ماهنامه شماره 47 - صفحه 5
 

» پارک اتابک

 

جلال فرهمند

Farahmand@www.iichs.org

 

قتل علي اصغر خان اتابک آغازي بود بر تندروي برخي جريانهاي سياسي – اجتماعي. از آن پس مهمترين صحنه درگيريها محل زندگي امين السلطان بود؛ پارک اتابک.

 

به سال 1328 سه ماه بعد از ورود ستارخان و باقرخان از تبريز به تهران که همراه با استقبال فراوان بود تعدادي از افراطيون به ظاهر دمکرات، سيدعبدالله بهبهاني مشروطه خواه روحاني را ترور کردند. اين ترور موجب آن شد که سرتاسر تهران را هرج و مرج  فرا گيرد. هيچ کس در امان نبود. حتي دو تن از دمکراتها به نام علي محمدخان تربيت و سيد عبدالرزاق خان حکاک در اين درگيريها به دست عده اي ناشناس کشته شدند.

 

مستوفي الممالک که تازه بر سر کار آمده بود برنامه دولتش جلوگيري از هرج و مرج و ايجاد امنيت اعلام شد. يکي از راههاي ايجاد امنيت اعلام خلع سلاح عمومي و استقرار نيروهاي مسلح رسمي در شهر تهران بود. مجاهدين تبريز و آذربايجان که پس از فتح تهران همراه سرداران آذربايجان در پارک اتابک سکني گزيده بودند انتخاب اول اين خلع سلاح بودند. اين امر بر مجاهدين تبريز گران آمد. چون برخي از نيروها همچون بختياريها و يا نيروهاي تحت امر يفرم خان ارمني (هرچند که رئيس وقت نظميه تهران بود) از اين امر مستثني شدند، آنان اين امر را توطئه اي جهت تضعيف جناح آذربايجاني مي دانستند، ولي دمکراتها و سردار اسعد و يفرم خان اصرار بر آن داشتند. نمايندگان هيئت دولت در نشستي هفت ساعته با ستارخان و باقرخان توانستند نظر مثبت اين دو را جلب کنند.

 

در اين جلسه مقرر شد علاوه بر اين که پول سلاح را دولت بپردازد مواجب عقب افتاده مجاهدين نيز في المجلس پرداخت گردد.

 

بر اثر فتنه انگيزي برخي افراد و از جمله نيروهاي سفارتخانه عثماني ؛ مجاهدين با اين امر مخالفت کردند و خلع سلاح را دون شأن خود مي ديدند. مهلت دولتيان به پايان رسيد و حمله محاصره کنندگان پارک اتابک شروع شد. جنگي نابرابر درگرفت. ستارخان و باقرخان نيز که شرکت نکردن خود را ناجوانمردانه مي ديدند به دفاع کنندگان از پارک پيوستند که درجريان اين امر ستارخانه به شدت از ناحيه پا زخمي گرديد.

 

سرانجام با کشته شدن هيجده نفر از مجاهدين آذربايجان و مجروح شدن بيش از چهل نفر از آنان واقعه تأثر برانگيز پارک به پايان رسيد. با انتقال ستارخان و باقرخان به خانه صمصام السلطنه آنان مدتي آنجا توقف کردند و پزشکان به مداواي ستارخان پرداختند. اين واقعه تأثر همه مشروطه خواهان را برانگيخت. با پا درمياني مشروطه خواهان، مجاهدين دستگير شده آزاد شدند و با پرداخت حق السفر به آذربايجان بازگشتند. ستارخان و باقرخان در تهران ماندند. سردار ملي نيز چهارسال پس از اين واقعه به دليل همان زخم تير در پاي با دلي پر خون درگذشت و در شهر ري مدفون گرديد.

 

يار ديرين وي يعني باقرخان در جريان وقايع جنگ جهاني اول و هجرت دولت به سوي غرب کشور در منطقه قصرشيرين در قلعة محمدامين طالباني سکني گزيد، ولي اين شخص که فردي شرور بود به طمع اسلحه و اسبهاي سالار و با تحريک عوامل بيگانه، وي و هيجده نفر از همراهانش را به قتل رساند.

 

سندي که پيش روي داريم ، گزارشي رسمي و دولتي است از واقعه پارک اتابک که براي متحصنين تلگرافخانه تبريز ارسال شده و رونوشت آن براي انجمنهاي ايالتي و ولايتي ساير شهرها ارسال گرديده است:

 

از طهران به تبريز                    

اداره تلگرافي دولت عليه ايران

خدمت جنابان آقايان حاضرين تلگرافخانه دامت برکاتهم وقايع ديروزي به طريق اجمال ديروز وقت غروب عرض شد تفضيل و شرح آن از اين قرار است: بعد از قتل مرحوم بهبهاني و مرحومين آقا ميرزا علي محمدخان و آقا سيد عبدالرزاق خان و اتفاقات ناگوار در تهران که تماما ناشي از فساد مفسدين بود اولياي امور متفقاً چنين صلاح ديدند که فوراً خلع سلاح از عموم مجاهدين و غيره هم بشود بر حسب تصويب مجلس مقدس و اراده حکم هيئت وزرا عظام از روز جمعه اعلان شد که عموماً تا دو روز خلع سلاح نمايند. اسلحه دولتي را به دولت تسليم و مال شخصي را هم با قيمت معين که در اعلان درج است به دولت داده وجهش را دريافت نمايند. به تمام نمايندگان خارجه هم رسماً اعلان تبليغ شد عدۀ از مجاهدين سردار محيّ که تقريباً سيصد نفر بودند اين حکم دولت مغاير سليقه و رفتار آنها بود از خلع سلاح امتناع ورزيده در پارک اتابک که منزل جناب سردار ملي بود متحصن شدند. قبل از انتشار اعلان از طرف رياست مجلس مقدس محض حفظ شئونات و احترامات سردار و سالار ملي آقايان خياباني نوبري معين الرعايا، معتمدالتجار، مأمور شده و نزد آنها رفته تبليغ حکم دولت را کردند و روز بعدش هم تمام سردارها را به مجلس دعوت کرده و همه در آنجا متعهد شدند که اطاعت حکم دولت را نموده خلع سلاح از طرف خود و کسانشان بنمايند. روز شنبه قبل از ظهر باز هيئتي مرکب از آقايان هشترودي، معين الرعايا، معتمدالتجار، حاج ميرزا رضاخان و اسدالله خان کردستاني به پارک نزد سردار و سالار ملي رفته توسط آنها به عموم متحصنين پارک نصايح لازمه کردند که کم مانده بود آقايان را در آنجا تلف نمايند و عموماً از خلع سلاح امتناع ورزيدند بعد از ظهر همان روز محض حفظ احترام فقط دو نفر سردار و سالار ملي باز هيئتي مرکب از جانب هشترودي و آقاي اسدالله ميرزا وزير پست و تلگراف جناب حاج سيد نصرالله از طرف رياست مجلس و هيئت وزرا نزد سردارين رفته و به آنها گفتند که اسلحه خود و کسانش را خودشان جمع کرده و نزد خودشان نگاهدارند و به ساير مجاهدين امر نمايند که با امر دولت اطاعت کرده و فوراً اسلحه را تسليم، قيمت آنها را با بقيه مواجب خود از دولت بگيرند اين دفعه حضرات اظهارات هيئت را قبول نموده و قرار شده بود وجه را برده در پارک به مجاهدين داده و در همانجا اسلحه را تسليم بگيرند. وقتي غروب روز شنبه جناب حاج ميرزا رضاخان با حاج محمد اسماعيل کاشف و مامور نظميه پول را حمل پارک نموده ولي مجدداً حضرات فسخ رأي از تسليم و خلع اسلحه کرده هيئت را عودت داده بودند. ديروز که مدت اعلان منفصل بود و حتماً بايستي از طرف دولت به اجراي اعلان منتشره اقدامات بشود باز محض اينکه شايد مجاهدين به خود آيند تا چهار به غروب مانده اقداماتي نشد و در اين بين باز مکرر اتمام حجت از طرف اولياي امور گرديد ولي از چهار طرف قشون دولتي پارک را محاصره کرده بودند تا اينکه از ... چهار به غروب مانده شروع به جنگ شد و پارک بمبارده گرديد تا دو ساعت از شب گذشته جنگ دوام مي کرد و بالاخره با قهرو غلبه داخل پارک شده تمام متحصنين را گرفتار و جبراً خلع اسلحه نمودند و شد آنچه نبايستي بشود. جمعي در اين هنگامه از طرفين مقتول شدند. متاسفانه کسان سردارين خودمان هم در اين جنگ چون شرکت نمودند تماماً گرفتار و فعلاً در نظميه محبوس مي باشند و از قرار اطلاعاتي که حاصل شده از کسان سردارين کسي تلف نشده است. سردار ملي هم از زانو زخمي شده و حالا مشاراليه و سالار ملي در منزل جناب آقاي صمصام السلطنه محترماً هستند و به پاي سردار معالجه مي شود واين واقعه و خصوصاً حادثه که به سردارين خودمان روي داده است خيلي اسباب پريشاني و تأسف اين خادمان شده ولي خدا مي داند که در اين مدت نصيحت و صلاح و خيرانديشي آنها ابداً از اين خادمان قصوري نشده است مع التاسف بي اثر مانده و در هر کاري گفته هاي فساد آميز مفسدين را که شب و  روز در تضييع اين دو سردار دامن همت بکمرزده بودند به نصايح مشفقانه اين خادمان ترجيح دادند و حالا اين گونه خود ماها را از حيثيت انداختند. اين خادمان مواظب حال سردارين هستيم که ان شاءالله تعالي به کلي بهبودي حاصل شود. تلگراف نصايح آميز جنابعالي هم که خطاب به سردارين بود صبح رسيد و اين خادمان ملاحظه نموديم البته در هر موقع اين گونه تلگرافات مفيد خواهد بود تا خداوند چه مقدر فرمايد.

 

جنابان آقاي خياباني و منتصرالسلطان و قزويني و اردبيلي و آقا ميرزا محمد آقا هم حاضر، سلام دارند.

 

حاضرين تلگرافخانه

16 اسد 1328

 

» گزارش رسمی و دولتی از واقعه پارک اتابک

 

[231 .2پ تا 228 .2پ] صفحه 1

[231 .2پ تا 228 .2پ] صفحه 2

[231 .2پ تا 228 .2پ] صفحه 3

[231 .2پ تا 228 .2پ] صفحه 4


ارسال به دوستان    نسخه قابل چاپ
نام:                  
*رايانامه( Email):
موضوع:
* نظر شما:


 
 
www.iichs.org