ماهنامه شماره 73 - صفحه 3
 

» حمله چنگيزخان و ناراحتي همسايه ترک

 

جلال فرهمند

farahmand@www.iichs.org

 

آدمي وقتي تحت حاکميت يک حکومت ديکتاتور و اقتدارگرا باشد بلاتکليف است. چون راجع به هر چيزي صحبت کند و نظري ارائه دهد به حکومت  حاکمان برخورنده است. اگر دربـــــاره کوچک­ترين مسائل، مثلاً کمي بارندگي و خشکسالي صحبت کند، مسئله سياسي مي­گردد. اگر دربارة زيادي بارندگي و سيل نظر دهد باز سياسي است. اگر بحث تاريخي باشد مسئله بعدي ديگر پيــــدا مي­کند. آيا صحبت از گذشتگان به منظور اين نبوده که حاکمان فعلي را تخطئه کند؟ آيا هدف مقايسه گذشته و حال نبوده است؟ ديگر بعد سياسي اين مسئله اظهر من ­الشمس است. به هرحال در هر زمينه­اي بحث کنيد به عنوان مستمسکي بر عليه شما استفاده خواهد شد و چه بسا مطالب محکمه‌پسندي به نظر آيند!

 

تکليف معلوم نيست و اين معلوم نبودن تکليف از ابزار و وسايل حکومتداري دولت اقتدارگراست. در اين نوع حکومت آدم زرنگ کسي است که بداند حکومتگران از چه چيزي خوششان مي­آيد و از چه چيز بدشان. چيزي نگويد که به تريج قباي آنان بر بخورد. دورة 16 ساله رضاشاه از همين دوره­هاي خيلي خاص است. واقعاً کسي نمي­دانست چه بايد بکند و چه بگويد و چه نگويد. صحبت کردن از هر چيز دل شير مي­خواست. يعني بايد دلي داشته باشي که از شهرباني و سران و عوامل آن که کارکردشان نزد همه معلوم نبود نترسي. و يا اگر دل نترسي داشتي آنقدر گيج نباشي که نداني چه مي­­گويي.

 

ظاهراً جناب آقاي علي­اصغر رحيم‌زاده صفوي از آن دسته آدمهاي گيج نبود. وي آدمي مطلع و نويسنده‌اي درحد خود توانا و چيره‌دست بود. همين بس که بدانيم حضرت ايشان به هشت زبان زنده و مرده دنيا (فرانسه، عربي، انگليسي، ترکي، روسي، پهلوي، يوناني، سنسکريت) آشنايي داشت. در اين زمان ـــ يعني در زمان سند ارائه شده ـــ با داشتن 42 سال سن آدم کم تجربه و بي­تجربه­اي نبوده است. حداقل اينکه ده سال زندگي در ديکتاتوري رضاخاني وي را مي­بايستي آبديده کرده باشد. ولي چه مي شود کرد که حلقه اظهارنظر آنقدر تنگ شده بود که حتي رحيم‌زاده صفوي که به نظام حکومتي نزديک بود نيز بلاتکليف بود. البته اگر رحيم­زاده صفوي حدس مي­زد که اين سخنرانيش ممکن است در هيئت دولت وحتي در دربار شاه بازتابي داشته باشد حساب کار خود را مي­کرد و در اروميه سخنراني نمي­کرد. رحيم زاده حق داشت که احساس خطر نکند. خيلي بعيد است به ذهن کسي خطور کند که حمله چنگيزخان ممکن است همسايه غربي ما يعني ترکيه و بزرگ آنها يعني آتاتورک را که مورد علاقه رضاشاه بود ناراحت نمايد.

 

ظاهراً رحيم‌زاده در سخنراني خود و در شهري در همسايگي ترکيه (اروميه) در محفلي کاملاً علمي در خصوص حمله چنگيزخان سخناني مي­گويد. اين سخنان به معناي آن بود که ترکان حاکم بر ايران (خوارزمشاهيان) در امر حکومتداري اهمال کرده و موجب گرديدند که قومي وحشي و خطرناک به سوي ايران سرازير گردند و خاک ايران را به توبره کشند. به نظر مي­رسد چنين تحليل علمي و تاريخي که مربوط به هشتصد سال قبل بود نمي­بايستي توفيري در زمان حاضر داشته باشد ولي ظاهراً مشتي از آدمهاي بادمجان دورقاب چين که دنبال استفاده شخصي ­بودند، خبر اين مجلس را به گونه­اي به دربار و محمود جم نخست‌وزير وقت دادند که همه را به تکاپو واداشت. تنها همين ايده که خوارزمشاهيان و يا حتي سلجوقيان نسبتي با ترکان حاکم بر ترکيه داشته باشند، دربار ايران را ناراحت مي­کرد. حکم نخست‌وزير بر آن قرار گرفت که در اين سمينارهاي حساس!  متن سخنراني، سخنرانان قبل از ارائه مورد بازبيني قرار گيرد که خداي ناکرده به همسايگان ايران بر نخورد. هر چند نمي­دانيم که بعد از اين ماجرا چه اتفاقي افتاد ولي به نظر مي­رسد رحيم‌زاده صفوي پس از اين ماجرا چندان حال خوشي نداشته است.

 

سند را با هم مي­خوانيم:

[ 7- 455-3م[ (برای مشاهده سند کلیک کنید)

[8- 455-3م[ (برای مشاهده سند کلیک کنید)

 

  

[424-4ع[

علي­اصغر رحيم‌زاده صفوي سخنران مراسم به اتفاق چهار فرزندش

[413-1ع[

مهدي فرخ استاندار و رئيس سربازگيري رضائيه

(1315)

[130918- 275م[
بازديد رضاشاه و محمدرضا
 پهلوي از کارخانه دخانيات
 تهران، مهدي فرخ و محمود جم نخست‌وزير هم حضور دارند.
 

 

 


ارسال به دوستان    نسخه قابل چاپ
نام:                  
*رايانامه( Email):
موضوع:
* نظر شما:


 
 
www.iichs.org