» علامه محمدحسين طباطبايي
طاهره شکوهي
محمدحسين طباطبايي فرزند سيد محمد؛ حکيم، فيلسوف، مفسر، فقيه و شاعر، مشهور به علامه طباطبايي و معروف به قاضي طباطبايي در سال 1321ق/1282در تبريز به دنيا آمد. اجداد او تا چهارده نسل همه از علماي اعلام و بزرگان دين بودند. در پنج سالگي مادر و در نه سالگي پدرش را از دست داد. بعد از درگذشت پدر به مکتب و پس از آن به مدرسه رفت و مدتي هم زير نظر معلم خصوصي به تحصيل پرداخت. تعليمات ابتدايي و علوم مقدماتي را در زادگاه خود به پايان رساند و خطوط نستعليق و شکسته را به خوبي آموخت تا جايي که درخط به کمال رسيد.
سال 1304 براي ادامه تحصيل به نجف اشرف عزيمت کرد و مدت يازده سال از محضر اساتيد بزرگي چون آيتالله نائيني، ابوالحسن اصفهاني، سيد حسين بادکوبهاي، ابوالقاسم خوانساري و... استفاده نمود. 1 سرسلسله اساتيد ايشان مرحوم قاضي بود که در تکوين شخصيت سيد محمدحسين نقش بسزايي داشت. سال 1314 پس از احراز مقام اجتهاد در فقاهت و رسيدن به قله کمال در فلسفه به زادگاهش بازگشت و به تدريس و تأليف پرداخت و بعد از ده سال به قم مهاجرت کرد و به تدريس علوم معقول و تفسير اشتغال ورزيد. بسياري از بزرگان و فرهيختگان علميه همچون استاد مطهري، محمد حسين بهشتي، امام موسي صدر، ناصر مکارم شيرازي، جوادي آملي و ... از محضر ايشان بهرهمند ميشدند و افتخار شاگردي ايشان را داشتند.
طباطبايي از دانشمندان کم نظيري بود که از نظر علمي داراي جامعيت بود و در بيشتر علوم و فنون تبحر داشت. ابعاد علمي ايشان روزبهروز بيشتر نمايان ميشد، شعاع شخصيت اين استاد به داخل کشور محدود نگرديد بلکه انديشمندان بسياري را به سوي خويش کشاند و در تمام ابعاد اسلام به بحث و گفتگو ميپرداخت. 2
علامه هر چند يک فعال سياسي نبود و هيچ وقت هم در وادي سياست گام برنداشت، ولي براي آنانکه به نحو آشکاري در عرصههاي سياسي و اجتماعي حضور داشتند به عنوان پشتوانه فکري، فلسفي و تئوريک نقشآفرين بود. سالهاي دهه 20 و30 نقش حساس در هدايت جامعه داشت، با هجوم شبهات دشمنان، سلاح قلم بهدست گرفت و با تشکيل جلسات عمومي و خصوصي در کنار دروس حوزوي و با حضور شاگردان انديشمندي چون آيتالله مطهري به نقد و بررسي فلسفههاي غربي (خصوصاً ماترياليسم ديالکتيک) ميپرداخت که رهاورد آن کتاب اصول فلسفه و روش رئاليسم بود تأليف اين اثر، درست در زماني که کتابها توسط دلباختگان به غرب منتشر ميشد، مقابله و روياوريي همزمان عالمان ديني با تفکر غرب را نشان ميداد.
بسياري از مباحث و مقالات علامه از جمله مجموعه مباحث وي با هانري کُربن فرانسوي نيز خالي از موضوعات سياسي نبود. گفتگوي ايشان با کُربن غالباً در حضور جمع کوچکي از افراد برجسته نظير استاد مطهري، جلالالدين آشتياني، حسين نصر و... انجام ميگرفت. اين جلسات که مستقل از دولت و حوزههاي علميه برپا ميشد به نزديک شدن روحانيون با گروه خاصي از استادان دانشگاه و روشنفکران مذهبي کمک ميکرد. تلاش علمي علامه درباره مسائلي نظير روابط اجتماعي در اسلام، امام و ولايت، ويژگيهاي رهبري و مديريت در اسلام و... تأثير زيادي در بازانديشي روحانيون حوزهها نسبت به مسائل سياسي و اجتماعي اسلام داشت. اين مجاهدتها علامه را در جايگاه يکي از مؤثرترين متفکران در حوزه تفکر سياسي معاصر شيعه قرار داد. مرتضي مطهري نيز با برخورداري از محضر اساتيدي چون آن بزگوار توانست بنياد تئوريک نيروهاي مذهبي را فراهم آورد. 3 علامه بر روي شخصيت و تأليفات استاد بسيار مؤثر بود، ايشان بارها از علامه طباطبايي به صورت يک مراد و يک معشوق اسم ميبردند، و درباره تأثير قلمي وي بر افکارش جنين بيان ميکردند: « اصولاًً من بيشتر مطالبي را که در کتابها و نوشتههاي خودم دارم شايد ريشههايش را از علامه طباطبايي و خصوصاً از الميزان گرفتهام. علامه طباطبايي خيلي شخصيت عجيبي است. ايشان يک سبک بيان و اسلوب خاصي دارند... مطالب راجع به جامعه و تاريخ يکي از آن نکات عالي است که از الميزان به دست آوردهام». 4
از جمله جلوههاي ديگر علامه تجلي ايشان در آينه شعر است. اشعار بسيار ارزشمند و چشمگيري توسط ايشان سروده شده و سرآمد گرديده است. «مرا تنها برد»، «هنرعشق» و «پيام نسيم» از جمله اشعار گرانسنگي است که از ايشان باقي مانده است.
سرانجام اين فيلسوف زمان و عالم کم نظير پس از 81 سال عمر با برکت و زندگي پر تلاش در 18 محرمالحرام 1402=1360 بدرود حيات گفت. از ايشان تأليفات ارزندهاي به زبان عربي و فارسي به جامانده از جمله تفسير الميزان، بدايه الحکمه، بررسيهاي اسلامي، حاشيه بر اسفار و ... را ميتوان نام برد. 5 روحش شاد.
_____________________________
1. محمدباقر برقعي، سخنوارن نامي معاصر ايران، ج 4، قم : نشر خرم، 1373، ص 2516 .
2. گلشن ابرار، ج2، قم: نشر معرفت، 1382، صص 867-868، 870 .
3. سقوط: مجموعه مقالات همايش بررسي علل و فروپاشي سلطنت پهلوي، تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي، 1384، ص56-57 .
4. سرگذشتهاي ويژه از زندگي استاد شهيد مرتضي مطهري، ج1، تهران: ذکر ،1366، ص 92، 138 .
5. گلشن ابرار، صص 873- 874، 868- 869 .
|