» كلك زدن
اين عبارت كنايه است از ترفند زدن، شگرد زدن و يا حقهبازي كردن. كلك معاني گوناگوني دارد، از جمله آتشدان گلي و سفالين، بستههاي چوب و ني و علف كه بر هم ميبندند تا از آب عبور كنند، شوم و نامبارك، غوزه پنبه، گاوميش نرينه جوان، مصغّر كل به معني كچل و...، اما در اين مثل به چه معني است؟
كشاورزان شمالي در نواحي ساحلي و مردابها به صيد مرغابي نيز اشتغال دارند، اما چگونه به صيد ميپردازند؟
ابتدا حوضچهاي ميسازند با ديوارههايي از چوب ني و سقف توري البته اين حوضچهها از داخل آب با يكديگر مرتبط هستند. وقتي مرغابيها در آسمان به پرواز درميآيند، شكارچي يكي از مرغابيهاي تربيت شده خود را در آسمان رها ميكند تا رهزن مرغابيها شود. مرغابي مزبور به "مگ مگ" كردن ميپردازد تا مرغابيها را به محل موردنظر بكشاند. اگر موفق شد كه فبها، اگر نشد مرغابي ديگري رها ميكند.
بدين ترتيب اين مرغابيهاي اهلي آن قدر " مگ مگ" و "وگ وگ" ميكنند تا فوج مرغابيها را به مكان مزبور بكشانند. در اين حال شكارچي سر از آب به درميآورد. اين عمل شكارچي، به اين معني است كه مرغابيهاي اهلي از زير آب به حوضچه ديگر بروند. شكارچي بلافاصله تور را ميكشد و مرغابيها را به دام مياندازد. سپس فارغالبال، هر دو بال مرغابيها را در داخل هم طوري ميگيرد كه نتوانند پرواز كنند (اين عمل را به زبان مازندراني "غازبال" ميگويند).
به حوضچه موردنظر با ديوارههايي از چوب و ني و سقف توري كلك ميگويند. ظاهراً عبارتهاي "كلك مرغابي" و "كلك رشتي" از همين جا ريشه گرفته است.