
با همه اين مسائل شاه هميشه نگران روابطش با آمريکاييان بود، چه زماني که کندي با داعيه آزاديخواهي بر سرکار آمد و ته دل شاه را با تحميل اميني خالي کرد و چه هنگامي که کارتر با سياست حقوق بشرش موجب تعويض هويداي مورد علاقه شاه شد. ولي همه اين رئيس جمهورهاي آمريکا مانند آب جويي بودند که ميرفتند و شاه چون ريگ همان جوي بود که گاه دچار سيلابهاي موقتي ميشد ولي ميماند. در کل ميتوان گفت که روابط معمولاً حسنه و مساعد بود. خصوصاً هنگامي که دوستان شاه مانند نيکسون و يا فورد بر سر کار ميآمدند.
آمريکاييان که علاقه شاه را به امور نظامي و خصوصاً نوع سلاحهاي ويژهاش ميدانستند گاه براي ترغيب بيشتر شاه به خريدهاي کلان نظامي وي را به بازديد از صنايع نظامي و سلاحهاي پيشرفته وا ميداشتند که اين امر معمولاً در سفرهاي شاه به آمريکا انجام ميشد و يا گاه در مانورهاي نظامي مشترک، شاه با ديدن ادوات نظامي جديد، به خريد آن وسايل ترغيب ميشد.
از جمله اين بازديدها بازديد شاه از ناو هواپيمابر کيتي هاوک در درياي عمان بود. اين ناو که از بزرگترين ناوهاي آمريکا محسوب ميشد براي شاه از اين لحاظ مهم بود که از مدتي قبل خريد يک فروند ناو هواپيمابر ذهن شاه را مشغول کرده بود. شايد آمريکاييان هم بدشان نميآمد که با اين کار شاه را تحريک نمايند تا به اين آرزوي بزرگش جامه عمل بپوشاند و ثروتي هنگفت به صنايع نظامي آمريکا تزريق شود. از سال 1352 زمينه اين بازديد، در دربار پهلوي فراهم شده بود. شاه هم اين دعوت را پذيرفت و برنامه ريزي دربار براي انجام اين کار شروع شد. هر چند که فرمانده اين ناو به نام "آدميرال مور" از بسياري از مقامات نظامي ايران دعوت کرده بود که در ناو حضور به هم برسانند ولي شاه فقط با حضور چند نفر موافقت کرد. چنانکه علم در يادداشتهايش (17/1/53) مينويسد:
برنامه مسافرت جنوب را عرض کردم. فرمودند تمام فرماندهان خوب نيست به کشتي هواپيمابر آمريکايي بيايند. ما تمام ارتش ايران را که نبايد روي صحنه اين کشتي ببريم. عرض کردم خودتان امر فرموده بوديد که همه باشند. فرمودند، فقط رئيس ستاد ارتش و رئيس نيروي دريايي باشند. من فکر ميکنم منظور شاهنشاه اين است که به آمريکاييها حالي بفرمايند شما گه خوردي از همه دعوت کرديد! و فکر ميکنم صحيح هم باشد. فکر من درست است تا آنجا که اربابم را ميشناسم.
نهايتاً روز نوزدهم فروردين 53 اين سفر و بازديد انجام ميشود و بهترين شاهد هم اسدالله علم است که خود در اين سفر حضور دارد:
دوشنبه 53/1/19
صبح از کيش به بندرعباس رفتيم و از آنجا با هليکوپتر نيروي دريايي آمريکا به ناو هواپيمابر کيتي هاوک Kitty Hawk بحر عمان رفتيم. خيلي جالب بود. بخصوص ديسپلين نيروي دريايي آمريکا که به کلي با هيپيگري مغاير است جلب توجه خاص ميکند. اين ناو عظيم، پنج ناوشکن و يک رزمناو هم به دنبال داشت. در داخل خودش 127 هواپيماهاي به انواع مختلف حمل ميکند ولي موقع بازديد 87 هواپيما در آن بود. مانور کردند و آتش کردند فوقالعاده جالب بود. سر ناهار که رئيس ستاد نيروي دريايي آمريکا و فرمانده اين ناوگروه بودند، وسعت معلومات شاهنشاه در مسائل نظامي، اقتصادي و سياسي واقعاً آنها را مبهوت ساخته بود... در راه که برميگشتيم بالاي جزيره قشم، به شاهنشاه که پشت فرمان جتاستار خودشان بودند نزديک شده، عرض کردم ميدانم الان چه فکر ميفرماييد... [شاه گفت] فکر ديگري هم ميکردم که آيا براي ما ناوهواپيمابر لازم است يا نه؟ فکر ميکنم چون در اقيانوسها فعلاً کاري نداريم، خرج بيربط زيادي است. چون يک ناو بدون قسمت هواپيماها يک ميليارد و نيم دلار تمام ميشود، ما که در کنار خليجفارس همه جا ميتوانيم پايگاه هوايي داشته باشيم.... فرمودند در مورد نيروي دريايي هم فکر ميکنم نيروي بسيار موثري با پشتيباني هوايي در سواحل تا چند سال ديگر به وجود ميآوريم، حالا پايه آن را گذاشتهايم و خوب پيشرفت ميکند. بهترين کشتيها را خواهيم داشت.... نميدانم بازديد امروز را از لحاظ سياسي چه ميشود تعبير کرد؟ از طرفي برخلاف تز شاهنشاه است که قدرتهاي بزرگ بايد از مداخله در بحرعمان و خليجفارس چشم بپوشند. از طرفي وقتي روسها همه جور به عراق کمک ميکنند و ويزيت کشتيهاي آنها هم مرتباً از بنادر عراق هست بايد چنين گردن کلفتي را هم به رخ آنها کشيد.
تصاوير اين بازديد را با هم ميبينيم:
صفحه اول
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منبع:
اسدالله علم. يادداشتهاي علم. ويراستار علينقي عاليخاني. تهران، معين و مازيار، 1380. ج3.
|