» جنگهاي ايران و روس از سير تا پياز (6)
محمدرضا بهزادي
حال بررسي ميکنيم که مفاد اين فرمان که به موجب آن قطعهاي از سرزمين عزيزمان به يغماي ترکان 1 رفت، چه بود و اصلاً در آن چه مواردي گنجانده شده بود؟ در اين فرمان به ولايت و حکمراني خاندان بگراتيون اشارهاي نشده بود ولي تزار پاول در پيامي جداگانه به داويد پسر گيورکي پيام فرستاده بود که اگر وي بتواند حمايت گرجيان و مليکهاي ارمني نواحي قفقاز را جلب نمايد، تزار وي را به عنوان والي به رسميت ميشناسد. آنچنان که در گذشته گفتيم، برخوردهايي ميان اعضاي خاندان بگراتيون و ديگر فرزندان گيورکي و داويد در گرفت و اوضاع آنچنان که انتظار آن ميرفت پيچيدهتر گرديد و در همان اثنا هم تزار پاول ترور شد و تصميمگيري درباره ايالت کاخت و کارتيل گرجستان به عهده تزار الکساندر اول افتاد.
از نظر نقش روسيه در غرب آسيا، الحاق گرجستان و سرزمينهاي قفقاز، اهميتي بالاتر از تملک خاک آن مناطق داشت. تزار و اطرافيانش بر اين اعتقاد بودند که براي دفاع از گرجستان حداقل بايد تمام سرزمينهاي شمال رود کورا و رود ارس زير نفوذ روسيه در آيد. افزون بر اين نقش روسيه در گرجستان، از بحث توسعه تجارت روس با ايران و ديگر نقاط آسيا که اميدش را داشتند جداييناپذير مينمود.
بايد اين نکته را روشن کنيم که روسيه هدفهاي عظيمتر و پر منفعتتر از الحاق در سر ميپرورانيد. يکي از هدفها جلوگيري از نفوذ بيش از پيش امپراطوري عثماني در قفقاز، و ديگر اهميت همکاري با فرانسه بود که اينک در ظل حمايتها و تلاشهاي ناپلئون و ارتش قدرتمندش به عنوان يکي از متحدان روسيه در قفقاز ميتوانست نقش بازي کند. همکارياي که قرار بود با تصرف قفقاز شروع شود و دست آخر به تصرف بخشهاي وسيعي از آسيا بينجامد، در نتيجه به فتح هندوستان ختم شود. کشوري که دستيابي به آن، آرزوي هر دولتي بود و استعمارگران جهت تسلط به آن، در رقابت شديدي با يکديگر بودند. بسياري از مورخين اينطور بيان کردهاند که اين تفوق جعلياتي بيشتر نيست و هرگز مسيري براي فتح هند از قفقاز نميگذرد ولي بايد اينطور گوشزد کرد که قفقاز به مثابه کليد فتح ايران و دستيابي سريع نيروها به هندوستان و عمل به فرمان پطرکبير بود، زيرا ايران مرز مشترک بسيار زيادي در شرق و جنوب شرق کشور خودش با بلوچستان هندوستان (کشور پاکستان فعلي) دارد.
اوايل قرن نوزدهم در سالهاي 1800 تا 1801 جنگ روسيه و انگلستان آغاز گرديده بود و روسيه و فرانسه هر دو در برابر يک دشمن مشترک در دو جبهه مختلف در حال مقابله با انگلستان بودند. اعضاي شوراي جنگ سلطنتي روسيه، امپراطور را متقاعد کردند که اگر بخواهد به انگلستان ضربهاي وارد کند بهترين ضربه ميتواند حمله به مستعمرات آسيايي امپراطوري بريتانيا در آسيا و عليالخصوص هندوستان باشد، ولي اين اعزام نيرو با ترور تزارپاول و به سلطنت رسيدن امپراطور الکساندر اول فرزند 23 ساله وي عملي نگرديد و امپراطور جوان سعي بر آن داشت تا آشتي و صلح را با تمام دول اروپايي در پيش گيرد و به اين وسيله روابط حسنهاي برقرار نمود.
بر طبق مطالب ياد شده از اواسط قرن هجدهم و همزمان با سلطنت کاترين کبير، توسعهطلبي روسيه در قفقاز و آسياي مرکزي آغاز گرديد و چيزي بيشتر از دستيابي به منابع مصرفي و تجاري با منطقه قفقاز در سر ميپرورانيد.
باز گرديم به مسئله خودمان، الحاق گرجستان. پادشاه جوان در مورد چگونگي حل مسئله گرجستان در ترديد بود، اصل نگرانيش مسئله حقوق مشروع پادشاهان گرجستان بود. اين نگراني وي را ميتوان اينگونه بيان کرد که وي بيم داشت با توجه به ريشهدار بودن خاندان سلطنتي گرجستان در ميان مردم، شورشها و حرکات آزاديخواهانهاي براي استقلال گرجستان صورت گيرد. وي در راستاي اين نگرش از شوراي دولتي درخواست کرد که در صورت تأييد الحاق گرجستان مرتکب اهانت به وارثان تاج و تخت گرجستان خواهد شد يا نه؟
کنکاش درباره آينده گرجستان در واقع کنکاش بر سر سياست کلي دولت روس در قبال قفقاز و به خصوص خاک ايران بود، زيرا اين موضوع ارتباط بسيار نزديک با هم پيدا کرده بودند.
به هر حال شوراي دولتي طرفداري خويش را از الحاق به تزار تسليم کردند، اين بحث و مجادلات نشانه اوج مرحله حساسي در شکلگيري نگرش روسيه در قبال ايران و سرزمينهاي مرزي قفقاز بود؛ تبديل گرجستان به ايالتي جدايي ناپذير از امپراطوري روس. ديگر نميشد از باورهايي که اين الحاق را توجيه ميکردند عقب نشست، همانطور که عوامل الحاق را نميشد به هيچ صورتي به کناري گذاشت!
به هر حال شوراي دولتي امپراطوري کل ممالک روس و فلاندر با الحاق موافقت نمود و کارتيل و کاختِ گرجستان به طور رسمي به امپراطوري روس تعلق يافت ولي الکساندر تصميم گرفت مشاورت بيشتري در اين امر بنمايد به همين دليل دو تن از مشاوران امين خويش را برگزيد تا تمام سوابق مربوط به مداخله تزار پاول در گرجستان را مورد موشکافي و کنکاش بيشتري قرار دهند.
________________________
1. اشاره به شعري از حافظ :
فغان کاین لولیان شوخ شیرین کار شهر آشوب
چنان بردند صبر از دل که ترکان خوان یغما را
|