ماهنامه شماره 57 - صفحه 3
 

» شوريده شيرازي

 

مظفر شاهدي

 

حاج محمدتقي ملقب و مشهور به فصيح الملک و متخلص به شوريده از پرآوازه‌ترين شاعران، اديبان و فضلاي ايران در قرن سيزدهم هجري شمسي و اوايل قرن اخير به شمار مي‌رود. شوريده که به خاطر زادگاهش شيراز، به شوريده شيرازي هم معروف شده است، در سال 1236 ش / 1274 ق متولد شد و در 21 مهر 1305/1345 ق درگذشت و در جوار مقبره شيخ مصلح الدين سعدي شيرازي به خاک سپرده شد. پدر او عباس نام که در عرصه شعر و ادب هم صاحب قريحه بود، شغل پيشه‌وري داشت و حدود 9 سال پس از تولد فرزندش شوريده بدرود حيات گفته سرپرستي از او را که در سن هفت سالگي به خاطر ابتلا به بيماري آبله از هر دو چشم نابينا شده بود به دايي‌اش سپرد. شوريده که هوشي سرشار و قريحه ذاتي قابل توجهي در فراگيري شعر و ادبيات فارسي و عربي داشت، به رغم نابينايي مطلق در همان عنفوان نوجواني و جواني با زبان و ادبيات فارسي و قواعد و سبک‌هاي مختلف شعري و ادبي آشنايي تامي پيدا کرد و در کنف حمايت دايي خيلي زود اشعار و سروده‌هاي او در اختيار اهل علم و دانش قرار گرفت و به اشتهار رسيد. در سال 1250 ش/1288 ق همراه با دايي‌اش به سفر حج مشرف شد و پس از بازگشت به شيراز در رشته مورد علاقه‌اش شعر و ادبيات به تتبع و ممارست ادامه داد و با بهره‌گيري از قوه حافظه به حفظ اشعار بسياري از اساتيد و شاعران قديم و جديد پرداخت. شوريده در سال 1272 ش/1311 ق به همراه حسينقلي خان نظام السلطنه مافي به تهران رفت و به دستگاه ميرزا علي اصغرخان اتابک صدراعظم وقت ناصرالدين شاه راه يافت و قصايد متعددي در مدح و ثناي اتابک سرود که سخت مورد توجه او قرار گرفت. آوازه شاعري او خيلي زود به ناصرالدين شاه رسيد و اشعار شوريده در مدح شاه موجبات تقرب بيشتر او در دستگاه حکومت و سلطنت قاجار را فراهم آورد و از سوي ناصرالدين شاه به لقب فصيح الملک مفتخر شد. شوريده که سخنوري حاضر جواب و شوخ طبع بود و در بديهه سرايي و بهره‌گيري استادانه از لغات و اصطلاحات عاميانه شيراز سرآمد اقران بود تا پايان دوره سلطنت ناصرالدين شاه در تهران اقامت داشت و به دربار قاجار رفت و آمد مي‌کرد و با آغاز سلطنت مظفرالدين شاه در سال 1314 ق به درگاه او نيز بار يافته اشعاري در مدح و تهنيت آغاز پادشاهي او سروده صله و انعام گرفت. پيش از آن ناصرالدين شاه قريه بوزنجان واقع در کوهمره فارس را به شوريده بخشيده و سطح کيفي زندگي و معيشت او را سخت ارتقاء بخشيده بود، تا جايي که وقتي شوريده در همان سال نخست سلطنت مظفرالدين شاه به شيراز بازگشت منزل او به محل آمد و شد اعيان و اشراف و نيز شعرا، ادبا و فضلاي فارس تبديل شد. شوريده تقريباً خيلي دير و در سال 1323 ق/1284 ش که مقارن با آغاز تحرکات انقلاب مشروطيت ايران بود، تن به ازدواج داد و صاحب پنج فرزند شد. دو تن از پسرانش ميرزا حسن خان متخلص به احسان و ميرزا حسين خان متخلص به شيفته از نام آورترين فرزندان او هستند. شوريده که شاعري وارسته مي‌نمود طي واپسين سالهاي عمر همواره به عنوان زمان پايان حياتش با بهره‌گيري از هنر شعر ماده تاريخي با ذکر ماه و سال مي‌سرود و اين روند را تا آخرين سال عمرش در سال 1305 ش /1345 ق ادامه داد و نهايتاً در روز پنجشنبه 21 مهر 1305/ ششم ربيع الثاني 1345 دار فاني را وداع گفت و همان ماده تاريخ سروده شده اخير را بر سنگ مزارش در سعديه شيراز تراشيدند. مرگ او با اندوه فراوان دوستدارانش رو به رو شد و برخي از شعرا و ادباي شيراز در فقدان او مرثيه‌هايي سرودند که بخش اعظمي از آن در نشريات و روزنامه‌هاي وقت شيراز چاپ و منتشر شد، از جمله اين شعرا بايد از شعاع الملک، محمد جواد کمپاني، وحيد دستگردي، عباس فرات يزدي و عبرت نائيني نام برد.

 

شوريده ارادتي تام به سعدي شاعر بلندمرتبه ايران زمين داشت و طي واپسين سالهاي عمر توليت افتخاري مقبره سعدي در شيراز را بر عهده داشت و براي عمران و آبادي آن تلاش فراوان کرد. از جمله مهمترين اقدامات شوريده، مقابله و تصحيح نهايي کليات سعدي با دستياري ميرزا محمود اديب خوشنويس بود که در چاپخانه مظفري در شهر بمبئي هندوستان به چاپ رسيد و بعدها در تهران به صورت افست چاپ و در دسترس علاقه‌مندان قرار گرفت. شوريده همچنين کتابي تحت عنوان کشف المواد با موضوع ماده تاريخهاي گوناگون و نيز اثري با عنوان نامه روشندلان در توصيف و وصف الحال نابينايان (که خود نيز از 7 سالگي در جرگه نابينايان قرار گرفته بود) تأليف کرده است.

 

در سال 1301 ق/1262 ش که بيماري همه‌گير و نابودکننده وبا بلاي جان مردم شيراز و اهالي فارس شد بسياري از مردم آن سامان، از طبقات مختلف را هلاک کرد، شوريده با زبان طنز و بهره‌گيري از اصطلاحات محلي، اهالي فارس، حاکميت وقت و نيز اعيان و اشراف فارس و شيراز را مورد استهزا و تمسخر قرار داد و از فساد اخلاق اين طبقه از اجتماع فارس سخن به ميان آورد، که از سوي حکمران وقت فارس، صاحبديوان، مورد غضب واقع شد و با چوب و فلک تنبيه شد و به دنبال آن هجو نامه‌اي در حق صاحبديوان سرود. در سال 1334 ق/1294 ش هم که به دنبال تجاوز نظامي انگلستان به جنوب ايران و از جمله بوشهر اهالي فارس و شيراز مستعد مقابله و مبارزه با متجاوزان انگليسي مي‌شدند، شوريده اشعاري در مدح و تشويق وطن پرستان شيراز و فارس سروده تقديم انجمن فدائيان شيراز کرد.

 

 براي کسب اطلاعات بيشتر درباره شوريده شيرازي بنگريد به :

 محمدحسين رکن زاده (آدميت)، دانشمندان و سخن سرايان فارس، جلد سوم، چاپ اول، تهران، انتشارات اسلاميه و خيام، 1339، ص 323ـ 362.

 محمدباقر برقعي، سخنوران نامي معاصر ايران، جلد سوم، چاپ اول، قم، نشر خرم، 1373، ص 2039ـ 2044.   

 


ارسال به دوستان    نسخه قابل چاپ
نام:                  
*رايانامه( Email):
موضوع:
* نظر شما:


 
 
www.iichs.org