» حمله چنگيزخان و ناراحتي همسايه ترک
جلال فرهمند
farahmand@www.iichs.org
آدمي وقتي تحت حاکميت يک حکومت ديکتاتور و اقتدارگرا باشد بلاتکليف است. چون راجع به هر چيزي صحبت کند و نظري ارائه دهد به حکومت حاکمان برخورنده است. اگر دربـــــاره کوچکترين مسائل، مثلاً کمي بارندگي و خشکسالي صحبت کند، مسئله سياسي ميگردد. اگر دربارة زيادي بارندگي و سيل نظر دهد باز سياسي است. اگر بحث تاريخي باشد مسئله بعدي ديگر پيــــدا ميکند. آيا صحبت از گذشتگان به منظور اين نبوده که حاکمان فعلي را تخطئه کند؟ آيا هدف مقايسه گذشته و حال نبوده است؟ ديگر بعد سياسي اين مسئله اظهر من الشمس است. به هرحال در هر زمينهاي بحث کنيد به عنوان مستمسکي بر عليه شما استفاده خواهد شد و چه بسا مطالب محکمهپسندي به نظر آيند!
تکليف معلوم نيست و اين معلوم نبودن تکليف از ابزار و وسايل حکومتداري دولت اقتدارگراست. در اين نوع حکومت آدم زرنگ کسي است که بداند حکومتگران از چه چيزي خوششان ميآيد و از چه چيز بدشان. چيزي نگويد که به تريج قباي آنان بر بخورد. دورة 16 ساله رضاشاه از همين دورههاي خيلي خاص است. واقعاً کسي نميدانست چه بايد بکند و چه بگويد و چه نگويد. صحبت کردن از هر چيز دل شير ميخواست. يعني بايد دلي داشته باشي که از شهرباني و سران و عوامل آن که کارکردشان نزد همه معلوم نبود نترسي. و يا اگر دل نترسي داشتي آنقدر گيج نباشي که نداني چه ميگويي.
ظاهراً جناب آقاي علياصغر رحيمزاده صفوي از آن دسته آدمهاي گيج نبود. وي آدمي مطلع و نويسندهاي درحد خود توانا و چيرهدست بود. همين بس که بدانيم حضرت ايشان به هشت زبان زنده و مرده دنيا (فرانسه، عربي، انگليسي، ترکي، روسي، پهلوي، يوناني، سنسکريت) آشنايي داشت. در اين زمان ـــ يعني در زمان سند ارائه شده ـــ با داشتن 42 سال سن آدم کم تجربه و بيتجربهاي نبوده است. حداقل اينکه ده سال زندگي در ديکتاتوري رضاخاني وي را ميبايستي آبديده کرده باشد. ولي چه مي شود کرد که حلقه اظهارنظر آنقدر تنگ شده بود که حتي رحيمزاده صفوي که به نظام حکومتي نزديک بود نيز بلاتکليف بود. البته اگر رحيمزاده صفوي حدس ميزد که اين سخنرانيش ممکن است در هيئت دولت وحتي در دربار شاه بازتابي داشته باشد حساب کار خود را ميکرد و در اروميه سخنراني نميکرد. رحيم زاده حق داشت که احساس خطر نکند. خيلي بعيد است به ذهن کسي خطور کند که حمله چنگيزخان ممکن است همسايه غربي ما يعني ترکيه و بزرگ آنها يعني آتاتورک را که مورد علاقه رضاشاه بود ناراحت نمايد.
ظاهراً رحيمزاده در سخنراني خود و در شهري در همسايگي ترکيه (اروميه) در محفلي کاملاً علمي در خصوص حمله چنگيزخان سخناني ميگويد. اين سخنان به معناي آن بود که ترکان حاکم بر ايران (خوارزمشاهيان) در امر حکومتداري اهمال کرده و موجب گرديدند که قومي وحشي و خطرناک به سوي ايران سرازير گردند و خاک ايران را به توبره کشند. به نظر ميرسد چنين تحليل علمي و تاريخي که مربوط به هشتصد سال قبل بود نميبايستي توفيري در زمان حاضر داشته باشد ولي ظاهراً مشتي از آدمهاي بادمجان دورقاب چين که دنبال استفاده شخصي بودند، خبر اين مجلس را به گونهاي به دربار و محمود جم نخستوزير وقت دادند که همه را به تکاپو واداشت. تنها همين ايده که خوارزمشاهيان و يا حتي سلجوقيان نسبتي با ترکان حاکم بر ترکيه داشته باشند، دربار ايران را ناراحت ميکرد. حکم نخستوزير بر آن قرار گرفت که در اين سمينارهاي حساس! متن سخنراني، سخنرانان قبل از ارائه مورد بازبيني قرار گيرد که خداي ناکرده به همسايگان ايران بر نخورد. هر چند نميدانيم که بعد از اين ماجرا چه اتفاقي افتاد ولي به نظر ميرسد رحيمزاده صفوي پس از اين ماجرا چندان حال خوشي نداشته است.
سند را با هم ميخوانيم:
[ 7- 455-3م[ (برای مشاهده سند کلیک کنید)
[8- 455-3م[ (برای مشاهده سند کلیک کنید)
|
|
|
[424-4ع[
علياصغر رحيمزاده صفوي سخنران مراسم به اتفاق چهار فرزندش
|
[413-1ع[
مهدي فرخ استاندار و رئيس سربازگيري رضائيه
(1315)
|
[130918- 275م[
بازديد رضاشاه و محمدرضا
پهلوي از کارخانه دخانيات
تهران، مهدي فرخ و محمود جم نخستوزير هم حضور دارند.
|
|
|
|
|