ماهنامه شماره 78 - صفحه 3
 

» سانسور دولتي

 

جلال فرهمند

farahman@www.iichs.org

 

دولت هويدا که خود پس از پيروزي انقلاب ادعايش اين بود که هيچکاره است ــ شايد هم درست مي‌گفت ــ در سال آخر حکومتش دچار بحران مشروعيت و ضعف سياسي و چالشهاي فراوان ديگر فرهنگي گرديد. فساد شديد اداري و مالي و هجوم مسئول‌وار نيروهاي تازه به دوران رسيده که خوان نعمت لايزال نفتي را مشاهده مي‌کردند چنان بر سر آن خوان حرکات موزون مي‌کردند که گرد وغبار آن حلق تمامي خلقهاي سالم و شريف را مي‌آزرد. زد و بندهاي اقتصادي جديدترين معضل حکومتي هويدا بود. نان قرض دادنها و لفت و ليسهاي فراوان افراد نورچشمي که حلقه وصل آن دربار و درباريان و حکومتگران بودند مانند بختکي بر ثروت اين مردم افتاده بودند که بلند کردن آنها کار هر کسي نبود.

 

حتي شعارهاي دهان پرکني چون انقلاب اداري، آموزشي و چندين انقلاب ديگر که ظاهراٌ جهت تطهير نظام حکومتي برپا شد چون رهبران آن انقلابها از مفسدان بودند ره به جايي نمي‌برد. اين انقلابها چون «آواز بلند در شهر ويران» بودند.

 

از سوي ديگر در سطح بين‌المللي اتفاقي افتاد که حکومت ايران را به مشکل انداخت. با آمدن دولتي جديد در آمريکا، کشتيبان را سياستي ديگر آمد. کارتر هر چند مانند جمهوري‌خواهان منافع ملي کشورش را مد نظر داشت ولي تاکتيکش با حکومت قبلي تفاوت داشت. وي همچون کندي شعارهاي شيرين آزادي و حقوق بشري سر مي‌داد. حکومتهاي نزديک به آمريکا در اولويت تغيير روش و ظاهر جديد قرار داشتند. ايران از اولويتها بود. شاه در ابتدا بسيار نگران و مضطرب شد. و حتي دست به يک سري اصلاحات ظاهري مناسب با رفتار کارتر زد.

 

فضاي باز سياسي هر چند در حکومت آموزگار رخ نمايان کرد ولي از اواخر حکومت هويدا نسيم آن مي‌وزيد. آزاد کردن برخي زندانيان نه چندان مطرح و نوشتن برخي نقدها که چندان خدشه به حکومت نمي‌زد سر آغاز اين تغيير رفتار بود. هر چند اين انتقادها به دست نويسندگان نزديک به حکومت نوشته مي‌شد ولي انتقاد از برخي از نويسندگان منتقد و خوش نام نيز لازم بود که اين فضا جدي‌تر عيان گردد. اينان به دنبال نويسندگاني راه افتادند که وجهه‌اي به حکومت آنان بدهند و به اصطلاح دولت سعي مي‌کردند با سيلي صورت خود را سرخ نگه دارند.

 

از جمله اين نويسندگان دکتر مهدي بهار بود. نويسنده‌اي که عموم مردم کتابخوان آن زمان وي را با کتاب مشهورش يعني ميراث‌خوار استعمار شناختند. کتابي که اعمال و کردار امپرياليستي آمريکا و کشورهاي اينچنيني را به نقد کشيده بود.

 

وي فرزند محمدجواد از مردان مشروطه‌خواه مشهد بود که چندين دوره به نمايندگي مجلس اوايل مشروطه از طرف مشهد انتخاب شده بود. مهدي رشته پزشکي را در فرانسه به پايان رساند و در آنجا با افراد چپ و کمونيستي چون ايرج اسکندري و فريدون کشاورز ارتباط داشت که بذر افکار ضد امپرياليستي در وي پاشيده بودند. حتي در دوران پيش از کودتا به عنوان دکتر حزبي به حزب توده معرفي شده بود. وي فردي منتقد و بين روشنفکران به علت اينکه با دستگاه رژيم سابق همکاري نکرد خوشنام بود.

 

از اواخر سال 55 که سياست دولت بر آن شد که انتقادهاي آرام و بي خطر از سوي اشخاص و روزنامه‌ها انجام گيرد مهدي بهار از جمله کساني بود که به خواهش مدير مسئول روزنامه کيهان مقالات انتقادي اقتصادي براي آن روزنامه نوشت. بهار که مشتاقانه منتظر انتشار مقاله‌اش بود روز انتشار آن با مقاله‌اي مثله شده و بسيار عجيب روبه رو شد که فقط از مقاله اصلي نام نويسنده آن صحيح بود. چنان اين امر بر بهار گران آمد که نامه بلند بالا و نقادانه و بي پروايي جهت هويدا نوشت که در آن روزها سرو صداي فراواني کرد نامه‌اي که چون بهار مي‌دانست به علت سانسور دولتي در هيچ نشريه‌اي منتشر نمي‌شود به تعداد زياد تکثير و بين مردم پخش گرديد. نامه‌اي که به زيبايي دولت سانسور و مردم‌آزار وقت را به شکل خوبي نمايان کرده است.

  

1- 2019- 124 ب (براي مشاهده سند کليک کنيد)

2- 2019- 124 ب (براي مشاهده سند کليک کنيد)

3- 2019- 124 ب (براي مشاهده سند کليک کنيد)

4- 2019- 124 ب (براي مشاهده سند کليک کنيد)

5- 2019- 124 ب (براي مشاهده سند کليک کنيد)

6- 2019- 124 ب (براي مشاهده سند کليک کنيد)

7- 2019- 124 ب (براي مشاهده سند کليک کنيد)

8- 2019- 124 ب (براي مشاهده سند کليک کنيد)

 

 

]ا 939-111 آ ا[

اميرعباس هويدا

..................................

]ا 2169-1ع ا[

مهدي بهار؛ تنها شباهتش به هويدا پيپش بود

]ا 2017-171الفا[

هويدا اعتقاد داشت که دولتش هيچ‌کاره و آمر اصلي شاه است

 


ارسال به دوستان    نسخه قابل چاپ
نام:                  
*رايانامه( Email):
موضوع:
* نظر شما:


 
 
www.iichs.org