، انگليس‌ها که قبل از فوت محمدشاه به وسيلۀ طبيب معالجش مطلع شده بودند که شاه ايران رفتني است، نقشه‌هايشان را هم کشيده بودند.

 

صبح سه‌شنبه خبر پيچيد و مهدعليا در قصر نياوران به قصر محمديه حرکت کرد و رتق و فتق امور را به دست گرفت. از آنجايي که مي‌خواست پسرش را بر تخت پادشاهي ايران بنشاند به تمامي رجال و بزرگان مملکت وعده‌هايي مي‌داد و از ميان شاهزادگان قجري عليقلي ميرزا (اعتضادالسلطنه) را که مردي اديب و فاضل و خوش صحبت بود به وزارت خود انتخاب کرد.

 

از طرفي جنازۀ شاه ايران هم تا سه روز در قصر محمديه روي زمين مانده بود تا مهدعليا به کارهاي واجبش بپردازد. راستي که عجب دنيايي است نه به گدا رحم مي‌کند و نه به شاه.

 

حاج ميرزا آقاسي هم که هواي کار را پس مي‌ديد نه در موقعي که محمدشاه در حال احتضار بود به سراغ او آمد و نه در تشييع و خاکسپاري او حاضر شد. بزرگان دربار هم که دل خوشي از ميرزا آقاسي نداشتند بر عليه اين مرشد مورد اعتماد محمدشاه با همديگر متحد شدند. و بعد از اندکي کشمکش ميان بزرگان دربار و وزراي مختار (که معتقد بودند چون پادشاهي او را نصب کرده پس اگر قرار به عزلش هم باشد بايد با حکم پادشاهي عزل شود) مهدعليا حکم عزل او را امضا کرده و به او ابلاغ کردند.

 


ارسال به دوستان    نسخه قابل چاپ
نام:                  
*رايانامه( Email):
موضوع:
* نظر شما:


 
 
www.iichs.org