زيادهخواهي و مفتخواري كه نمايش بيروني آن گاه به شكل دزدي بروز مييافت ظاهراً از ابتداي خلق بشر در ذات وي بود. از متون كهن به جاي مانده از هزاران سال پيش تا روزنامههاي امروزي پر از اخبار دزدان و اعمال ايشان است و هر روز به تكنيكهاي دزدي افزوده ميشود.
ايران نيز مصون از اين امر نبود. قرار گرفتن ايران در چهارراه عبور قبايل ويژگي خاص آن است. به طوري كه ايران را بايد محل تلاقي تمدنها و ملل مختلف جهان آن روز دانست.
قبايل در حال گذر از داخل اين كشور هرچه در راه ميديدند تاراج ميكردند و چون اميدي به ماندن نداشتند هرچه را كه ميماند نابود ميكردند. چه شهرها كه از اين تاراجها به خاك سياه نشست و ديگر هيچ گاه سربلند نكرد.
هم مرزي برخي از اين قبايل نيز آفت ايران شده بود، چه هرگاه دچار قحطي و خشكسالي و مرگ رمه و گله خود ميشدند تنها كاري كه ميكردند سوار شدن بر اسبهاي خود و يورش به شهرهاي مرزي و گاه حتي به عمق ايران بود. از آخرين هجومهاي قبيلهاي ميتوان به هجوم قبايل قندهار در زمان شاه سلطان حسين ياد كرد كه چندين هزار سپاه گرسنه به راحتي دهها هزار سپاه شيك و خوش لباس را تار و مار كردند و اصفهان گل سرسبد شهرهاي آن روز آسيا را اشغال كردند. هرچه به دورة معاصر نزديك ميشويم از شدت حملات ايلي و قبيلهاي به دليل دخالت حكومت مركزي و سركوب بسياري از آنان كاسته ميشود. ولي برخي از نقاط كشور تا دهها سال از اين راهزنان خلاصي نيافتند. قبايل تركمن همواره مسافران (تهران ـ خراسان) را مورد هجوم قرار ميدادند و اين امر تا اواخر دوره قاجار ادامه يافت.
گذشته از طراران و راهزنان جادههاي خارج از شهر، بسياري از اين دزدان منفرداً يا جمعي در داخل شهرها دست به اين عمل ميزدند و به اصطلاح دزدان شهري بودند. اين دزدان با توجه به شهري بودن، متمدنتر از همكاران بياباني خود بودند.
در قرون گذشته دستهاي از اينان به سبك عياران درآمدند، يعني از ثروتمندان ميدزيدند و به فقرا ميدادند و در حقيقت نوعي رابين هود ايراني بودند. معروفترين آنان سمعك عيار است كه كتابي نيز به نامش نگاشته اند. ولي به هر حال براي دزدي نميتوان فلسفهاي بافت.!
دزدان شهري هر كدام راه و روش خاص خود را داشتند و هر كدامشان به نوعي دزدي متبحر بودند. برخي از آنان “دزدخانه بر“ يعني دزداني كه يك خانه را در نظر ميگرفتند و پس از آشنايي با وضعيت آن خانه از قبيل تعداد اتاقها، جمعيت خانه و غيره در زمان مناسب دست به سرقت آن خانه ميزدند. البته هر كدام از اين دزدان نيز به نوعي اثاث خانه علاقه مند بودند، برخي فقط فرش، برخي طلا و جواهرات را انتخاب ميكردند.
گروهي ديگر از دزدان به “جيببر“ معروف بودند و كار آنان فقط در خيابانها و معابر بودند كه كيف پول عابران را ميدزديدند. برخي دزدان “كفرو“ بودند و با ترفندهايي پول از دست مردم ميزدند و آخرين مدل دزدان “دخل زن“ بودند كه با سرگرم كردن دكاندار نفر دوم دخل وي را خالي ميكرد. درباره دزدي ضربالمثلهاي فراواني بين مردم رايج شد كه معروفترين آن را اينجا ميآوريم:
دزد از خانة مفلس خجل آيد برون، دزد پي بازار آشفته ميگردد، دزد باش و مرد باش، دزد حاضر و بز حاضر، دزد ناشي به كاهدان ميزند، دزدي و آن هم شلغم.
از دزدان نامي دوره قاجار نيز ميتوان به اسم چند نفر آنان اشاره كرد: احمد يك دست، حسن سيمرغ، اصغر ميمون و غلام چپول. البته اينان با رؤسا و اعضاي نظميه و تامينات سر و سري داشتند و چه بسا اموال مسروقه مردم كه در خانه سران تامينات يافت ميشد. البته واي به حال و روز كسي كه در آن روزگار به دست نظميه و داروغه ميافتاد، حالا ميخواست دزد باشد يا بيگناه و يا سياسي. چون نحوه برخورد قرون وسطايي آن زمان با محكومان، آه از نهاد هر كسي بيرون ميآورد.
معمولترين روش نگهداري محكومين از هر صنف، غل و زنجير كردن آنان از پا و گردن بود. محكومين مجبور بودند دهها كيلو زنجير را همچون وزنهاي با خود بكشند. محل نگهداري آنان طويلههاي قديمي و متعفن بود كه هيچ انسان قويالبنيهاي نيز جان سالم به در نميبرد. براي محكومين كه جرمشان كمتر بود. چوب و فلك تجويز ميشد. براي محكومين پر دردسرتر همچون دزدان راهزن در همان محل جرم، حكم آنان اجرا ميشد و چه بسا سر آنان بريده و پر از كاه ميشد و براي ترساندن و نشان دادن ظفر و پيروزي در داخل شهرها گردانده ميشد.
شكنجه كردن و جدا كردن اعضاي بدن از روشهاي معمولي آن زمان است.
در اين شماره از ماهنامه بهارستان تصاويري از چگونگي نگهداري زندانيان و انواع مجازات به تصوير كشيده شده است
|
|
|
چند تن از مجرمين افشار در دوره قاجاريه در زندان زنجان
|
تعدادي از زندانيان به زنجير كشيده شده در اواخر دوره ناصرالدين شاه
|
جمعي از دزدان و راهزنان پس از دستگيري در قل و زنجير
|
|
|
|
|
|
|
جمعي از دزدان و راهزنان پس از دستگيري در قل و زنجير
|
عكس تعدادي از سارقين
|
جمعي از دزدان و راهزنان در قل و زنجير
|
|
|
|
|
|
|
تعدادي از مجرمان در قل و زنجير
|
چوب و فلك مجرمين در دوره قاجار
|
چوب و فلك يكي از متهمين در تهران قديم
|
|
|
|
|
|
|
|
سرهاي پر از كاه شده تعدادي از دزدان
|
|