ماهنامه شماره 134 - صفحه 6
 

 

اولين مراوده معاصر ايرانيان با ژاپنيها در دوره ناصري پيش آمد. يوشيدا ماساهارو به عنوان اولين فرستاده امپراطور ژاپن به ايران آمد ــ بين سالهاي 1297و 1298/1880و 1881 ــ اين سفر شش ماه به درازا کشيد. سفري سخت و هراسانگيز آن هم براي ژاپنيهايي که به صحاري و گرماي کويري ايران و کلاً خاورميانه عادت نداشتند. ولي همين سفر سخت و ناگوار با مهرباني ايرانانيان توام بود، مهربانياي که يوشيدا در خاطراتش آورده. يکي از همراهان آنان که در بين جاده بوشهر به شيراز در توفان شن اسير ميشود به طرز معجزهآسايي نجات مييابد که گزارش آن چنين است:

             ... فوجيتا در باره آنچه که به سرش آمده بود ميگفت: در هنگامه توفان و تندباد، من از گروه شما عقب ماندم. بسيار کوشيدم تا خودم را به شما برسانم، اما از آنجا که به قاطر سواري عادت ندارم، ناگهان از روي قاطر افتادم. سرم گيج ميرفت و حال بدي داشتم. تاب بلند شدن و دوباره بر قاطر نشستن را نداشتم... من فکر کردم اجلم رسيده است و زير شنهاي اين بيابان زنده به گور خواهم شد، و آماده مرگ شدم. در همان لحظههاي نوميدي، دو مرد ايراني به من نزديک شدند و همچنانکه به سويم ميآمدند، دستهايشان را تکان ميدادند. ندانستم که آنها از کجا آمدند. آنها با حرکت سر و دست گفتند: بايد زود راه بيفتيد و برويد، و از اين توفان و گردباد بگريزيد. ... آن دو ايراني کمکم کردند تا دوباره بر قاطر نشستم و با هم به يک آبادي کنار بيابان، که در يک ميلي اينجا و کنار نخلستان است، رفتيم. از حال رفته بودم. ايرانيها از من پرستاري و پذيرايي کردند و هندوانه و ماست و نان برايم آوردند. خوراک بسيار گوارايي بود، من با اشتها خوردم. صبر کرديم تا توفان گذشت. آن وقت، ايرانيها باز ياري و مهرباني کردند و مرا به اينجا رساندند. فوجيتا داستان نجات معجزهآسايش را با شوق و شادي تمام باز گفت، و از آن دو مرد ايراني تشکر کرد. آنها در واقع جانش را نجات داده بودند. فوجيتا تکه ناني (که از غذايش مانده و با خود آورده بود) به ما نشان داد. او آن تکه نان روستاي ايران را در سراسر سفرمان با خود نگاهداشت و، به يادگار به ژاپن آورد و در اينجا آن نان را در کاميدانا [زيارتگاه يا محراب آئين شينتو] در خانهاش گذاشت.

 

در اين سفر سياسي و تجاري قراردادهايي بسته شد ولي در حد مطلوبي به اجرا در نيامد. از اولين ايرانياني که به سفر سياحتي به ژاپن سفر کردند گروه سفري امينالسلطان بود. وي زماني که از مصادر سياسي برکنار شد جهت سفر حج از مظفرالدين شاه اجازه خواست و با گروهش که در آن گروه مهديقلي هدايت، ميرزا احمدخان، عبداللهخان، وثوق حضور، عبدالله قهوهچي و حسينخان پيشخدمت هم بودند جهت سفر به حج، دور جهان را پيمود و از طريق چين به ژاپن رفت و از آنجا به ينگه دنيا و از آنجا به سفر مکه و حج (1321/1903). مخبرالسلطنه يادداشت نويس اين سفر بود و بعدها اين يادداشتها به کتابي به نام  سفرنامه مکه تبديل شد. اين سفر که حدود 23سال پس از سفر يوشيدا انجام شد حال و هوايي ديگر دارد. سفر به سرزميني است که در پي ارتقاء خود است و اوج ناسيوناليسم ژاپني در آن مشهود است. گروه ايراني غرق در پيشرفت و زيبايي آنان ميگردد و راهي جهت عبرت خود از آن ميجويد. چنانکه در ديداري با مارکي ايطو هيربومي مشار و مشير ارشد امپراطور دست داد به اين امر نکتهاي مينويسد:

              بعد از ناهار ساعتي تنها با مارکي اتفاق صحبت افتاد، مترجمي ژاپني و من حضور داشتيم. مترجم، ژاپني را به فرانسه و من فرانسه را به فارسي ترجمه ميکردم. اتابک عنوان کرد دانستهايم که ترقيات ژاپني نتيجه حسن تدبير و تعليمات جنابعالي است؟ گفت:" اينهمه آوازها از شه بود" باز اتابک پرسيد: از کجا شروع کرديد؟ گفت: چون دست به کار زديم، ديديم مرد کار نداريم، از جوانهاي آزموده به ارپ و آمريکا فرستاديم، در هر شعبه علمي و صنعتي تکميل شدند، سپس به تشکيلات پرداختيم و هر گونه مدرسه در مملکت ساختيم. بين من و اتابک صحبتها درين زمينه رفته بود فرمايشات مارکي باري از روي دل من برداشت.

 

مخبر از اين فرصت استفاده کرد و نيشي به اتابک که خود همه کاره سيستم حکومتي ايران بود زد. ولي اتابک با ديدن پيشرفت ژاپن هر چند نميتوانست براي خود توجيهي بيابد و فرق حکومتش با ژاپن را توجيه کند ولي به دليل اينکه زمزمه جنگ روس و ژاپن شدت گرفته بود از صدمه ديدن ژاپن نگران بود. چنانکه مخبر مينويسد:

              اتابک افسوس داشت که حيف است ژاپنيها با روس جنگ کنند، شکست ميخورند و لطمه به کارشان وارد ميآيد. گفتم تصور نميکنم شکست بخورند، پذيرايي خودمان را در پرتآرتور، مصاحبه ژاپني را در چيفو و جد صاحبمنصبان  روسي را در راه از موقوف شدن جنگ با پذيرايي خودتان در ژاپن و برجستن صاحبمنصب در مدرسه نظام و تصنيف روز اول سال، مقايسه بفرماييد، اين قوم شکست نخواهند خورد و بيگدار به آب نميزنند.

 

در اين کشور اتابک و همراهان مهمترين شهرها را سياحت کردند. با ترقيات و پيشرفتها و مدارس جديد آشنا شدند تا درس عبرتي باشد براي ما. ولي حيف که اين عبرتها جايي و نتيجهاي حداقل براي اتابک نداشت.

 

البته بايد يک نکتهاي هم به همه اين مطالب اضافه کرد، و آن اين است که هر کشوري باب مراوده با ايران را باز ميکرد ظاهراً بدش نميآيد يک استفادهاي مشروع! از اين کشور گل و بلبل ببرد. حال اين استفاده ميخواهد مادي باشد يا معنوي و يا هر چيز ديگر. از جمله اين سوءاستفادهها، ورود جنسهاي نامرغوب ژاپني بود که مثل اينکه در آن زمان، حکم جنسهاي بنجل چيني اين زمان را داشت، چنانکه عينالسلطنه در جلد هشتم خاطراتش ذيل سال 1329اين امر را ذکر ميکند:

             يکشنبه غره شعبانالمعظم 1329- امتعه که وارد ايران ميشود قسمت اعظم آن مال ژاپن و امريکاست. و به قدري کم دوام و بد است که فروشنده و خريدار در زحمت و ناراضي است. امتعه روس که باب ايران و بادوام بود از بين رفته. از انگليس هم به واسطه گراني نميآيد. اين است که ما مبتلاي اجناس و امتعه قلب ژاپن شدهايم. چنانچه کاغذ و مرکب و قلم اين روزنامه گواهي ميدهد و بالاخره من هم مغازها را سرکشي کردم تا اين مرکب و قلم را که نسبتاً بهتر است پيدا نمودم. اين کتابچه را 12قران خريدم که قبل از جنگ منتهي چهار قران بود.

 

در اين شماره بهارستان تعدادي از کارتپستالهاي تبليغاتي کشور ژاپن انتخاب شده که مربوط به اواخر قرن 19و يا اوايل قرن 20 است. و شايد کارت پستالهايي باشد که همين دوستان مسافر ژاپن به رسم يادبود با خود آورده باشند. به هر حال تصاوير زيبايي است از مدنيت و فرهنگ ژاپني.

 

 

 

[2870- 3ع]

[2871- 3ع]

[2872- 3ع]

     

[2873- 3ع]

[2874- 3ع]

[2877- 3ع]

     

[2878- 3ع]

[2879- 3ع]

[2881- 3ع]

     

[2885- 3ع]

[2886- 3ع]

[2887- 3ع]

     

[2889- 3ع]

[2890- 3ع]

[2891- 3ع]

     

[2892- 3ع]

[2893- 3ع]

[2894- 3ع]

صفحه اول

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

منابع:

1. عينالسلطنه. روزنامه خاطرات عينالسلطنه. به کوشش مسعود سالور و ايرج افشار. تهران، اساطير، 1379.ج 8 .

2. ماساهارو، يوشيدا. سفرنامه يوشيدا ماساهارو. ترجمه هاشم رجبزاده. تهران، آستان قدس، 1373.

3. هدايت، مهديقلي. سفرنامه مکه. به کوشش محمد دبيرسياقي. تهران، تيراژه، 1368.

 


ارسال به دوستان    نسخه قابل چاپ
نام:                  
*رايانامه( Email):
موضوع:
* نظر شما:


 
 
www.iichs.org