
» انتخابات داغ
جلال فرهمند
Farahmand@www.iichs.org
«واضح و مبرهن است که انتخابات مجلس شوراي ملي از مهمترين ارکان مشروطه سلطنتي است».
البته مطلب بالا ممکن است سرآغاز انشاي نوجواني دبستاني در سال پنجم ابتدايي نظام قديم باشد، ولي نکتهاي مهم در آن نهفته است که بر اثر تکرار تبديل به طنزي تلخ شده است. و آن نکته چگونگي انتخاب شدن اعضاي اين مجلس است.
اگر پنج دورۀ ابتدايي مجلس شوراي ملي را در حدي آزاد بدانيم، متأسفانه با شروع دورۀ پهلوي و با شروع هر دوره جديد دريغ دورۀ قبل از آن را ميخوريم. از دورۀ ششم تا دورۀ سيزدهم که انتخابات تحت سيطره رضاخان گذشت جز نامي از مجلس باقي نماند. در حقيقت مجلس مجلس رضاخاني بود نه مردمي. پس از سقوط رضاخان، آزاديهاي اجتماعي و سياسي تا حدودي در ايران برقرار شد ولي به علت جو ناآرام و ملتهبي که در پيش رو بود دهه بيست را غبار آلود ميکرد به طوري که مردم در درک و فهم اوضاع سياسي دچار شک و ترديد ميشدند. حضور احزاب رنگ و وارنگ با شعارهاي دهان پرکن و آدم رنگ کن شايد يکي از دلايل آن بود ولي همين مجالسي که تشکيل ميشد توان آن را داشت که قوانيني خلاف نظر قدرتهاي استعماري وضع کند. قانون ملي شدن صنعت نفت را تصويب نمايد و بيني انگليس را به خاک بمالد.
شب سياه 28 مرداد به همين هم رضا نداد. دولت کودتا 2 ماه بيش مجلس هفدهم را تحمل نکرد، دستور به انحلال آن داد و مجلس بعدي باز يکدست و ايده آل شد. اندک اندک از وکلاي دائمي و پير و تکراري سابق کم ميشد. لازم بود که نيروهاي تازه نفس وارد مجلس شوند. البته؛ چهرهاي جديد و مدرن که آبروي ايران هم در خارج حفظ گردد و البته براي حفظ ظاهر حضور بانوان نيز لازم و چاشني آن بود. اين مهم از دورۀ 21 مجلس آغاز شد.
بانوي جديد وچهره جديد مورد نظر ما کسي نيست بجز هما زاهدي. خانواده زاهدي اشتهارش اظهر منالشمس است. بزرگ خاندان، فضل الله زاهدي عامل اصلي کودتا 28 مرداد و تاجبخش بود. وي به نخست وزيري رسيد. دردانه پسرش نيز از طريق دامادي شاه و البته حمايتهاي مستمر پدرش در عين بي لياقتي و بيسوادي به مدارجي رسيد که يک ديپلمات کار کشته شايد در طول سي سال خدمت به آن ميرسيد. سفيري در مهمترين سفارتهاي ايران در خارج؛ انگليس و آمريکا. سپس سکاندار سياست خارجي ايران.
حال نوبتي هم ميبود نوبت دخترش هما زاهدي بود. هر چند فعاليتهاي علمي و سياسي چندان مشخصي براي او ذکر نشده است ولي همان که دختر فضل الله زاهدي و خواهر اردشير است براي حضور در مجلش شوراي ملي و احراز صلاحيتش کفايت ميکند.
شهر هم که شهر زادگاه پدري بود؛ همدان . دوره هم دورۀ هويدا و آزادي کامل انتخاباتي بود! دوره بيست و دوم اولين دوره ورود خانم زاهدي به مجلس است. اما اوج محبوبيت و اعتماد مردم همدان در دوره 23 رقم ميخورد!
از مجموع 42983 رأي مأخوذه، وي 42893 رأي ميآورد. يعني فقط 90 نفر در اين شهر به وي اعتماد ندارند و اين در نوع خود شاهکاري است در انتخابات مجلس شوراي ملي، ولي جالب و خندهدار، اينجاست که چهار سال بعد که شاه با تشکيل حزب وسيع و مردمي رستاخيز! انتخابات پارلماني برگزار کرد، همين خانم بيش از نيمي از آراء خود را از دست داد. البته بايد بررسي کرد طي اين چهار سال چه اتفاقي افتاده که آن نود نفر تبديل به 25 هزار نفر شدهاند، البته جواب آن زياد سخت نيست بايد به همان ابتداي اين مطلب مراجعه کرد و نوشتۀ شاگرد کلاس پنجم را زمزمه کرد:
«واضع و مبرهن است که انتخابات مجلس شوراي ملي يکي از مهمترين ارکان مشروطه سلطنتي است».
[1924 پ]
[1932 پ]
|