ماهنامه شماره 24 - صفحه 7
 

 

» دوست خوب ايران

 

جلال فرهمند

farahmand@www.iichs.org

 

در بحبوحه انقلاب و خصوصاً پس از شهريور 1357 موجي از صاحب نظران خارجي اعم از روزنامه‌نگار و سياستمدار و اقتصاددان براي بررسي اوضاع ايران و پيچيدن نسخه‌اي كارآمد براي حل بحران آن به ايران گسيل شدند. اگر روزي آمار اين افراد در آن زمان مورد بررسي قرار گيرد شايد به ليستي طويل و بلند بالا دست پيدا كنيم.

 

يكي از اين افراد ژوزف كرافت بود. از ژوزف كرافت به عنوان روزنامه‌نويسي مستقل و معروف كه بيشتر براي روزنامه واشنگتن پست مقاله مي‌نوشت ياد مي‌شود. (مارتين واكر. قدرتهاي جهان مطبوعات. ص 423)، ولي اين استقلال باعث آن نمي‌شود كه اسدالله علم وزير دربار شاه از وي به عنوان « دوست خوب ايران» ياد نكند. اسدالله علم گفتگوهاي من با شاه. ج 2. ص 841.

 

كرافت تا سالها قبل به قلمزني در مطبوعات به نفع شاه مي‌پرداخت. اين امر موجب آن شده بود كه وي رابطه‌اي دوستانه با دربار و خصوصاً علم پيدا كند. سفر وي در آذر ماه نمونه‌اي از آن است. مسافرت وي در اين سال در خاطرات علم ضبط گرديده است. آنچه از خاطرات علم به دست مي‌آيد اين است كه وي حامل پيام شفاهي كارتر براي شاه است. كارتر كه با شعار انجام اصلاحات اساسي در كشورهاي حوزه قدرت آمريكا پاي به كاخ سفيد گذاشته بود براي ايجاد فضاي باز سياسي در ايران پاي مي‌فشرد. اصراري كه سلفش ــ كندي ــ در سالها قبل حتي تاج و تخت شاه را تا يك قدمي سقوط پيش رانده بود.

 

وي در ديدار با علم نارضايتي كارتر را از سياستهاي داخلي ايران اعلام مي‌كند و در جواب علم كه از وي مي‌خواهد راه حلي ارائه كند مي‌گويد: « شاه بايد در اسرع وقت به ديدن كارتر در كاخ سفيد برود. علاوه بر آن بايد سفيرمان را در واشنگتن [اردشير زاهدي] از كار بركنار كنيم، او به وضوح از حاميان حكومت پيشين [آمريكا] است و سفارتخانه را تقريباً به صورت يك باشگاه پلي بوي درآورده است. (گفتگوهاي من با شاه. ج 2. ص 842)

 

علم كه عصباني شده بود جواب تندي به كرافت مي‌دهد كه مورد تإييد شاه قرار مي‌گيرد. اين نشان از آن دارد كه شاه مجدداً باز به ياد كندي افتاده و كارتر را كندي دوم مي‌داند. هر چند كارتر در شب ژانويه 78 به دلجويي شاه مي‌آيد و ايران را جزيره ثبات منطقه مي‌خواند. به هر حال سال 55 سالي نبود كه آثار سقوط شاه چندان به چشم آيد. اواخر سال 56 و اوايل 57 آدمهاي تيزبين تركهايي گاه عميق در تاج و تخت محمدرضا پهلوي مشاهده مي‌كردند.

 

كرافت مجدداً در اواخر خرداد 57 به ايران مي‌آيد و با شاه ديدار مي‌كند. وي حس مي‌كند كه اين شاه، شاه سالهاي قبل نيست ولي به هر حال مقاله تحليلي‌اش در واشنگتن پست بحث جانبدارانه از شاه دارد و بر ضد مخالفان است. « در ايران مخالفان نمي‌توانند قدرت را به دست بگيرند. آنها از اداره روند نوسازي كه بسيار پيشرفته‌تر از آن است كه قابل برگشت باشد عاجزند.» (قدرتهاي جهان مطبوعات. ص 424)

 

با توجه به وقايع بعدي آن سال ناشيانه بودن اين تحليل كاملاً آشكار است. سفر بعدي زودتر از آنچه كرافت پيش‌بيني كرده بود به وقوع پيوست، 28 مهر 1357. سفري كه ده روز به طول انجاميد. سويتي در هتل اينتركنتينانتال همراه با اتومبيل و راننده و راهنمايي به خرج دربار.

 

حال اين مقاله‌نويس و تحليلگر مطبوعاتي چه كاري مي‌توانست انجام دهد معلوم نيست. ليست بلندبالايي از اسامي مخالفين و موافقين رژيم تهيه شد كه وي با آنها مذاكره كند و نبض افراد را بگيرد و نسخه بپيچد. در اين ليست افراد متنوعي از جمله سپهبد مقدم رئيس ساواك تا آيت‌الله شريعتمداري به چشم مي‌خورند.

 

وي 8 آبان تهران را ترك كرد. معلوم نيست آيا تا 22 بهمن مجدداً سفري به ايران داشته است يا خير؟. به هر حال خواندن گزارشي از سفر وي به قلم ميزبانش اسماعيل اكبر از كارمندان تشريفات كل شاهنشاهي خواندني است.

 

برای خواندن سند اینجا را کلیک کنید  (1) (2) (3) (4)

   
   

1064- 127و

شاه در جمع نظاميان: چنگيز وشمگير، محمدرضا پهلوي، بهرام آريانا، ناصر مقدم و رضا عظيمي

119- 47342ن

نعمت‌الله نصيري، جعفر شفقت و ناصر مقدم

   


ارسال به دوستان    نسخه قابل چاپ
نام:                  
*رايانامه( Email):
موضوع:
* نظر شما:


 
 
www.iichs.org