» سيد جمال و بيم و اميدهاي سلطان عبدالحميد
طاهره شکوهي
عبدالحميد دوم سي و چهارمين سلطان امپراطوري عثماني فرزند سلطان عبدالحميد اول 23 آوريل 1842 در استانبول به دنيا آمد. هفت ساله بود که مادرش را از دست داد و پدرش تربيت او را به دست يکي از با نفوذترين زنان دربار سپرد و تحت نظر مربيان خصوصي درس خواند، زبان عربي و فارسي را آموخت و با آثار شاعران مشرق زمين آشنا شد. 1 سال 1876 در سن 34 سالگي به دنبال خلع برادرش سلطان مراد پنجم به تخت امپراطوري نشست. دوران عبدالحميد دوم يکي از پرآشوبترين ادوار تاريخ عثماني است.دولت عثماني تازه از در هم کوبيدن شورش مناطق بالکان (6-1875) رهايي پيدا کرده بود که در شمال خود را مواجه با تهديد نظامي روسها ديد. سلطان براي جلوگيري از مداخله سياسي و اقتصادي قدرتهاي بزرگ روابط خود را با آلمان گسترش داد. شورش و ناامني مليتهاي غير ترک در کرت (1896) باعث شد عثمانيها با يونانيان وارد جنگ شوند.
به رغم اوضاع نابسامان و شرايط نامساعد عبدالحميد به طرح پروژههايي از قبيل راهآهن حجاز مبادرت ورزيد، در زمينه آموزش و پرورش و ارتباطات دست به نوگرايي زد و در سال 1876 تحت فشار اصلاحات ليبرالي مدحت پاشا نخستين مجلس امپراطوري عثماني را افتتاح کرد ولي خيلي زود آن را منحل کرد و تا سي سال ديگر با دژسالاري به حکومت خود ادامه داد. 2 عبدالحميد پادشاهي کاملاً مذهبي و متعصب بود و در تقويت سلطۀ سياسي خود در جهان عرب و اسلام از هيچگونه اقدامي خوداري ننمود لذا به تقويت جبهه پان اسلامي همت گماشت و توانست هواداري عناصر مسلمان غير ترک را در امپراطوري عثماني حفظ کرده نظر مثبت همه مسلمانان را در خارج از مرزهاي امپراطوري به سوي خود جلب نمايد. از جمله افرادي که نظر مساعد نسبت به سياست عبدالحميد ابراز کرد سيد جمالالدين اسدآبادي بود که بر خلاف دشمني سرسختي که با سياست سلطان داشت به دليل ايستادگي وي در برابر دولتهاي اروپايي و تأکيد او بر جنبش مسلمانان ناگهان تغيير عقيده داد و سياست او را تأييد نمود. 3
مقارن اين اوضاع سلطان در صدد برآمده بود آن انديشهاي که سلسله جنبان حرکت نخستين سيد جمالالدين از نجف در سال 1281ق بود يعني اتحاد اسلامي را بعد از سي سال به صورت تازهاي احيا و اجرا کند، به همين دليل از سيد به کشورش دعوت به عمل آورد و در پي آن در سال 1892/1310ق جمالالدين از لندن به استانبول آمد. 4 سلطان جهت اطمينان خويش و کنترل سيد دستور داد در منطقه تشويقيه خانه مناسبي در اختيار وي قراردهند و همچنين مقرري خوبي نيز براي او تعيين کرد. تلاش سيد جمالالدين براي اتحاد اسلام در استانبول بيش از سه سال دوام نداشت و کمکم شور و هيجان او فرو نشست، زيرا انگيزۀ سيد و عبدالحميد در اين خصوص يکسان نبود هر دو آنها قصد استفاده از فرصت را داشتند.
در نظر عبدالحميد، جمالالدين شيعه فعالي بود که داعيه اتحاد اسلام و انقلاب و شورش عليه بيگانگان و گسترش نهضتهاي آزاديخواهي را در سر داشت و فکر ميکرد ميتواند از وي جهت رسيدن به اهدافش استفاده کند ولي روح سرکش سيد طرح و برنامه سلطان را با اشکال مواجه ميساخت و لذا گذشت زمان و اقدامات سيد موجبات تيره شدن روابط او با سلطان گرديد.
پس از ترور ناصرالدين شاه نگرانيهاي عبدالحميد به شدت افزايش يافت. وي يقين پيدا کرده بود که سيد عنصر خطرناکي است که به شمشير دو لبهاي ميماند و هر لحظه ميتواند سراي سلطان را با خطر جدي روبهرو نمايد به همين علت سلطان روابطش را با او قطع کرد و وي را درخانهاش تحت نظر گرفت. سيد هم نامساعد بودن اوضاع را درک کرده بود از همين رو از سلطان عبدالحميد اجازه مرخصي گرفت که خاک عثماني را ترک نمايد ولي با درخواستش مخالفت شد. عبدالحميد در ازاي برخي وعدهها که سفير ايران درباره تأمين منافع و مصالح عثماني داده بود حاضر شد سيد را به سفارت ايران تحويل دهد، ولي با اعلام تابعيت افغاني اسدآبادي دولت عثماني از تسليم وي به ايران خوداري نمود. در اين اثنا سيد بيمار شد و اين موضوع موجب خشنودي سلطان گرديد و سرانجام سيد در همانجا به گونۀ مشکوکي جان باخت. 5
در ميان حکمرانان آل عثماني کمتر کسي شخصيت معمايي سلطان عبدالحميد را داشت. وي پس از 33 سال حکومت در سال 1908 توسط ترکهاي جوان با يک انقلاب نظامي از سرير قدرت به زير آورده شد و تشکيلات جديدي که قانوناساسي و پارلمان در رأس آنان قرار داشت برقرار گرديد. سال بعد عيدالحميد متهم به تدارک يک ضد کودتا عليه گروه ترکهاي جوان شد و به همين دليل بهطور کامل از کار برکنار به سالونيک تبعيد گرديد و سال 1918 در کاخ بيگلربيگي در استانبول دار فاني را وداع گفت. 6
_____________________________
1. سلطان عبدالحميد دوم، و ديگران، افول اقتدار عثمانيان، ترجمه اصغر دلبريپور، تهران: موسسه فرهنگي هنري ضريح، 1377، ص 41 .
2. غلامرضا بابايي، فرهنگ تاريخي سياسي ايران و خاورميانه، ج3، [تهران]: موسسه خدمات فرهنگي رسا، 1371، ص 207 و 208.
3. حسان حلاق، نقش يهود و قدرتهاي بينالمللي در خلع سلطان عبدالحميد از سلطنت (1908-1909)، برگردان حجتالله جودکي، احمد درويش، تهران: موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران، 1380، ص24 .
4. محمد محيط طباطبايي، سيد جمالالدين اسدآبادي و بيداري مشرق زمين، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1370، ص 45.
5. سيد جمالالدين اسدآبادي و نهضت بيداري اسلامي: مجموعه مقالات کنگره بينالمللي سيد جمالالدين اسدآبادي ديماه 1375، تهران: مجمع جهاني تقريب مذاهب اسلامي، 1383، ص 312و316و317 .
6. سلطان عبدالحميد دوم، و ديگران، ص 62.
|