» قهوهخانه در ايران
مختار حديدي
در قديم در گوشه و كنار شهرهاي ايران و در سر راهها و منزلگاههاي ميان شهري قهوه خانه هايي داير بود. قهوه خانه هاي قديم درون شهري بهترين و جذابترين اماكن عمومي شهرها براي گذراندن اوقات فراغت بودند. هر يك از آنها معمولاً محل اجتماع و پاتوغ گروهي از قشرها و صنفهاي گوناگون بود. قهوه خانه هاي سرراهي يا ميان جادهاي كه به آنها چايخانه هم ميگفتند، اكثراً سرپناههايي براي استراحت و رفع خستگي مسافران خسته و ماندة بين راهي بود. اين قهوهخانهها معمولاً به دسته و صنفي خاص اختصاص نداشتند و مشتريان آنها رهگذراني بودند كه براي نوشيدن چاي و كشيدن قليان و خوردن صبحانه يا ناهار و يا شام به اين قهوهخانهها ميرفتند.
نخستين قهوه خانه ها در ايران در دوره صفويان، و به احتمال زياد در زمان سلطنت شاه طهماسب (930-984ه . ق)، در شهر قزوين پديد آمد و بعد در زمان شاه عباس اول (996-هـ .ق) در شهر اصفهان توسعه يافت. قهوهخانه در آغاز همانگونه كه از نامش پيداست، جاي قهوهنوشي بود.
با آمدن چاي به ايران و كشت اين گياه در بعضي از مناطق شمالي ايران و ذائقهپذير شدن طعم چاي دم كرده ميان مردم، كمكم چاي جاي قهوه را در قهوهخانه گرفت. از نيمه دوم قرن سيزدهم هجري چاينوشي در قهوه خانه ها معمول شد. ليكن نام قهوه خانه همچنان بر آنها باقي ماند.
در دوره قاجار، به خصوص دورة پادشاهي ناصرالدين شاه زمينه براي گسترش قهوهخانه در شهرهاي بزرگ، از جمله شهر تهران، فراهم گرديد. با ريشه گرفتن قهوهخانه در متن جامعه و ميان توده مردم و توسعه آن در شهرها قهوهخانه توانست به صورت يك واحد صنفي فعال با كاركرد اجتماعي ـ فرهنگي ويژه و مشخصي خودنمايي كند.
پيش از پا گرفتن قهوه خانه هاي عمومي در شهرهاي ايران، در دربار پادشاهان صفوي آبدارخانههايي بود كه در آنها قهوه ميريختند و به درباريان و مهمانان آنان مينوشانيدند. همراه با رسم قهوهپزي در دربار صفوي، شغل قهوهچيگري نيز پديد آمد و از مناصب مهم درباري شد.
قهوهچيان را از لحاظ نوع قهوهخانهاي كه ميگرداندند و چگونگي كار و وظيفهشان ميتوان به چهار دسته تقسيم كرد:
1. قهوهچيان شهرها كه در هر محله و كوچه و گذر، يا درهر بازار و بازارچه و سرايي قهوهخانهاي داشتند، قهوهخانههايشان محل تجمع صنفهاي مختلف بود. در هر يك از اين قهوهخانهها كارگراني بودند كه قهوهچيها را در گرداندن قهوهخانه و عرضه خدمات به مردم كمك ميكردند، مانند كارگرهاي “پاي بساط“، “جارچي“، “قندگير“، “استكانشوي“، “قليان چاقكن“ يا “سرچاقكن“، “آتش بيار“ و “ديزيپز“.
هر يك از حمامهاي عمومي معتبر شهرها نيز قهوهخانه يا آبدارخانهاي داشت كه آن را يك قهوهچي يا يك قلياندار يا يك غلام قهوهچي ميگرداندند و از مشتريان با چاي و قليان و چپق پذيرايي ميكردند.
2. قهوهچيان قهوه خانه هاي خصوصي
در دوره صفوي در دربار پادشاهان كساني به نام “قهوهچي باشي“ آبدارخانة دربار را ميگرداندند. در عهد ناصرالدين شاه نوشيدن قهوه و چاي، هر دو در دربار و خانههاي بسياري از روحانيان، اعيان و رجال درباري معمول شد كه اينان آبدارخانهها يا قهوهخانههايي در دربار و خانههاي خود برپا كرده بودند. در اين آبدارخانهها، قهوهچيان و قليان چاقكنان ماهر با منصبهاي قهوهچي، غلام قهوهچي و قلياندار و قهوهچي باشي يا آبدارباشي به كار گمارده شده بودند.
3. قهوه چيان قهوه خانه هاي موقت به هنگام عزاداريها و روضهخوانيهاي بزرگ، به خصوص عزاداريهاي سالار شهيدان، امام حسين (ع)، در دهة محرم و اربعين حسيني در ماه صفر، و در مجالس عروسي و ميهمانيهاي بزرگ، مانند وليمة بازگشت از سفر حج يا ختنهسوران، و اجتماعهاي صنفي و سياسي قهوهخانههايي در طول ايام گردهماييها برپا ميشد. اين قهوهخانهها در خانهها و تكايا و مساجد داير بود.
4. قهوه چيان دوره گرد
قهوهچيگري دورهگرد يا سيار يكي از شغلهاي سرپايي رايج در شهرها بود. قهوهچيان دورهگرد بساطي ساده و جمع و جور داشتند. اين گروه قهوهچي، قهوه يا چاي را به كوچه و بازار ميبردند و در محل تجمع كارگران و پيشهوران و كسبه بساط ميافكندند و از راه فروش قهوه و چاي زندگي را ميگذراندند.
قهوه خانه در جامعه ايران، تحول و دگرگوني بزرگي در شكل گردهماييهاي مردم و شيوة گذراندن اوقات فراغت و نوع سرگرميهاي آنان فراهم آورد. مردم از هر قشر و گروه هر روز پس از دست كشيدن از كار روزانه، و در ايام و اوقات بيكاري در قهوهخانهها جمع ميشدند و ساعتها به گفت وگو با هم و تبادل نظر درباره كارهاي اجتماعي و اقتصادي و سياسي ميپرداختند. در مجالس شبانة قهوهخانهها، به خصوص شبهاي ماه رمضان كه آيينهاي سخنوري و مرثيهسرايي و نقالي و شاهنامهخواني و بازيهاي قهوهخانهاي در آن برگزار ميشد، معمولاً جمع زيادي از اهالي محل و مردم محلههاي ديگر شركت ميكردند و در يك محفل انس و دوستي و فضاي فرهنگي و ادبي با هم ارتباط برقرار ميكردند.
قهوهخانه كه تا چند دهة پيش كانون نشر و ترويج فرهنگ سنتي و دستاوردهاي ادبي و هنري گذشتگان ما بود و توانسته بود تاحدي يادمانهاي گذشته را در جامعه ايران و ميان عامه مردم زنده و پايدار نگه دارد كمكم كاركرد خود را از دست داد و صرفاً به محلي براي نوشيدن چاي و خوردن صبحانه و ناهار، و رفع خستگي درآمد و در زمان حاضر با رونق فرهنگ غربي در ميان ايرانيان و با جايگزين شدن ساندويچ فروشيها، كافي شاپها و...، قهوه خانه ها متروك شدند و ديگر هيچ اثري از آن قهوهخانهها در زندگي اجتماعي ايرانيان مشاهده نميشود مگر در برخي روستاها كه هنوز بافت سنتي آنها دست نخورده باقي مانده است. در سالهاي اخير برخي از افراد با ذوق در تهران و بعضي شهرهاي ديگر ايران اقدام به بازسازي قهوهخانههايي با حفظ بافت سنتي آن كردهاند، براي نمونه ميتوان از قهوهخانه سنتي آذري نام برد كه بازسازي آن براساس طرحي بر پايه مدارك و اسناد تاريخي و اطلاعات شفاهي صاحبنظران و مطلعان تهيه شده است. در بازسازي و تركيببندي فضاها و نماها و آرايهها كوشش شده تا عمدتاً از آجر و كاشي و سنگ و چوب و گچ و كاهگل استفاده شود تا بر اثر آميختگي اين نوع مصالح با هم در فضاها بافتي از معماري سنتي قهوهخانههاي قديم در چشم بينندگان تجلي يابد.
فضاهاي ساختمان قهوهخانه با مجموعهاي از پرده و تابلوي نقاشي، شمايل حضرت اميرالمومنين علي (ع)، عكسهاي پهلوانان، اسباب و اشياي قديم و زينتي، اسباب و اشياي مذهبي و گل و گلدان آرايش شده است.
لباس كاركنان قهوهخانه، از قهوهچي و بساطدار و جارچي گرفته تا چاي بده و ديزيپز و استكان جمعكن؛ لباسي است همشكل طرح لباسها از شكل لباسهاي رايج مردم و قهوهچيان در اواخر دوره قاجار و اوايل دورة پهلوي برگرفته شده است.
ماخذ: قهوهخانههاي ايران اثر علي بلوكباشي
|
|
|
قهوهخانة سنگتراشها، تهران، بازار، نرسيده به چهارسو بزرگ، تاريخ بنا دورة قاجار
|
حمام خسرو آقا. اصفهان، تاريخ بنا قرن دوازدهم هجري
|
طرح لباس آبدار قهوهچي دربار
|
|
|
|
|
|
|
قهوهچيباشي دربار ناصري
|
قهوهخانهاي موقت در دورة قاجار
|
يك قهوهخانة اتراقي در بيرون شهر تهران دورة قاجار
|
|
|
|
|
|
|
قهوهچی دورهگرد
|
چايخانة خرمآباد
|
ديزيهاي آبگوشت
|
|
|
|
|
|
|
سفرهاي است گسترده
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
حاج حسن يحيي (حقشناس) از سخنوران قديم تهران. او قهوهخانهدار قهوهخانهاي در روبهروي بازارچة سيد اسماعيل در خيابان سيروس است
|
|