ماهنامه شماره 80 - صفحه 5
 

» عزيز خان سردار کل مکري (3)

 

محمدرضا بهزادي

 

عزيز خان در دوران اتابکي و شهادت اميرکبير:

شاهزاده نادر ميرزا مؤلف تاريخ تبريز از قول عزيز خان ابتداي خدمت او را نزد اميرکبير و ناصرالدين‌شاه در طي حکايت تقريباً مفصلي در کتاب خود نقل مي‌کند که چگونه عزيزخان روز‌به‌روز در دستگاه ميرزا تقي ‌خان عزيزتر و محترم‌تر مي‌شد. در مقامي که امير به او بخشيده بود يعني آجودانباشي کل عساکر، در حقيقت قائم‌مقام امير بود که سمت امارت نظام يعني فرماندهي کل قوا را داشت، به همين جهت امير غالبا ًدر پيش‌آمدهاي مهم نظامي مسئوليت کار را به عهده عزيزخان مي‌گذاشت چنانکه در قضيه شورش بابيه در زنجان که در ماه رجب سال 1266 هجري قمري شروع شد امير تصميم گرفت عزيزخان را مأمور دفع غائله کند، ليکن با اصرار شاه و بعضي از متنفذين درباري اميراصلان خان مجدالدوله (پدر مهديقلي مجدالدوله) دايي شاه را به اين سمت مأمور کرد با اين حال مراتب کلي در عهده عزيزخان گذاشت و برادر خود ميرزا حسن خان وزيرنظام را هم از آذربايجان مأمور زنجان نمود.

 

در خلال فتنه بابيه زنجان دولت ايران مطلع شد، آلکساندر وليعهد روسيه براي سرکشي به امور قفقاز به ايروان مرز ارمنستان مي‌آيد، اميرکبير عزيزخان مکري را با سفارت 1 و هدايايي مأمور ايروان نمود تا ورود وليعهد روسيه را به حدود ايران تبريک بگويد و به اين وسيله در تحکيم روابط دوستي بين دو دولت بکوشد.

 

در رسيدن به زنجان عزيزخان به همراه ميرزا حسن خان وزيرنظام برادر اميرکبير براي جلوگيري از خونريزي بي‌فايده سعي کرد، با اتباع محمدعلي زنجاني کنار آيد و کار را به مصالحه و توبه و انابه تمام کند، ليکن متعصبين بابيه نه دست از عقايد خويش کشيدند و از طرف ديگر به وعده‌هاي دولت اطمينان نکرده، عزيزخان دستور سرکوبي محصورين را صادر کرد و خود به طرف ايروان جهت سفارت وليعهد روس رهسپار گرديد.

 

به هر حال عزيزخان از رود ارس گذشت و صاحب‌منصبان دولت روس وي را گرامي داشتند و در مدت هشت روز پيش از ورود وليعهد روس وي را به ايروان رسانيدند و لوازم استقبال از وي فراهم آورده حکمران ايروان با تمام صاحب‌منصبان به ديدار عزيزخان آمدند.  وي پس از تسليم تحف و هدايا به وليعهد روس رهسپار پايتخت گرديد.

 

روزنامۀ وقايع‌الاتفاقيه در شماره هفتم تاريخ هجدهم جمادي‌الاول سال 1267 دربارۀ عزيزخان مي‌نويسد:

 

«عاليجناب مقرب‌الخاقان عزيز خان آجودانباشي عساکر منصوره که به واسطه اتحاد فيمابين دولتين از جانب سني‌الجوانب اعليحضرت پادشاهي براي خريد اتحاد به احوالپرسي و منزل مبارکي نواب وليعهد امپراطوري که به صفحات ايروان آمده بودند رفته بود و از ايروان مراجعت نمود روز پنج‌شنبه نهم جمادي‌الاول وارد دارالخلافه گرديده شرفياب حضور همايون سرکار اعليحضرت پادشاهي و مورد لطف و نوازشات نامتناهي گرديد.»

 

پس از عزل ميرزا تقي‌خان از صدارت عظمي، عزيزخان که داماد ميرزا تقي‌خان نيز بود، بر سر کار ماند و ميرزا آقاخان‌ نوري که باطناً با ميرزا تقي‌خان و وابستگانش سر جنگ و دشمني داشت، به علت اينکه شاه به عزيزخان و حسن کفايتي که در اداره امر قشون و ترتيب افراد آن از او به ظهور رسيده بود، از شاه خلعت و عنايت گرفته و ديده بود، جرئت اظهار مخالفت خويش را با عزيز خان ننموده و با عزيزخان به ظاهر صلح داشت ولي در باطن دنبال فرصتي مي‌گشت تا تيشه بر ريشه نفوذ و اقتدار او بزند.

 

در سال بعد از شهادت اميرکبير، در ماه رجب 1269 به فرمان شاه او را مقام سردارکل عساکر منصوب کردند و از اين تاريخ به بعد است که به عزيزخان سردارکل معروف گرديد.

 

در همان سال سردارکل به امر شاه با بيست عراده توپ و يک عده از لشکريان مقيم تهران از پايتخت عازم سلطانيه شد تا با سپاهيان ديگري که از ساير نقاط کشور به آنجا مي‌آيند در حضور شاه سان بدهند. کفايت در زحمات عزيزخان سردارکل در اين سان عظيم مورد رضا و عنايت شاه واقع شد و شاه يکي از اسبهاي نامي خوب خود را براي نمودن محبت خود به سردارکل بخشيد.

 

اوايل سال 1270 موقعي که روابط بين دولت روس و عثماني تيره شد، ژنرال ببيدوف روسي به فرماندهي سپاهي عظيم به نخجوان آمد تا در صورت بروز جنگ بين دولتين از طريق ولايات بايزيد و ارزنة‌الروم به خاک عثماني حمله بياورد.

 

در تهران سفير روس پرنس دالگورکي در يک جلسه خصوصي از شاه ايران به طور محرمانه تقاضا کرد تا شاه از حدود آذربايجان يا سرحد کرمانشاه به عثماني و به طرف ولايت بين‌النهرين حمله کند و تضمين کرد که بعد از مغلوب شدن عثماني و عقد صلح دولت عثماني مجبور خواه شد ولاياتي که ايران به چنگ آورده به اضافه مشاهد متبرکه عراق را به ايران واگذارد. همچنين دولت روس آنچه غرامت از جنگهاي ايران و روس و قرارداد ترکمانچاي باقي مانده، به ايران خواهد بخشيد. و همينطور دولت روس متعهد مي‌شود در طول اين جنگ آنچه اسلحه و پول لازم باشد در اختيار دولت ايران خواهد گذاشت. شاه اين پيشنهادها را بدون مشورت و اطلاع ميرزا آقاخان ‌نوري پذيرفت. اما بعد از آنکه سرو ته مطلب براي وزيراعظم مکشوف شد به علت تهديدهاي سفير عثماني و تحريکات ميرزا آقاخان‌ نوري شاه به ترديد افتاد و نتيجه آن شد در تمام طول جنگ بين روس و دول متحد عثماني ايران نتوانست تصميم به طرفداري از يک دولت بگيرد. شخص شاه عزيزخان را با سپاهي مرتب از 40000 نفر به سرحدات غرب آذربايجان فرستاد و محمدخان قاجار را نيز با 30000 نفر مأمور کرمانشاه نمود.

      

______________________________

 

1. سفير در گذشته به کسي گفته مي‌شد که از طرف حاکم يا بزرگي براي خارجه هدايا و تحف يا پيام مي‌برده است.

 


ارسال به دوستان    نسخه قابل چاپ
نام:                  
*رايانامه( Email):
موضوع:
* نظر شما:


 
 
www.iichs.org