ماهنامه شماره 81 - صفحه 6
 

» سيد محمد تدين و خلع قاجار

 

طاهره شکوهي

 

سيد محمد تدين فرزند سيد محمدتقي روضه‌خوان در سال 1260ش برابر با 1298ق در يکي از آباديهاي بيرجند به دنيا آمد. تحصيلات ابتدايي را در همانجا گذراند و جهت ادامه تحصيل راهي مشهد شد و در سلک طلاب علوم ديني قرار گرفت و به فراگيري فقه و اصول پرداخت. در 23 سالگي به تهران آمد و در يکي از حجره‌هاي مدرسه فيلسوف واقع در امامزاده اسماعيل تهران مکتبخانه‌اي داير نمود و پس از مدتي آنجا را تبديل به مدرسه‌اي به نام تدين کرد و چون مدير و موسس آن بود از اين جهت خودش نيز معروف به تدين شد. 1 در اوايل مشروطيت در صف مجاهدين قرار گرفت، پس از استبداد صغير وارد حزب دموکرات شد.

 

در سال 1295 روزنامه صداي تهران را منتشر کرد. و از آنجايي که يکي از موافقين جدي حکومت وثوق‌الدوله و انعقاد قرارداد 1919 بود در محاسن و منافع قرارداد مقالات متعددي نوشت.

 

در انتخابات دوره چهارم مجلس شوراي ملي از طرف حزب دموکرات نامزد و انتخاب گرديد. اطلاعات وسيع و تسلط او بر نطق و بيان موجب شد که خيلي زود جاي خود را در مجلس باز کند و مورد توجه قرار بگيرد و به همين دليل در وزارت معارف به عضويت شوراي عالي برگزيده شد. 2

 

در روز 4 اسفند يک روز پس از کودتاي 1299 به دستور رضاخان دستگير و زنداني گرديد. و پس از مدت کوتاهي آزاد شد و دست بيعت به سردارسپه داد. در اوايل رياست سردارسپه کميته‌اي به نام «کميته تحولات و انقلاب» تشکيل گرديد که هدف آن رساندن رضاخان به قدرت بود در اين کميته تدين نيز عضويت داشت و از اعضاي فعال آن به شمار مي‌رفت. با تشکيل مجلس پنجم شوراي ملي از طرف مردم بيرجند به وکالت رسيد و يکي از مهره‌هاي مهم سردارسپه در آنجا بود. و در انتخابات هيئت رئيسه، نايب رئيس مجلس شد.

 

از آنجا که در قضيه تغيير سلطنت، مؤتمن‌الملک و مستوفي‌الممالک حاضر نبودند در سمت رياست مجلس باشند استعفا دادند و اداره مجلس را تدين به عهده گرفت.در نهم آبان 1304 به نيابت او بود که خلع حکومت قاجاريه و تصويب ماده واحده و تفويض حکومت موقتي به رضاخان به تصويب مجلس رسيد و خطابه ذيل را تدين به عنوان نايب رئيس مجلس شوراي ملي تقديم رضاخان کرد. «قانون مصوبه انقراض سلطنت قاجاريه و اعطاء حکومت موقت مملکت ايران است که تقديم حضور والاحضرت اقدس مي‌گردد و نمايندگان با يک قلب اميدوار انتظار دارند که سعادت ايران و ايرانيان در ظل عطوفت والاحضرت تأمين و اين اقدام بزرگي که در حيات جديد مملکت برداشته شده براي عامه ملت ميمون و مبارک باشد». 3

 

تدين به دنبال گشوده شدن مجلس مؤسسان از تهران به نمايندگي انتخاب شد و براي دومين بار از جانب مردم بيرجند به وکالت دوره ششم مجلس شورا انتخاب گرديد و مدتي نيز رياست مجلس را به عهده گرفت. در بهمن 1305 پس از استعفا از مجلس در کابينه مستوفي‌الممالک و مدت کوتاهي نيز در کابينه مخبرالسلطنه (1306) وزيرمعارف (فرهنگ) بود. مشاراليه نزديک به يک سال که در پست وزارت معارف بود دست به يک سلسله اقدامات اصلاحي زد از جمله لغو امتياز حفريات به فرانسويها، قانون ورزش اجباري در مدارس، ضميمه کردن مدرسه حقوق و علوم سياسي به وزارت فرهنگ، تأسيس نزديک به دويست مدرسه در روستاها و تشکيل دارالمعلمين شبانه و همچنين تأليف بيست و پنج جلد کتاب درسي که چندين سال در مدارس تدريس مي‌شد.

 

تدين در دي ماه 1306 مورد غضب رضاشاه واقع شد و مدتي بيکار بود تا اينکه در سال 1309 به مدت يک سال به سمت والي کرمان تعيين گرديد و بعد از آن تا شهريور 1320 دور از کارهاي سياسي به خدمات فرهنگي اشتغال داشت.

 

در سال 1313 جهت تدريس به دانشگاه تهران دعوت شد و با نوشتن رساله‌اي مقام استادي گرفت و به عضويت فرهنگستان ايران برگزيده شد.

 

پس از شهريور 20 در کابينه فروغي وزير فرهنگ، در کابينه علي سهيلي (1321) وزير خواربار و در سال 1322 در همان کابينه وزير کشور شد. در تير 1323 مهدي فرخ نماينده مجلس از زابل عليه وي (وزير کشور) در مورد دخالت او در انتخابات بندرعباس و بلوچستان و سوء استفاده در خريد گندم آذربايجان اعلام جرم کرد و پرونده، تسليم ديوان کل کشور شد. در ارديبهشت 1326 دادرسي تدين با جنجالهاي مطبوعاتي صورت گرفت و سرانجام حکم ديوان کشور با اکثريت آراء در برائت تدين صادر گرديد. پس از تشکيل مجلس سنا در 1328 از طرف مردم خراسان سناتورانتخابي مشهد گرديد و عاقبت در سال 1330 به سرطان دچار شد و در اثر همين بيماري وفات يافت. 4

 

____________________________

 

1. حسن مرسلوند، زندگينامه رجال و مشاهير ايران، ج 2، تهران: الهام، 1369، ص 260.

2. باقر عاقلي، شرح حال رجال سياسي و نظامي معاصر ايران، ج 1، تهران: نشر گفتار؛ نشر علم، 1380، ص494 .

3. حسن مرسلوند، ص 262 .

4. يونس مرواريد، از مشروطه تا جمهوري: نگاهي به ادوار مجلس قانونگذاري در دوران مشروطيت، ج 1، تهران: نشر اوحدي، 1377، ص492 .

5.  باقر عاقلي، صص 494-496.


ارسال به دوستان    نسخه قابل چاپ
نام:                  
*رايانامه( Email):
موضوع:
* نظر شما:


 
 
www.iichs.org