ماهنامه شماره 66 - صفحه 3
 

 

 

» حسين قلي خان و قهوه قاجار 

 

میراندا حبیبی

 

حسين‌قلي خان پسر ارشد جعفرقلي خان بختياري و مادرش بي بي شاه پسند، به سال 1240 ق در چهار محال و بختياري ديده به جهان گشود.1 نسب حسين‌قلي خان به حيدر کور مي‌رسد. حيدر که به علت نابينا بودن چشمانش به حيدر کور معروف شده بود از طايفه پاپي لرستان مي‌باشد.2 حسين‌قلي خان سه برادر به نامهاي امام قلي خان، رضاقلي خان و فرج الله و شش پسر به نامهاي اسفنديار خان (سردار اسعد اول)، نجفقلي خان (صمصام‌السلطنه)، حاج عليقلي خان (سردار اسعد دوم)، حاج خسرو خان (سردار ظفر)، يوسف خان امير مجاهد و اميرقلي داشت و صاحب دوازده زن بوده است. حسين‌قلي خان در سن 24 سالگي با دورانديشي مأمور اداره مناطق ديناران، دورکي و بابادي مي‌شود و ظرف چند سال قلمرو و فرمانروايي خود را گسترش مي‌دهد. در سال 1264 ق حکومت بختياري را به اسم يکي از عموهاي پيرش مهدي قلي خان به دست آورد و خود نايب او شد. دو سال بعد يعني به تاريخ 1266 ق به سمت ايلخاني منصوب گرديد و از برادرانش امام قلي خان را به عنوان ايل بيگي و رضاقلي خان را به عنوان حاکم چهارمحال در مصدر کار قرار داد. پس از آن متوجه طوايف بابادي شد و موسي خان رئيس آن طايفه را به اتهام دزدي و قتل و غارت توقيف نمود و به اصفهان به نزد ميرزا تقي خان امير کبير اعزام داشت که در تهران امير کبير پير مرد نود ساله را در ملأ عام گردن زد.3 حسين‌قلي خان در چنين اوضاعي پايه‌هاي قدرتش را محکم نمود و به تاريخ 1267 ق عازم چمن سلطانيه گرديد تا به خدمت ناصرالدين شاه برسد. در اين ملاقات بود که حسين‌قلي خان از طرف ناصرالدين شاه به ناظم بختياري شهرت يافت و يک ثوب جبه و يک قبضه شمشير طلا از طرف ناصرالدين شاه به او اهدا شد. وي به سال 1276 ق رسماً به سمت ايلخاني برگزيده شد و در تمام اين مدت اطاعت و فرمانبرداري خود را به اولياي مرکزي ابراز مي‌داشت.4 در ميان جهانگردان خارجي که در دوره ناصري به ايران سفر کرده‌اند تنها ادوارد استاک است که توانسته با حسين‌قلي خان ايلخاني ديدار داشته باشد. وي در بيان ملاقات خود با حسين‌قلي خان بيان مي‌دارد که ايلخاني ارزش آن را داشت که به ملاقاتش بروم. وي مردي موقر، مسلماني متديّن و حاکمي قدرتمند و توانا بود.5 مسعود ميرزا ظل السلطان در تاريخ مسعودي از ملاقات خود با حسين‌قلي خان ايلخاني ياد مي‌نمايد و مي‌نويسد 20 روز مهمان حسين‌قلي خان بودم الحق آنچه ممکن بود با خسّت جبلي که عموم اين طايفه بختياري دارند در خدمتگزاري ما کوتاهي نکردند.6 حسين‌قلي خان ساليان متمادي حاکم بلامنازع بختياري بود و لذا محسود حکام پيشين اصفهان همچون فرهاد ميرزا معتمدالدوله قرار گرفت.

 

فرهاد ميرزا عموي ناصرالدين شاه و حاکم پيشين اصفهان طي نامه‌اي به ناصرالدين شاه اعلام داشت که ظل السلطان به کمک ايلخاني قصد دارد مظفرالدين ميرزا را از وليعهدي معزول کند و خود به جاي او به وليعهدي و شايد هم به سلطنت برسد. ناصرالدين شاه بلافاصله ظل السلطان را به تهران احضار کرد و وي را مورد سرزنش قرار داد که «ايل بختياري را بر ايل قاجار ترجيح داده‌اي». اما ظل السلطان اظهار داشت «اگر به ريختن خون خودم هم باشد دامن عفت خود را از اين اباطيل پاک خواهم کرد».7

 

ناصرالدين شاه که از استقلال ايلخاني مي‌ترسيد اسباب قتل ايلخاني را فراهم کرد و نوشته‌اي هم در اين باب محرمانه به ظل السلطان داد. ناصرالدين شاه معتقد بود اگر ايلخاني را از ميان نبرند سلطنت از خانواده قاجار به بختياري منتقل مي‌شود.8 شب 27 رجب 1299 ق ايلخاني و اسفنديار خان به همراه عليقلي خان به دعوت ظل السلطان در ميدان شاه براي مشق سربازان حضور به هم رسانيدند و پس از اتمام مشق به همراه ظل السلطان به عمارت دولتي دعوت شدند و در همان شب مرحوم حسين قلي خان ايلخاني را با زهر مهلک که در يک فنجان قهوه ريخته شده بود به قتل رساندند.9 بي بي مريم فرزند حسين‌قلي خان بيان مي‌دارد که من هنوز نمي‌دانم چگونه پدرم را کشتند اما به ياد دارم که صبح آن شب شهرت انداختند که ايلخاني سکته کرده. آنگاه نعش او را با احترام تمام بردند به تخت فولاد اصفهان و در تکيه مير به خاک سپردند10. آن روز در آن مکان محشري بر پا بود. زنها لباسها را پاره پاره کرده بودند و گيسوان خود را مي‌بريدند، يادم هست به حدي در بختياري گيسو بريدند که مي‌توانم بگويم هزار من بود.

_______________________

 

1. سيف‌الله وحيدنيا، در زير تيغ (تهران، انتشارات دستان، 1378)، ص 107.

2. سيف‌الله وحيدنيا، مجله وحيد، شماره دوازدهم، سال دوم، ص 32.

3. اليزابت مکبن روز، با من به سرزمين بختياري بيائيد، ترجمه مهراب اميري (تهران، انتشارات انزان، 1373)، ص 167.

4. سيف‌الله وحيدنيا، در زير تيغ، ص 109.

5. هنري لايارد، سر اوستن استاک، مادام بيشوپ، ويلسون، سيري در قلمر و بختياري و عشاير بومي خوزستان (تهران، بي جا، بي تا)، ص 199.

6. مسعود ميرزا (ظل السلطان) تاريخ مسعودي (تهران، انتشارات يساولي، 1362)، ص 239.

7. همان منبع، ص 307.

8. بي بي مريم بختياري، خاطرات سردار مريم (تهران، انتشارات انزان، 1382)، ص 24.

9. عليقلي خان سردار اسعد، تاريخ بختياري خلاصة الاعصار في تاريخ بختيار (تهران، انتشارات اساطير، 1376)، ص 752.

10. بي بي مريم بختياري، ص 33.

  


ارسال به دوستان    نسخه قابل چاپ
نام:                  
*رايانامه( Email):
موضوع:
* نظر شما:


 
 
www.iichs.org