» رسيدهاي بي محل شاهانه
جلال فرهمند
Farahmand@www.iichs.org
از هنگامي كه محمدعلي شاه در سال 1327ق از سلطنت خلع شد و به سفارت روس پناهنده گرديد دو گروه دچار تشويشي خاص گرديدند. طرفداران ابقاي سلطنت وي و در حقيقت، مستبدين و مخالفين مشروطه و ديگر طلبكاران محمدعلي ميرزا؟!
با توجه به اينكه در دوره ولايتعهدي و پادشاهي محمدعلي شاه اوضاع ماليه خراب و دچار عسر و حرج شديدي بود ولايتعهد و شاه بعدي از هر كه دم دستش بود براي رتق و فتق اموراتش پولي قرض ميكرد و رسيدهاي شاهانه ميداد و در بين اين طلبكاران حتي از مليتهاي خارجي نيز ديده ميشدند.
هنگامي كه هيئت مديره موقتي پس از فتح طهران درصدد بيرون كردن محمدعلي ميرزا از ايران بود طلبكاران خارجي و داخلي چنان به هياهو آمدند و سفارت را چنان دربرگرفتند كه مشكلي براي فاتحين طهران به حساب ميآمد و باعث نگراني آنها شده بود. محمدعلي ميرزا به هيچ وجه نماينده هيئت مديره موقت را به حضور نپذيرفت و با واسطه سفارتخانه با آنان به گفتگو ميپرداخت و طبق پروتكلي كه امضاء شد قرار بر آن شد بدهي يك ميليون و چهارصد هزار توماني شاه سابق به اتباع خارجي را دولت برعهده گيرد و پرداخت نمايد. ولي سخني از طلبكاران داخلي نبود. با پيچيدن اين خبر طلبكاران داخلي هياهوي بيشتر سر دادند و به دولت موقت اعتراض كردند كه چه فرقي بين ايراني و خارجي است؟ نماينده هيئت مديره موقت نيز كه ترسيده بود چارهاي نداشت كه اضطراراً و بدون محل قول شفاهي به طلبكاران بدهد كه دولت در آينده پول آنان را خواهد پرداخت. طلبكاران نيز در مخمصه بدي گرفتار بودند پول خود را ازدست رفته ميديدند و از سويي اصرار بيش از حد به خواستههاي ضدانقلابي تعبير ميشد و بدين لحاظ به اميد واهي قول نماينده دولت موقت گردن نهادند.
ولي رفتن محمدعلي ميرزا به روسيه همان بود و پريدن پولهاي طلبكاران همان شد. طلبكاران ايراني از دو سو ضربه خوردند هم از محمدعلي ميرزاي بدهكار و هم از فاتحين بدقول طهران. محمدعلي ميرزا كه اصلاً هيچ اعتباري براي ايراني جماعت قائل نبود كه هيچ، طلب آنها كه بماند. چنانكه در گوشهاي از نامه “ملكه ايران“ عمه شاه به شوهرش ظهيرالدوله چنين ميخوانيم:
... محمدعلي شاه توسط همسرش ملكه جهان به من پيغام داده بود كه دلش براي ديدن من تنگ شده است و ميخواهد مرا ببيند. كالسكه خبر كرديم و من و فروغالملوك رفتيم سفارت روس. شاه معزول و خانوادهاش در همين عمارت بزرگ سفارت روس اطاق دادهاند و پدرزنش نايبالسلطنه در منزل شخصي وزيرمختار اقامت دارد. چند اطاق ديگر هم آن طرف هست كه براي اقامت ظلالسلطان تخصيص داده شده است. نوكرهاي شاه همه او را گذاشته و رفتهاند. شاه وارد شد، چه شاهي! چه شاهي! اي بيچاره شاه! چه عرض كنم راستي هر كي ببيند دلش ميسوزد. تا چشمش به من افتاد هر چه كرد خودداري كند نتوانست بياختيار گريه كرد و گفت عمه جان، ديدي چه بر سرش آوردند! عرض كردم هيچ كس به شما كاري نكرد جز خودتان. و هنوز هم ولكن معامله نيستيد. اقلاً حالا كه آمديد سفارت ديگر به حرف كسي گوش ندهيد و كارتان را از اين بدتر نكنيد. بعد نشست روي نيمكت هرچه اصرار كرد روي نيمكت نشستم. شاه هم آمد پائين نشست و گفت عمه جان مرا سرزنش مكن و مگو كه از ترس سفارت آمدم. آمدنم از روي ترس نبود. ديدم اين سلطنت ديگر به درد نميخورد. گيرم با اينها صلح كردم يا زورم رسيد و تمام مردم را كشتم باز رعيت ايران، اين نوكرهاي نمك به حرام مرا دوست نخواهند داشت. من با يك مملكت دشمن چه كنم؟
... و همين طلبكاران از سوي فاتحين طهران نيز ضربه خوردند چون به قولي شفاهي اعتماد كردند و پنج سال بعد از تبعيد محمدعلي ميرزا تازه كميسيوني براي شكايتهاي زياد طلبكاران تشكيل شد كه نهايت آن نيز معلوم نيست چه شد. با هم اين سند جالب را ميخوانيم:
راپورت كميسيون فوقالعاده تحقيق در موضوع طلب اتباع داخله از اعليحضرت محمدعلي ميرزا 16 دلو اودئيل 1332 9ربيعالاول مطابق 16 اودئيل 1332
رياست وزراء به تاريخ
نمره 7/59 برج دلو
كميسيون فوقالعاده تحقيق
(راپورت به مقام منيع هيئت محترم وزراء عظام دامت شوكتهم)
كميسيون فوقالعاده تحقيق حسبالوظيفه در موضوع ماده دوازدهم يادداشت تظلمات كه راجع به طلب اتباع داخله از اعليحضرت محمدعلي ميرزاست در سه چهار جلسه مذاكرات لازمه نموده و از اشخاص با اطلاع در اين باب توضيحات خواسته است. آقايان حاجي باقرآقاي صراف و حاجي علي آقاي اسكويي نيز علاوه بر آقايان حاجي امينالضرب و حاجي معينالتجار بوشهري و اعتمادالاسلام و حاجي ربيع آقا يكي دو جلسه در كميسيون حاضر شده تظلمات خود را بيان نمودند. اينك ذيلاً اظهارات تنظيمي درج و پس از آن نظريات و پيشنهاد كميسيون به عرض آن هيئت معظمه ميرسد:
خلاصه تظلمات:
ماده دوازدهم عرض حال: طلب از اعليحضرت محمدعلي ميرزا كه در سفارت جمعي مامور شدند و رفتند بدهايشان را قبول كردند آنچه راجع به تبعه خارجه بود با تنزيل دولت داده و آنچه راجع به تجار تبعه داخله بود ابداً تعهدي كه كرده بودند محل توجه و اعتنا قرار ندادند. بعضي از تجاز ورشكست و برخي دق كردند. بعضي سرگردان و پريشان، مركزي كه به عرايض آنها برسد نيست. علاقهداران اين امر بيانات مفصلي در كميسيون نموده اظهار داشتند اوقاتي كه محمدعلي ميرزا در سفارت روس بود به آنجا رفته طلب خود را از مشاراليه مطالبه و مانع از رفتن او شديم. آقايان نمايندگاني كه براي تسويه امور و تسريع حركت اعليحضرت معظم له به سفارت آمده بودند به ما اطمينان كامل دادند كه شما مانع از حركت محمدعلي ميرزا نشده به شهر برويد طلب حقه شما رسيدگي و تاديه خواهد شد. تصديق آقايان مزبور هم تمام در دست و شاهد مدعا است. ما هم نظر به اطمينان به قول آنها كه نماينده دولت بودند و از ترس اينكه مبادا به واسطه ممانعت از حركت او مستبد و طرفدار محمدعلي ميرزا به قلم برويم به شهر مراجعت كرديم. از آن روز تاكنون با وجود اينكه از هيچ نوع تشبثي فروگذار نكردهايم هيچ كس به عرض ما گوش نداده و هيچ اقدامي براي راحتي خيال ما به عمل نيامده است. و حال آنكه دولت املاك محمدعلي ميرزا را در مقابل قروض او قبول كرده است. علت اينكه قروض اتباع خارجه را با تنزيل پرداخته و حق ما را نميدهند چيست؟ معلوم ميشود هر كس تبعه داخله است بايد از حقوق خود محروم و از هستي ساقط شود. اسنادي هم كه ما در مقابل داريم تمام به مهر و امضاي خود محمدعلي ميرزا و هيچ طرف انكار نيست. به اين ترتيب حقيقتاً نميدانيم اولياي امور به چه ملاحظه و كدام علت راضي به تضيع حقوق ما چند نفر تجار تبعه داخله شده هيچ اقدامي براي احقاق حق ما نميفرمايند!
حاجي باقر آقا به علاوه اظهار ميكرد طلب من از اعليحضرت محمدعلي ميرزا هشتاد و نه هزار تومان و كسري است و اين قرض را هم معزياليه در زمان ولايتعهد خود در تبريز از من كرده و املاك خريده است. علماي تبريز هم آن سند را امضاء كردهاند و اينك اصل سند در بانك روس است زيرا كه به اعتبار آن از بانك قرض كردهام. دولت جديد هم سيزده هزار تومان از اين بابت پاي من حساب كرده است. يكي ده هزار تومان به توسط وكيلالرعايا از بابت اعانه و ديگري سه هزار تومان به حواله آقاي مخبرالسلطنه (زماني كه فرمانفرماي آذربايجان بودند) از بابت ورثه ساعدالملك قبول كردم. از بابت مابقي دولت بايد يا پول مرا بدهيد و يا املاكي كه از اين پول خريده شده است به من واگذار نمايد.
بعضي اشخاص درباري هم كه از اعليحضرت معظمله طلب دارند نيز عرايض متعدد و مفصلي به كميسيون نوشته تقاضا كردند كه از براي مطالبات آنها نيز ترتيبي مقرر شود كه آنها هم به طلب حقه رسيده قروضي كه به تجار داخله دارند بپردازند.
نظريات و پيشنهاد كميسيون:
كميسيون در مطالب و اظهارات فوق دقت كامل كرده از آقايان مشارالسلطنه و مرآتالممالك كه به مناسبت سابقه اطلاعات و نماينده بودن از جانب دولت در موقع تحصن اعليحضرت محمدعلي ميرزا در سفارت روس مخصوصاً به كميسيون دعوت شده بودند اطلاعات لازمه خواسته است. آقاي عميدالحكماء را نيز به همين مناسبت در جلسه جداگانه دعوت و توضيحات معزياليه را اصقاء نموده است. صورت سؤالي كه علاقهداران از آقاي مشارالسلطنه نموده و جوابي كه ايشان داده بودند و همچنين جواب آقاي حاجي سيدنصرالله در مقابل سؤال آقاي حاج محتشمالسلطنه (زماني كه متصدي وزارت امور خارجه بودند) و جواب آقاي عميدالحكماء در كميسيون قرائت گرديد. آنچه در دوسيههاي وزارت امور خارجه و وزارت ماليه راجع به اين موضوع بود نيز خوانده شد. اطلاعات و توضيحات فوق تماماً حاكي بر اين بود كه در زماني كه اعليحضرت محمدعلي ميرزا در سفارت روس متحصن بود اجزاي آن سفارت اصرار داشتند كه مطالبات اتباع داخله هم بايد جزو پرتكل مذكور شود و نمايندگان دولت به بعضي ملاحظات پلتيكي و اساسي از اجراي اين خيال جلوگيري كرده و براي اينكه تجار از مسافرت محمدعلي ميرزا جلوگيري نكنند به آنها قول داده و تعهد كردند كه دولت به مطالبات آنها رسيدگي كرده آن مقدار كه ثابت و مسلم شد خواهد پرداخت. و حالا البته كمال لزوم را دارد كه دولت به قول خود وفا كرده در مطالبات آنها رسيدگي كرده طلب حقه آنها را بپردازد.
مطالبات اتباع داخله از اعليحضرت معظم له دو قسم است. يكي مطالبات مستقيم بعضي از تجار كه سند ممهور و ممضاي خود معزياليه را در دست دارند و ديگر مطالبات اجزاي درباري آن دوره كه از بابت عمل درباري خود از ايشان ادعا مينمايند.
در موضوع قسمت اول: نظر به اينكه دولت قروض محمدعلي ميرزا را در مقابل املاك مشاراليه قبول كرده و مطالبات اتباع خارجه را هم بالتمام رسيدگي كرده و پرداخته است و به علاوه به اين اشخاص هم دولت به وسيله نمايندگان خود قول داده و تعهد كرده است كه حساب آنها را رسيدگي كرده تاديه نمايد و اسناد آنها هم در كميسيون معاينه و چون به خط و مهر يا به مهر و امضاي خود محمدعلي ميرزاست احتمال خدشه در آن نميرود، اعضاي كميسيون فوقالعاده تحقيق به اتفاق آرا پيشنهاد ميكنند كه اولياي دولت امر فرمايند در ظرف مدت خيلي كمي حساب آنها را از روي دفتر و صورتحساب با ترتيبات مناسبتري از قبيل سؤال از مديون و تحقيق اينكه مشاراليه از اين بابتها پولي داده است يا خير رسيدگي كرده به هر ترتيب كه براي دولت ميسر است هر چه زودتر مطالبات حقه آنها را تاديه نمايند.
در موضوع قسمت دويم: نظر به اينكه تفتيش معاملات درباري آن دوره خالي از اشكال نيست لازم است اشخاص خبره و بصير مداقه لازمه در آن نموده جزو و كل حساب آنها را از روي نهايت موشكافي و دقت معين كرده به وسائل مختلفه از رؤساي درباري آن دوره تحقيقات لازمه نموده صحت و سقم مخارج قلمدادي آنها را معلوم نمايند و البته پس از آن قراري هم براي تاديه مطالبات حقه آنها بايد داده شود. تا توجه آن هيئت معظمه چه اقتضا فرمايد.
[2و1-36/5]
برای خواندن سند اینجا را کلیک کنید
(1) (2) (3) (4) (5)
|
|
|
حالا طلبکارها میتوانند به محمدعلی میرزا در ادسا نزدیک شوند
|
ظاهرا محمدعلی میرزا (سمت چپ) در استامبول بدهی بالا آورده است
|
با این اقتداری که محمدعلی شاه دارد هیچ طلبکاری جرات نزدیک شدن به وی را نخواهد داشت
|
|
|
|
|