» مرگ ميخواهي برو گيلان
اين مثل در گويش گيلاني به شكلهاي گوناگوني روايت شده است:
مرگ خني بشو گيلان؛ مرگ خئي بشو گيلان؛ مرگ خني بشو كرباس ده 1
اين مثل دو وجه تسميه دارد:
يكي آنكه سابق در اين وقتي در گيلان كسي مرحوم ميشد، تا يك هفته خانواده متوفي دست به سياه و سفيد نميزدند و رسم بر اين بود كه اطرافيان براي تسلي خاطر خانواده مرحوم، پخت و پز و پذيرايي از ميهمانان و ديگر كارها را برعهده ميگرفتند. بدين ترتيب تا يك هفته دودي از آشپزخانه صاحب عزا برنميآمد.
ديگر آنكه در گذشته كه گيلان پر از مرداب و مانداب بود و مالاريا غوغا ميكرد، بعضي اهالي اعتقاد داشتند كه تابستانها را در ييلاق بگذرانند چرا كه با آن وضعيت، ماندن را صلاح نميدانستند و از بيم بيماري و مرگ، سفر را بر حضر ترجيح ميدادند.
__________________________________
1. كرباس ده يا كرباس محله كنايه از گورستان است كه اموات را با كفنِ كرباس در آن دفن ميكنند. در مازندران بر وجه طنز و كنايه به گورستان، كرباس محله ميگفتند.