تا دوره صفويه اين مراسم با توجه به قدرت حکومتهاي محلي ايراني کم و بيش با قوت و ضعف به شکلهاي گوناگوني برگزار ميشد. به هنگام ظهور صفويه که کل ايران بزرگ به دست آنان افتاد و براي اولين بار يک حکومت وحدت ملي در اين سرزمين پس از حمله اعراب شکل گرفت اين مراسم شکوه باستاني خود را يافت. و با توجه به قدرت و ثروت اين خاندان اين مراسم با خرجهاي گزاف و دست و دلبازي فراوان به نمايش در ميآمد. چنانکه کمپفر سياح آلماني که در اواخر دوره صفويه به ايران آمده بود همچنان از شکوه و عظمت اين مراسم مينويسد و ميگويد:
بعد از شاه وارث تاج و تخت ايران را از حرمسرا مستقيماً به اريکه سلطنت ميبرند. وليعهد پسر ارشد شاه است مگر اينکه به علتهايي پسر کوچکتري به اين سمت برگزيده شود. بزرگان و اعيان کشور هنگام جلوس برتخت سلطنت دعوت ميشوند و وارث تخت سلطنت ايران را بر کرسي زرين مينشانند و او را به زيب و زينت پادشاهي يعني خنجر و شمشير و تاجمرصع ميآرايند و آنگاه يکايک بزرگان کشور و سران مملکت و دربار در برابر تخت سلطنت به خاک ميافتند و بدين وسيله وفاداري خود را به شاهنشاه و تخت سلطنت اظهار ميکنند... در مجاورت قصر سلطنتي محلي را که تالار طويله ناميده ميشد براي اجراء مقدمات مراسم تاجگذاري انتخاب کردند و دست شاهزاده را گرفته او را به آنجا هدايت نمودند.بعد از آنکه شاهزاده در اطاق مجاور شست و شو کرد و لباس مخصوص تاجگذاري را پوشيد وارد تالار شد و در وسط تالار در جايي بلند قرار گرفت. در هر دو جانب تالار تفنگچي لرآقاسي و باقي بزرگان و اعضاي مجلس عالي مشاوره سلطنتي به ترتيب ايستاده بودند. در خلال همين اوقات منجمان در بالاي بام با آلات نجومي در فکر اختيار ساعت سعد بودند و بعد از نيم ساعت رئيس آنان وارد تالار شد و خبر داد که سيدقيقه ديگر مناسبترين وقت براي تاجگذاري است.... لوازم و وسايلي که در اين مورد ميبايست مهيا باشد عبارت بوده است از: يک کرسي(تخت، صندلي) زرين که داراي چهارپايه مرصع و بدون تکيهگاهست، تاج، يک شمشير کج با کمربندمرصع، و يک خنجرمرصع که بايد به طرف راست بسته شود. همه اينها از طلا و مرصع به زمرد و ياقوت و سنگهاي قيمتي هستند. ميگويند ارزش تاج بيش از يکصدهزار تومان برابر با 15تا 17تالر (TALER) است.
با فروپاشي صفويه و روي کار آمدن سلسلههاي نيم بند زنديه و افشاريه اين مراسم تا حدود زيادي به فراموشي سپرده شد. خاندان قاجاريه تا حدي به اين مراسم پاي بند بود. خصوصاً فتحعليشاه که مراسم باشکوهي براي تاجگذاريش تدارک ديد. اما به تناسب ساير شاهان همچنان به مراسمي مختصر اکتفا ميکردند حتي آخرين آنان يعني احمدشاه به دليل وقوع انقلاب مشروطه و کمبود بودجه دولتي به تاجگذاري مختصري اکتفا کرد که تک و توک عکسهاي منتشره هم مويد اين سادگي اين مراسم است.
اولين شاه پهلوي که با کمک دوستان انگليسي و البته عدم درايت خاندان قاجار به سلطنت رسيد دست به احياي اين سنت قديمي زد و در روز چهارم ارديبهشت 1305 در کاخ گلستان با جشن نسبتاً بزرگي بر تخت نادري نشست و خود را با آن جهانگشاي مشهور پيوند زد.
وزير مختار امريکا در ايران يعني هافمن فيليپ که آن روزها در تهران بود به عنوان شاهدي زنده گزارش آن روز را به کشور مطبوع خود فرستاده که اکنون آن گزارش به براي ما خواندني است وي در اين گزارش مينويسد:
مراسم تاجگذاري همان روز بعد از ظهر يعني بيست و پنجم ماه جاري برگزار شد. مراسم در موزه کاخ گلستان انجام شد که براين مناسبت دکوراسيون آن را تغيير داده بودند... به دليل مشکل نور و فضا امکان عکسبرداري مناسب از جشن فراهم نيامد، و فقط خبرنگاران روزنامه لندن ديلي ميرور توانستند عکسهاي خوبي تهيه کنند، زيرا بر اساس اطلاعات واصله جايگاهي بسيار بهتر از جايگاه عکاسان آمريکايي و ايراني به آنها داده بودند. مراسم بينهايت جالب و پر زرق وبرق بود. ... رفتار پادشاه جديد دقيقاً همان چيزي بود که از هر پادشاهي انتظار ميرود. او با وقار تمام روي تخت نشسته بود و اصلاً حرکتي نميکرد. ورود شاه و عبورش از تالار تاجگذاري از زير يک طاقنصرت و در نهايت جلوس بر تخت با شکوه و جواهرکوب (موسوم به تخت نادري، که طبق اطلاع موثق همان "تختطاووس" است که نادرشاه از هند به ايران آورد) با شکوهترين رويدادي بود که در زندگي اين شاه خودساخته رقم خورد. سپس اعليحضرت کلاه خود را که نشان پر الماس نادري بر آن بود از سر برداشت و با دستان خود "تاج پهلوي" را که به تازگي براي اين مراسم ساخته و با جواهرات با شکوه از ميان جواهرات گرانقيمت قصر تزيين گرده بودند بر سر گذاشت. محمدرضا پهلوي، وليعهد خردسال ايران نيز در لباس نظامي همانند پدرش، در سمت راست پايين تخت، با قامتي آراسته اما رقت انگيز ايستاده بود ....، شاه نطقش را با صداي محکم و متين ايراد کرد. سپس رئيس الوزراء و رئيس ملايان و ديگران رو در روي تخت ايستادند و سخنراني کردند. نمايندگان ديپلماتيک نيز بنابر تقدم معمول خود، در سمت چپ تخت مستقر بودند... در سمت راست تخت هم ملاها و وليعهد و رجال مملکت ايستاده بودند. در ميان آنها چند تن از اعضاي خاندان شاه مخلوع نيز به چشم ميخوردند... کاملاً روشن است که عجالتاً ايران صاحب حاکمي پرانرژي و قدرتمند است. شاه پيش از هر چيز يک سرباز و فردي طرفدار انضباط است. در حال حاضر محبوبيت و سلطهاي مطلق بر ارتش دارد. ولي هنوز هيچ نشانهاي از اينکه شاه الهامگر مردم بوده و يا وفاداري آنها را به خود جلب کرده باشد وجود ندارد.
البته رضاشاه چون بهرام گور نبود که تاج خود را از دهان شير بربايد، چون شير تاج به دست، شير بي يال و دم واشکم قاجار بود که با اندک نهيبي دو دستي اين تاج را تقديم رضاخان کرد. بعدها محمدرضاي پهلوي در چهل سال بعد در بعد جهاني و با پخش رنگي و تلويزيوني مراسم تاجگذاريش راه پدر را ادامه داد. مراسمي که برايش خوش يمن نبود و ده سال بعد به سقوط سلطنتش منتهي شد.
در اين شماره بهارستان، تعدادي از تصاوير مربوط به تاجگذاري رضاشاه به معرض نمايش گذاشته شده است.
|
|
|
|
|
|
[6149- 3ع]
مراسم خيابان توپخانه کنار بلديه
|
|
[1942- 1ع]
آذين بندي ادارات دولتي
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
[758- 1ع]
آذين بندي وزارت جنگ در تهران
|
|
|
|
|
|
|
|
|
[284- 2ع]
آذين بندي در مشهد
|
[11598- 3ع]
مراسم مهماني روز تاجگذاري در سالن ارکان حرب
|
|
|
|
|
|
|
|
[4901- 1ع]
ميهماني شب تاجگذاري با حضور ميهمانان داخلي و خارجي. تيمورتاش در کنار رضاشاه حضور دارد
|
|
صفحه اول
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منابع:
1. صفا، ذبيحالله. آيين شاهنشاهي ايران. تهران، دانشگاه تهران، 1346.
2. مجد، محمدقلي. از قاجار به پهلوي. مترجمين: رضا مرزاني و مصطفي اميري. تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي، 1389.
|