ماهنامه شماره 133 - صفحه 3
 

 

» پديده گاوميري در ايران طي سالهاي نخستينِ بعد از جنگ اول جهاني

 

محمدحسن  پورقنبر

Mpourghanbar8@gmail.com

   

يکي از رويدادهاي اجتماعي ـ اقتصادي مهم در دهه بعد از جنگ اول جهاني (1297-1307ش) که در پسِ هياهو و سروصداهاي وقايع مهم سياسي در همان مقطع زماني، از چشمِ مورخان دور ماند، روند چشمگير و البته ناخوشايند مرگ و مير بسياري از گاوها در قلمرو ايران، به خصوص در نيمه شمالي ايران زمين (اعم از نواحي شمالي، شمال غربي و مناطق مرکزي کشور)، به خاطر شيوع امراض حيواني مُسري بود. معضلي که، به علت اهميت گاو در هر دو نوع اقتصاد زراعي و دامپروري در آن زمان، نه تنها معيشت قسمت قابل توجّهي از مردم ايران، به خصوص اقشار کشاورز و دامدار را دچار چالش جدّي نمود، بلکه بر اقتصاد کلان ايران نيز تاثير منفي داشت. در اين مقاله، سعي بر آن است تا براساسِ منابع اسنادي، پيامدهاي اجتماعي اين پديده شوم، مورد بررسي مختصر قرار بگيرد.

 

براساس گزارشي از سوي اداره انستيتو پاستور در همان برهه زماني، پديده گاوميري از دو بيماري شاربن (سياه زخم حيواني) و طاعون گاوي سرچشمه مي‌گرفت1. ظهور علايمِ مرگ ومير گاوها که از اواسط سال 1297ش و از مناطق حومه تهران گزارش گرديد2، با اينحال، تشديد تلفات و همچنين گسترش نفوذ جغرافيايي اين آفت حيواني، از اوايل سال 1298ش بود، که اثرات مخرّب آن دامنگير مردم ايران گرديد. بنابر سندي مورخ خرداد ماه 1298ش از سوي وزرات ماليه اداره خالصجات پايتخت به نخست وزير ايران چنين آمده است:

             مفتخرا ترجمه راپرتي که از مسيو واشنوسکي رئيس بهره برداري خالصجات ورامين رسيده ... از لحاظ مبارک گذرانده معروض ميدارد قحطي و امراض سنوات ماضيه و مخصوصا گاوميري اخير فوق‌العاده بدهات خالصه صدمه وارد آورده و رعاياي خالصه با اشکال به انجام امور رعيتي مواجهه ميگردند. اخيرا نيز مجددا امراض مسري در بين گاوها افتاده و در هر آبادي ده  دوازده گاو يکمرتبه تلف ميشوند امروز جهت حفظ منافع دولت لازم است بازوهاي توانا بامور رعيتي قيام نمايد تا در جمع آوري حاصل و ضبط غله ديوان تعويق روي ندهد... 3

 

دقيقا مقارن با همان برهه زماني، مردم برخي مناطق استان فارس نيز گرفتار اين واقعه ناميمون بوده، چنان که وکلاي آن قسمت از ايران در مجلس شوراي ملي، طي نامه‌اي به نخست وزير، گاوميري را در کنار خسارات ناشي از ملخ خوارگي و خشکسالي، يکي از عوامل مهم در بغرنج شدنِ شرايط معيشتي مردم عنوان کرده، از دولت درخواست کردند تا از فشار مالياتي بر رعايا بکاهند: «...زراعتي براي مالک و رعيت باقي نمانده که از عهده چنين تکليف فوق‌الطاقه برآيند از جمله دهاتي هستند که عايدات ندارند... مختصر رعيتي هم باقي باشد آواره شده بکلي دهات از آبادي ساقط خواهد شد»4. همچنين، روساي ايلات قشقايي نيز در نامه‌اي به پايتخت، به خاطر خسارات شديد ناشي از خشکسالي، شترميري، گاوميري و ملخ خوارگي در فارس، خواستار تخفيف مالياتي شدند5. در پي اين شرايط و چند ماه پس از اين درخواستها بود که وزارت ماليه نيز در نامه‌اي به نخست‌وزير، درخواست تعيين تکليف در اين زمينه مي نمايد:

             وزرا عظام دامت عظمته. اداره ماليه فارس بوسيله تلگراف رمز پيشنهاد نموده است که از سي وسه هزار تومان تفاوت عمل قشقائي بواسطه خسارت گاوميري و ملخ خوارگي و غيره تخفيف داده شود اگرچه نقطه نظر وزارت ماليه آن است که تمام ماليات قشقائي را اصلا فرعا وصول نمايد ولي با اوضاع فعلي ايل قشقائي که خاطر مبارک مستحضر است احتمال وصول تمام ماليات نبوده و لذا سواد تلگراف واصله را تقديم مينمايد تا هر قسم مقرر نمايند جواب داده شود.6

 

ميزان شدّت و حدّت اين معضل به اندازه اي بود که دست اندرکاران «حفظ الصّحه وزارت داخله» را مجبور نمود تا در سال 1300ش، نامه‌اي به نخست وزير نوشته و از او درخواست نمايند تا اداره ژاندارمري را موظّف به همکاري با حفظ الصحه در راستاي مبارزه با بيماري طاعون گاوي کند7. روند گاوميري طي اولين سال قرن 14ش نيز، حداقل در مناطق مرکزي ايران، به طور قابل توجّهي تداوم داشته، شرايط معيشتي را براي بسياري از مردم بغرنج نموده بود. در نامه‌اي مورخ اواسط سال 1301ش از سوي اهالي خمين، ملاير، گلپايگان، که به طور همزمان به نخست وزير و همچنين وزارتخانه‌هاي جنگ، داخله و ماليه ارسال گرديد، از خسارات وارده به آنان، به علت آفتهاي زراعي و همچنين گاوميري سخن رفته، و درخواست مساعدت به ساکنين رنجديده آن قسمت از ايران، از سوي دولت شدند 8 ، که مدتي بعد، با نامه نخست‌وزير به وزارت ماليه مبني بر آنکه به مردم «... عجالتا سختي ننموده و بمدارا رفتار کنند» 9همراه گرديد. همچنان که در آذر ماه همان سال، به خاطر مرگ ومير گاو و گوسفند در کردستان، اداره صحيه وزارت داخله نامه‌اي مبني بر لزوم تخصيص اعتبار جهت سرکوبي امراض حيواني به وزارت جنگ نوشت10.

 

پديده نابودي گاوها که ماحصلِ شيوع و تداوم آفت حيواني محسوب مي‌شد، همچنان گريبانگير ساکنين نواحي مرکزي بوده، معيشت و حتي حيات آنان را با اختلال جدّي مواجه مي‌نمود. در اواسط سال 1302ش بود که نماينده وقت همدان در مجلس ملي يعني عبدالوهاب رضوي، نامه‌اي در زمينه عُسرت معيشت موکّلين خود و وخامت اوضاع در آن منطقه، به رئيس مجلس نوشت: «مقام منيع رياست وزرا عظام دامت عظمه. ترضي گاو تقريبا نه عُشر از گاوهاي نواحي همدان تلف و بقيه هم مريض، محصول زراعي نکوبيده، وسايل کاشتني معدوم، احتمال قحطي ميرود، از حيث عفونت محتمل است امراض عمومي توليد شود علاج عاجلي لازم است». 11

 

آفت دامي مورد بحث که در مناطق و شهرهاي اطراف پايتخت نيز شايع بود، حتي با ورود به املاک خالصه متعلّق به سردار سپه و برخي ديگر از صاحب منصبان سياسي و نظامي، نه تنها صدماتي را به رعاياي ساکن در آن زمينها وارد نمود، بلکه ميزان دارايي اين صاحبان مناصب نوظهور سياسي و نظامي  را نيز در معرض خطر قرار داد. براي نمونه، براساس گزارش تحقيقات «وزارت فلاحت و تجارت و فوايد عامّه» مورخ فروردين1303ش راجع به بيماري طاعون گاوي در ناحيه دماوند و روستاهاي اطراف آن که املاک شاهزاده امان‌الله ميرزا و رضاخان را دربر مي گرفت، چنين آمده است:

             موافق تحقيقات مرض طاعون گاوي در پاييز 1303ش از حصار کلدک ورامين به ناحيه دماوند سرايت نمود و از قرا ... عبور نمود با املاک بندگان حضرت اشرف سردار سپه رسيد که عبارتند از... ديده شد و در قسمتي از املاک نواب والد شاهزاده امان الله ميرزا وارد شد... و حتي در قسم ديگر از املاک ايشان در بومهن که در جنب همان قرا فوق‌الذکر بود سرايت نمود چون وسايل جلوگيري هنوز مهيا نبود مقدار زيادي از حيوانات را اين مرض تلف نمود و از اين قرا بخود قريه دماوند و ساير قرا اطراف سرايت نمود و فقط بعضي از قرا.. متعلق به حضرت اقاي عبدالله خان اميرلشکر مي‌باشند مصون مانده است. هنوزم در دماوند و اطراف مرض باشد که هرچه تمامتر مشغول اتلاف حيوانات است و مجددا هم مرض از دماوند به املاک بندگان حضرت اشرف سرايت نمود چند روز قبل در کلاهک دو گاو تلف شد و حاليه هم در مهرآباد يک گاو مريض وجود دارد. 12

 

ميزان وخامت اوضاع در اين زمينه و تبعات ناخوشايند منبعث ازين پديده در ابعاد مختلف را مي توان در نامه ذيل که از سوي اداره انستيتو پاستور، به عنوان زيرمجموعه «وزارت معارف و صحيحه»، به نخست‌وزير وقت ايران يعني رضاخان، براي جلب موافقت و مساعدت او در راستاي ايجاد يک آزمايشگاه مجهز آفتهاي حيواني نوشته، مي توان درک نمود:

             چنانکه خاطر محترم بخوبي مستحضر است از چند سال قبل باين طرف در طهران و غالب ولايات بکرّات عديده مرض گاوميري بروز کرده و باعث تلفات زيادي از حيث گاو و گوسفند و بز وارد آورده است. البته خساراتي که از اين راه بمملکت و ملت و خزانه و دولت وارد شده است بر خاطر محترم پوشيده نيست و اگر احصائيه صحيحي در دست بود ممکن بود ميزان خسارات وارد را که قطعا بارقام وحشتناکي ميرسد تعيين کرد. بخوبي واضح است که اتلاف حيوانات مذکور علاوه بر اينکه بقيمت خود حيوان ضرر مستقيم ملت و مملکت است بطور غيرمستقيم خسارات ذيل را نيز متوجه ميسازد: اولا در نتيجه کاسته شدن عده مواشي مقدار زيادي شير و پنير و ساير مواد لبني خسارات وارد و بهمان ميزان از آذوقه عمومي مملکتي کاسته ميشود. ثانيا رابطه تلف شدن گاو با امر زراعت مختل مانده و دهات و اراضي مزروعه کم کم رو بخرابي گذاشته و علاوه بر خساراتي که از حيث نقصان ماليات بخزانه دولت وارد ميشود رعيت هم کم کم بي پا شده و قحطي مملکت را تهديد ميکند ثالثا بواسطه کسر برداشت محصول تجارت حبوبات و مواد لبني بحال وخيمي در ميايد و از مقدار صادرات مملکت ارقام زيادي کاسته ميشود رابعا تجارت پوست و چرم و پشم و تجارت قالي که يکي از مهمترين صادرات ايرانند دوچار سکته بزرگي خواهد شد خامسا فقدان حيوانات باعث ميشود که مراتع دولتي ديگر باجاره نرود سادسا رعيتِ بي پا و مفلوک و چوپانِ بي گلّه و تجار پشم و پوست و غله و قالي که ديگر وسيله تجارت نداشته و بايد از سرمايه بخورند باعث ازدياد عده گدايان مملکت ميشوند خلاصه خساراتي که از اين حيث بدولت و افراد مملکت وارد مي‌گردد بقدري زياد و واضح است که محتاج بذکر نيست و همه ميدانند که در موقع اپيدمي بطور متوسط هشتاد درصد حيوانات تلف ميشوند13.

 

قزوين و نواحي اطراف آن، يکي از مراکز عمده گاوميري در دوره زماني موردنظر بود، چنان که روستاييان مفلوکِ آن بخش از ايران، خسارات فراواني به خاطر تلفات گاوها متحمّل گرديدند. چنان که در اواسط سال 1303ش، هنگامي که نخست‌وزير به منظور بازديد، عازم آن شهر گرديد، يکي از تقاضاهاي مهمّ اهالي آنجا چنين بود: «امر به تشکيل بانک فلاحتي با صد هزار تومان سرمايه در اداره ماليه قزوين و قرض دادن بفلّاح به ربح صدي پنج براي خريد گاوهائي که امسال طعمه طاعون شده و از ميان رفته و همچنين مهمتر از هر اقدامي، جلوگيري از مرض گاوميري که هنوز هم با شدت هر چه تمامتر باقيست و روزگار زارع و فلاح را سياه کرده است»14.

 

مسئله اي که بيش از پيش بر وخامتِ اوضاع افزوده و تحمّل شدائد را براي مردم بينوا غيرممکن مي‌نمود، اصرار دولت بر دريافت ماليات از توده مردم، حتي در اين شرايط طاقتفرسا و اسفناک بود، چنان که براساس تلگرافي به مسئولين کشوري در پايتخت اينطور آورده شده است:

             چاره ما بيچارگان ناچار چيست که با اينحال خرابي سيل زدگي و تگرگ و بلاي جديدمان گاوميري عمومي که الان موقع خرمن کردن است گاو وجود ندارد... با اينحال بقلبهاي پيشکار ماليه و کارکنان وزارت جليله ماليه و فوائد عامه اثري ننموده... لطفا دستور فرمايند از ماليات اينجا صرفنظر نموده... شايد قريب بيست هزار نفر هم بر تعداد فقراي مملکت افزوده خواهد شد، در پايان استدعا داريم که اين وزارتخانه‌ها از بانکهاي خارجي براي خريدن گاو و بذر و بمنظور آبادکردن املاک استقراض نموده...15

 

بعلاوه گروهي به نام«هيئت ملاکين قزوين» در نامه‌اي مورخ بهمن ماه 1303ش که به طور همزمان به نماينده وقت قزوين در مجلس ملي يعني الموتي، نخست‌وزير، وزير ماليه و همچنين آرتور ميلسپو امريکايي به عنوان رئيس کل ماليه ايران ارسال نمود، به توصيف شرايط اقتصادي تاثّربرانگيزِ رعاياي قزويني پرداخته، و مُجدّانه خواستار کاهش فشارهاي مالياتي بر آنان شد:

             در سنه ماضيه برحسب  تظلم حقّه مالکين و زارعين فرو گرفته... امر به مميزي صادر و هيات مميزي اعزام فرموديد در نتيجه زحمات و خسارات فوق‌العاده بعضي از قراء خراب مميزي شده با اينکه در هذا السنه بواسطه آفت و مرض گاوميري نسبت به سنه ماضيه نکث نموده مامورين ماليه با کمال بيرحمي و سختي در اين فصل زمستان الغا مميزي را اظهار و در هر محل بر حسب ميل و اراده خود مطالبه ماليات اجحافي مي‌نمايند منجمله ضياآباد که برحسب احکام صريح دولت در سنه ماضيه مميزي استبدادي شد و حاليه با يک فشار تاسّف‌آوري ماليات قبل از آن را که مورد شکايت و پذيرفتن دولت بود مطالبه نمايند... مالکين و رعاياي ضياآباد به شهر آمده و در تلگرافخانه متحصن شدند و جمعيت متحصنين روبه تزايد است و غير از احقاق حق و رفع تعدّي چيزي نميخواهند16.

 

گستره نفوذ گاوميري در سال 1304ش باز هم بيشتر گرديد و علاه بر مناطق مرکزي، بخشهاي شمالي، شمال ـ غرب و غرب کشور را نيز درنوَرديد. براي نمونه، تلگرافي از سوي اهالي يکي از مناطق شمال آذربايجان غربي به پايتخت، با اين مضمون فرستاده شد:

             خاطر مبارک از صدمات پارساله کاملا آگاه هستيد و امسال نيز از شدت سرماي زمستان، تخم پاييزکاري و باغات تلف و از خشکسالي محصولات بهاري نيامده و از گاوميري و خوک خوارگي بلاي چاکران تشديدي شده و محتاج قوت هستند از اداره ماليه هم قرضه‌هائي که مطالبه مينمايند... ما که غير از ذات اشرف پناهي نداريم... قدرت اداي قرضه‌هاي دولتي و تامين اهل و عيال نداريم... به فلاکت چاکران ترحّم فرموده به پيشکار ماليه مقرر فرمايند مطالبه را موقوف و قرضه را با شش سال و شش قسط بگيرند17.

 

ازينرو بود که وزير وقت «فلاحت، تجارت و فوايد عامّه» يعني عبدالحسين تيمورتاش در نامه‌اي به «رئيس‌الوزرا» در مرداد همين سال، پيشنهاد تاسيس شعب موسسه دفع آفات حيواني در هر يک از مراکز ولايات را مطرح نموده، و از عدم کفايت سي هزار تومان اعتبار تخصيص يافته به موسسه مذکور جهت مبارزه با امراض حيواني در همه بخشهاي کشور سخن گفت. ضمن آنکه خواستار افزايش اعتبارات مالي در اين زمينه شد18.



علي رغم اين، به نظر مي‌رسد که وخامت اوضاعِ توده مردم و البته خسارات وارده به اقتصاد کلان مملکت، به خاطر نابودي گاوها، بيش از حد تصوّر بوده و اگر تدابير خاصّي انديشيده نمي‌شد، کشور را به سمت يک بحران جدّي اقتصادي و اجتماعي سوق مي‌داد. به طوري که بر مبناي نامه‌اي از سوي وزارت داخله به نخست وزير کشور، اوضاع رد زمينه موردنظر، بدين صورت ترسيم شد:

              دايره مرض گاوميري در ايران روزبه روز بر وسعت خود افزوده و همواره خبر اشتداد اين مرض بوزارت داخله ميرسد و راپورت آن براي جلوگيري بوزارت فوايد عامه ارجاع داده ميشود ولي از طرف وزارت مذکور بواسطه فقدان وسايل تا بحال اقدام اطمينان بخشي که رفع نگراني از زارعين بکند بعمل نيامده. خشکسالي هذالاسنه نيز مزيد بر علت شده مملکت را بقحط و غلا تهديد ميکند رعايا و زارعين بر اثر اين پيش آمدها رفته رفته در کسب و کار مايوس و دست از زراعت کشيده و مختصر رعيتي هم که مانده است بواسطه اين مايوسي از ميان خواهد رفت. وزارت داخله باقتضاي وظيفه اهميت قضيه را بعرض هيئت محترم دولت ميرساند و خواطر محترم را تذکر ميدهد که اگر بفوريت در جلوگيري از مرض مزبور اقدام اساسي بعمل نيايد و رفع نگراني از اهالي نشود گذشته از اينکه ماليات دولت در سنوات آتيه از بين خواهد رفت رشته زراعت نيز بکلي از هم گسيخته و دولت را دچار زحمات و مشکلات خواهد نمود منوط بامر مبارک است19.   

 

با اين اوصاف بود که مسئولين کشور، شديدا به تکاپو افتاده و از هر راهي براي مقابله با اين فاجعه در حالِ گسترش استفاده کردند. در مهر ماه 1304ش بود که بنابر دستور نخست‌وزير، وزارت جنگ موظّف به همکاري با وزارت فلاحت در راستاي مبارزه با آفت حيواني گرديد، همچنان که به مامورين نظامي رشت دستور داده شد تا به کمک مامورين موسسه دفع آفات حيواني، در پي کنترل امراض گاوي در گيلان برآيند20. علي رغم تمام تلاشهاي دست اندرکاران امور به منظور جلوگيري از گسترش آفت حيواني و همچنين محدود نمودن آن، اما با توجه به کمبود امکانات و نيروهاي متخصص و همچنين عوامل ديگر که بر دامنه بحران مي‌افزود، عمليات براي فرونشاندنِ شعله‌هاي اين آفت، کار آساني نبود. براي نمونه، در يکي از گزارشهاي اداره انستيتو پاستور به وزارت فلاحت، راجع به چگونگي گسترش گاوميري در نواحي سمنان، چنين آمده است:

             خط سير مرض ـ بلوک خوار، حوالي دامغان بچهار قسمت جزء... از مغرب بمشرق عبارتند از... تقسيم ميشود. مرض گاوميري در قسمت قشلاق شروع شده و تقريبا 95درصد کارهاي قسمت مزبور و قسمت ريکان را تلف نمود. در ناحيه شرقي تقريبا تمام حيوانات مريض ميباشند ولي در ناحيه غربي هنوز مرض سرايت نکرده است... در ناحيه قشلاق بزرگ در سمت مغرب مرض از بلوک همجوار سرايت کرد و ناحيه مزبور کانوني براي انتشار مرض در ساير قسمتهاي خود شده است و چون قشلاق در سر راه خراسان گرفته بواسطه عبور و مرور و تردد انسان حيوان مرض گاوميري در خطه خراسان نيز تا علي‌آباد پيش رفته است. ضمنا بي احتياطي که از رعايا که گاوي را از ترس ابتلا بمرض از بلوک قشلاق به قريه انتقال داده‌اند سبب انتشار مرض در قسمت شرقي شده است... اهالي از يکطرف بواسطه مرض گاوميري عوايد زراعت را از دست داده و از طرف ديگر شيوع مرض مالاريا رمقي براي آنها باقي نگذارده است... رعايا را از کار بازداشته است بطوريکه اگر فکر عاجلي براي دفع اين مرض نشود بلوک مزبور ملکي مخروبه و ويران خواهد شد... و با احتياج مبرمي که بلوک خور براي طبيب و وسايل حفظ الصحه دارد طبيب حافظ الصحه آنجا منحصر به يک نفر است آنهم مدت يکسال است که بدون حقوق مانده و با نبودن دوا و لوازم صحي اقدامات او را عقيم نموده است... يک مسئله‌اي که بيشتر موجب انتشار مرض گاوميري شده است اين است که اغلب گله‌داران متعددي در نزديک دهات ديده ميشود که غالبا در حال تغيير محل گاوهاي خود از ناحيه بناحيه ديگرند، علاوه بر اين چون شاهراهي مابين قسمتهاي محفظه وجود ندارد راه عبور و مرور متعدد است بواسطه تردد مداوم، مرض از طرق مختلف از نقاط محفظه به نقاط سالم سرايت مينمايد... املاک خالصه بلوک خور 19 پارچه و املاک اربابي آن44 پارچه و اسامي انها در صورت ضميمه مذاکر است21.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. آرشيو اسناد موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران، شماره راهنما 15-1269-11م.

2. مجله فلاحت و تجارت، شماره‌هاي پيوسته 19و20، اول و پانزدهم جدي 1297ش، ص342.

3. آرشيو اسناد موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران، شماره راهنما 32-1972-12م.

4. همان، شماره راهنما 18-2091-12م.

5. همان، شماره راهنما 321-2177-12م.

6. همان، شماره راهنما 320-2177-12م.

7. همان، شماره راهنما 366-1027-12م.

8. همان، شماره راهنما 2-5-14م.

9. همان، شماره راهنما 64-1341-11م.

10. همان، شماره راهنما 148-1355-11م.

11. همان، شماره راهنما 9718-0- ن.

12. همان، شماره راهنما 17-269-3م.

13. همان، شماره راهنما 17-1269-11م.

14. همان، شماره راهنما 1-33-1827-12م.

15. همان، شماره راهنما 16-1845-12م.

16. همان، شماره راهنما 9-1845-12م.

17. همان، شماره راهنما 36-96-13م.

18. همان، شماره راهنما 3-269-3م.

19. همان، شماره راهنما 32-269-3م.

20. همان، شماره راهنما 35-269-3م.

21. همان، شماره راهنما 9-269-3م.


ارسال به دوستان    نسخه قابل چاپ
نام:                  
*رايانامه( Email):
موضوع:
* نظر شما:


 
 
www.iichs.org