ماهنامه شماره 44 - صفحه 6
 

 » پيش از تهاجم

 

جلال فرهمند

farahmand@www.iichs.org

 

  

اشغال ايران در سوم شهريور 1320 اتفاق جديدي در تاريخ ايران به حساب مي آيد. تا آن زمان ايران بارها به اشغال نيروهاي مهاجم بيگانه درآمده بود و هر بار مقاومتها و پايمرديهاي فراوان نشان داده بود. حداقل اين بود كه اشغالگران با آرامش خيال در شهرهاي اشغالي قدم نمي زدند. ولي اين بار مهاجمين بدون كوچكترين مقاومتي از سوي نيروهاي نظامي ايراني و مردم در عرض چند روز نه تنها كل كشور را اشغال كردند بلكه نظام سياسي موجود را نيز در خطر سقوط قرار دادند. هر چند تعدادي از نيروهاي وابسته به نيروي دريايي در جنوب خوزستان دست به مقاومت محدودي زدند ولي مقاومتي در خور كه موجب آزار مهاجمين باشد ديده نشد.

 

در شرق اروپا نبردي در جريان بود كه با سرنوشت ايران گره خورده بود. نيروهاي آلمان كه در جبهه غرب به دريا رسيده بود به دنبال جايي براي تنفس مي گشت. سرزمين پهناور روسيه به شكل عجيبي فرماندهان آلماني و هيتلر را وسوسه كرده بود كه براي تنفس آنجا را انتخاب كنند. سرزميني كه بعدها دامگاه نيروهاي آلماني شد. حركت نيروهاي آلماني بسيار سريع و قاطعانه بود. حتي لنينگراد به محاصره آنان درآمد. چاههاي نفت قفقاز در معرض سقوط بود و روسها هر چند با ايدئولوژي متفاوت ولي با نيات يكسان با متفقين، دست كمك بلند نمود. انگليس و آمريكا و ساير متفقين براي نجات شوروي متحد شدند. تنها راه ايران بود. ايراني كه به نظر مي رسيد با نيروهاي آلماني و سياست آلمان نزديكتر است. هر چند حاكمي وابسته به انگليس در رأس آن قرار داشت.

 

متفقين با اعلام اينكه جاسوسان آلماني در ايرانند و ايران نقض بيطرفي كرده از شمال و جنوب وارد ايران شدند و چنانكه گفته شد بدون هيچ مشكلي راه مواصلاتي روسيه باز شد. ايران لقب پل پيروزي گرفت و از پشت به آلمان خنجر زد.

 

مهمترين سؤال اين است كه چرا هيچ مقاومت جدي از طرف ايرانيان ديده نشد؟ چرا ايرانيان كه هميشه به جنگاوري و وطن دوستي شهره بودند عكس العملي نشان ندادند؟

 

اين امر بيشتر به ساختار حكومت مركزي ايران باز مي گشت. پس از مشروطه ايرانيان اندك جايي براي نفس كشيدن داشتند. حكومت رضا شاه پهلوي مردم را از آن محروم كرد. حكومت چنان سخت مي گرفت كه حتي حاميان رضا شاه نيز در اظهار نظر كردن واهمه جان داشتند.

 

عدم مشاركت مردم در امور سياسي و بسته شدن فضاي سياسي و آزادي موجب به حاشيه رانده شدن مردم و كم شدن علائق ملي و وطن دوستي گرديد. فشارها چنان بود كه شايد برخي خيال مي كردند آمدن نيروهاي بيگانه موهبتي الهي بود كه مردم را از دست شاه و شهرباني مخوف آن نجات مي داد. چنانكه به ظاهر اين گونه هم بود. دهه پس از شهريور بيست دهه آزاديهاي سياسي و فرهنگي بود، هر چند لجام گسيخته ولي نشان از تشنگي مردم بيست سال به بند كشيده شده داشت.

 

سند انتخابي اين شماره بهارستان به مقدمات تهاجم نيروهاي متفق مي پردازد. دو گزارش از مسكو و لندن كه در آن بحث احتمال حمله آلمان به شوروي و نقش ايران در آينده اين جنگ دارد.

 

براي ديدن سند بر روي اين لینک کلیک کنید. (1) (2) (3) (4)


ارسال به دوستان    نسخه قابل چاپ
نام:                  
*رايانامه( Email):
موضوع:
* نظر شما:


 
 
www.iichs.org