» جنگهاي ايران و روس از سير تا پياز (18)
محمدرضا بهزادي
پطر کبير پس از آن همه مجاهدتها و تلاشهايي که براي اعتلاي ملت روس در روسيه آن زمان انجام داد و توانست کشور را از وضعيت نابسامان خود نجات دهد، به مرگ زودرس در سن 52 سالگي درگذشت و تمام همقطارانش ميدانستند که وي بر اثر زحمت و کار کشنده، عمر و جانش را از دست داد. از طرفي او هم قرباني همان سرنوشت شومي گرديد که پدرش را در سن 46 سالگي و پدربزرگش را در 48 سالگي از پاي درآورده بود و اين همان بيماري بود که بعدها پسر تزار نيکلاي دوم را نيز درگير خود ساخته بود (بيماري خوني هموفيلي) به هرحال تاج و تخت پطر پس از مرگش بدون جانشين مانده بود.
بنابر سنت حکومت مسکو تاج و تخت به پسر سلطان فقيد ميرسيد و چون پسر پطر در زمان حيات وي فوت کرده بود قاعدتا بايد تاج و تخت به نوه پطر ميرسيد که در آن سال 9 بهار بيشتر از سنش نميگذشت و جز معدودي افراد مسن خانواده طرفدار نداشت.
در مقابل اين گروه دستپروردگان پطر قرار داشتند که ميخواستند بيوه تزار فقيد را بر تخت بنشانند، زيرا اين زن را نماينده نظم و ضامن حفظ موقعيت خود ميدانستند. اين زن کاترين همسر آلماني نژاد پطر بود. سرانجام کاترين به حکومت رسيد و نام رسمي کاترين اول را که وارث قانوني تاج و تخت روسيه بود بر خود گذاشت. اما آنچنان هم که دموکراتها يعني همان شاگردان پطر تصور ميکردند ملت روسيه هيچگونه تمايلي به سلطنت کاترين نداشتند. پس از دوران اوليه حکومت مسکو، هيچ زني بر تخت سلطنت روسيه جلوس نکرده بود و اين سنت که هشت قرن محترم شمرده ميشد، اکنون به نفع بيوه تزار انقلابي که خود باطلکننده بسياري از رسوم سابق بود تغيير مييافت.
ملت روسيه ميديدند بر تختي که تا همين 50 سال پيش تزارهاي معتقد به کليساي ارتدکس روسيه تکيه زده بودند و حکومتشان را روسيه مقدس ميناميدند، زني جلوس کرده که نه تنها بيگانه و ملحد است بلکه دائمالخمر و هرزه است و در خانوادهاي سرف به دنيا آمده و مدتها خود سرف بود و بعدها رفيقه سربازان شد تا آنگاه که پطر وي را از آن لجنزار نجات داد، اکنون ميخواهد بر روسيه فرمان براند اما ديگر خيلي دير شده بود.
آقايان روسي با قباها و لباسهاي اروپايي و کلاه گيسهاي مخروطي، آداب و اخلاقشان مشابه غربيان تغيير پيدا کرده بود.
دوران حکومت کاترين اول با تغييرات اندکي در اوضاع سنا و اداره کشور در سال 1727 ميلادي پس از دو سال حکومت خاتمه يافت و پطر الکسيويچ نوه پطر کبير در سن 11 سالگي به سلطنت رسيد. در اين دوران که بر اثر دخالتهاي اطرافيان پطر اوضاع به دوران حکومت پيش از پطر کبير بازگشته بود. اما امپراطور جوان با مشاوره برخي از نجبا توانست بر ايشان فايق آيد. يکي از اين مشاوران که در آينده براي ما اهميت خواهد داشت شاهزاده جوان ايوان دولگروکي يا دالگرکي پدربزرگ پرنس ژنرال مايور دالگورکي وزير مختار روسيه در تهران پس از غائله گريبايدوف، ميباشد که ان شاءالله در فصول بعد به آن خواهيم پرداخت.
پطر دوم در ژانويه 1730 به مرض آبله جهان را بدرود گفت و با مرگ او نسل افراد ذکور سلسله رومانوف براي هميشه خاموش شد و در اين زمان از ده فرزند کاترين و پطر تنها دو دختر با نامهاي آنا و اليزابت باقي مانده بودند. تاج و تخت خالي بود و گروه اشراف درصدد بودند تا نگذارند حکومت به دست يکي از دختران پطر بيفتد. سرانجام آنا ايوانونا دختر ايوان پنجم برادر بزرگ پطر به سلطنت انتخاب شد و دوران انتقام گيري وي از بسياري از مشاوران پطر آغاز شد. ملکه در اين هنگام 35 ساله بود، قدي بلند و سيمايي مطبوع و زيبا و مردانه داشت.
|