ماهنامه شماره 41 - صفحه 3
 

» نگاهي به موسيقي

 

محمد معيني

 

بسم الله الرحمن الرحيم

و لقد آتينا داود منا فضلاً يا جبال اوّ بي معه و الطير و ألنّا له الحديد.1

 

« و ما حظ و بهره داود را به فضل و كرم خود كاملاً افزوديم و امر كرديم كه اي كوهها و اي مرغان شما با تسبيح و نغمه هاي داود هماهنگ شويد، و آهن سخت را به دست او نرم گردانيديم.»

 

بانگ گردشهاي چرخ است اينكه خلق

مي سرايندش به طنبور و به حلق

پس حكيمان گفته اند، اين لحنها

از دوار چرخ بگرفتيم ما

ناله سرنا وتهديد دهل

چيزكي ماند بدان نا قور كل

مومنان گويند كآثار بهشت

نغز گردانيد هر آواز زشت

ما همه اجزاي آدم بوده ايم

در بهشت اين لحنها بشنوده ايم

گرچه بر ما ريخت آب و گل شكي

يادمان آمد از آنها چيزكي

 

گويند وقتي خداي سبحان جسم آدم را بسرشت، روح ملكوتي در قالب زميني آرام نمي گرفت و به وعده وصال نسيه راضي نمي شد، تا اينكه نواي اسرافيل خوشي ِ سماع در كام او ريخت و روح افلاكي در كالبد خاكي اندرشد و به سماع درآمد. در نظر حكما و عرفا موسيقي، پا كوفتن و چرخ زدن نيست (كه آنها بازي كودكانه مي باشد) بلكه حركت موزوني است كه از انسان سر مي زند تا با چرخ افلاك و گردش كرات هماهنگ شود. و اين در زبان هنر و بيان عرفا سماع باشد كه آن شنيدن موسيقي هستي (يعني نواي اسرافيل) است و هماهنگ شدن با آن.

 

قدما عقيده داشتند كه افلاك و كواكب را آوازهايي است متناسب با آواز سازها، ليكن اين قسم آوازها لطيفتر و لذت آن بيشتر است ... وقتي هنرمند روحش لطيفتر شود و به سوي آسمان اوج بگيرد؛ آواز فلك را با گوش جان دريافته و آن را با سيمهاي سازي و در پرده آوازي و در اندرون نايي بروز مي دهد. و اگر غير از اين مي بود، براي اين سؤال پاسخي يافته نمي شد كه:

 

خشك سيم و خشك چوب و خشك پوست

از كجا مي آيد اين آواز دوست

 

بنابراين از روي اين عقيده گفته شده كه: آواز و نغمات آلات موسيقي همان بانك حركات افلاك است كه خواننده از حنجره و ساز آن را بيرون مي دهد.

 

سر پنهانست اندر زير و بم

فاش اگر گويم جهان بر هم زنم

 

موسيقي چيست؟ هنرمند كيست؟

موسيقي علمي است مانند علوم رياضي، به مناسبت آنكه درك قواعد و قوانين آن ذوقي مخصوص، طبعي لطيف و روحي حساس طلب مي كند كه به عالم افلاك توجه خاصي بنمايد، در گذشته عالِم اين فن، صاحب مرتبتي بلند و منزلتي شريف در انظار به شمار مي آمد و غالباً به آن بيشتر توجه مي نمودند.

 

استخدام موسيقي در لهو و لعب و دست درازي نااهلان و بي مايگان به آلات مختلف به تدريج اين فن شريف را در نظرها خوار كرد و با مطربي و رامشگري در يك رديف قرار داد، و متشرعين ناچار با احكامي به نهي آن اقدام نمودند.

 

در يك جمله مي توان گفت: هر آنچه در اين هستي با الحان موزون و نغمات دلنشين گوش جسم و روح جان را مي نوازد و هر آنچه از مجموع آن حاصل مي شود، موسيقي است كه از ريزش آب آبشار تا چك چك قطره از سنگ به گوش مي رسد.

 

اولين جرقه هاي موسيقي در آدم (ع) پديد آمد. و آن زماني بود كه دستور هبوط فرا رسيد و آنها « گفتند ما ستم كرديم بر نفسهاي خود و اگر ما را نبخشي از زيانكاران خواهيم بود.»2 آدم بعد از هبوط با غم نان و خوف جان و وحشت تنهايي كه حاصل نافرمانيش بود، دست به گريبان بود و زبان حالي داشت. به خصوص ضمن از دست دادن نعمات باغ رضوان، مصاحبت همسر مهربان خود را نيز از دست داده بود. و ناچار بود در پي همسرش بيابانهاي سوزان را در نوردد و در فراق حوا سرشك غم از ديده ببارد. القصه آدم به درگاه حضرت حق توبه و مناجات مي كرد3 و گاهي به ابليس لعنت و نفرين مي فرستاد و زار مي گريست و چنين ناله سر مي داد و زمزمه مي كرد:

 

در اين بيابان ز ناتواني

فتادم از پا چنانكه داني

نه داد خواهي كه گاه گاهي

ز من بپرسد غم چه داري

 

مي توان تصور كرد كه در آن حال غم درد پدرمان چه بود، غم دوري يعني غم هجران، درد فراق عزيزان پس زمزمه پدر چنين بود:

 

ما چو چنگيم و تو زخمه مي زني

زاري از ما ني تو زاري مي كني

ما چو ناييم و نوا در ما ز توست

ما چو كوهيم و صدا در ما ز توست

ما كه باشيم ار تو ما را جان جان

تا كه ما باشيم با تو در ميان

ما عدمهاييم و هستيهاي ما

تو وجود مطلق فاني نما

 

 

--------------------------------------------------------

1. قرآن كريم سوره سبأ آيه 10

2. قالا ربنا ظلمنا انفسنا و ان لن تغفر لنا  و ترحمنا لنكونن من الخاسرين ( سوره الاعراف آيه 23).

3. داستان خلقت آدم و هبوط ، تلقين توبه و مناجات آدم را در سوره بقره آيه 29-39 و تفاسير مربوطه مطالعه كنيد.

 


ارسال به دوستان    نسخه قابل چاپ
نام:                  
*رايانامه( Email):
موضوع:
* نظر شما:


 
 
www.iichs.org