ماهنامه شماره 127 - صفحه 8
 

 

چيزي که عيان است اين است که اکثر مفاسدي که در قهوه‌خانه‌هاي اين شهر ايجاد شده بود مربوط به قهوه‌خانه‌هاي حضرت ظل‌السلطاني بود. و فرزند شاه هم از ترس فشار علماء امر به تعطيلي آنها داده بود. با رسيدن اين خبر به شاه که خود اندکي قبل ضرب‌شصتي محکم بر سر قضيه تنباکو از علماء خورده بود و مانند مار زخمي شده بود بسيار سنگين مي‌آمد. وي بسته شدن اين اماکن را به تحريک علماء براي خود ضربه‌اي ديگر مي‌دانست و نمي‌خواست زير بار آن برود. از اين لحاظ به پسرش اصرار داشت که به هر نحوي شده امر به بازگشايي آنها بدهد. و مجدد اين قهوه‌خانه تبديل به محل دعواي عرف و شرع شد. امري که براي ظل‌السلطان که از وقايع و قدرت علماء آگاهي کامل داشت سخت و دشوار بود. وي در پي راضي کردن شاه براي بسته ماندن قهوه‌خانه‌ها تلاش مي‌کرد و حتي حاضر شده بود که ماليات ديواني اين اماکن را از جيب خود بپردازد. حتي او با استفاده از روحانيوني که به حکومت نزديک بودند مي‌خواست اختلافي بيندازد که ظاهراٌ تيرش به سنگ خورد و حتي با مخالفت اين گونه روحانيون روبه‌رو شد. خواندن اين دو سند جالب فضاي روشني از اوضاع و چگونگي تقابل دستگاه حکومتي و روحانيون را در اواخر دوره ناصري و شکراب بودن آن را عيان مي‌کند.

 

ظل السلطان تلگراف رمز شما را ديدم ولي چون اين مسئله اين طور شهرت کرده است قهوه‌خانه‌هاي اصفهان به خواهش طلاب و اجماع آنها و ريختن در قهوه‌خانه‌ها، شما بسته و قدغن کرده‌ايد قهوه‌خانه در اصفهان نباشد ديگر نگفته‌اند که شما نذر کرده‌ايد شما اگر نذر کرده بوديد بايست عرض مي‌کرديد حالا چون اين شهرت بستن به اسم طلاب شده ابداً خوب نيست و هيچ صلاحيت ندارد و رفته رفته اين کار به جاهاي ديگر سرايت کرده و هيچ صحيح نيست. البته قدغن کنيد قهوه‌خانه‌ها را باز کنند يک دو سه ماه قهوه‌خانه‌ها باز باشد بعد آن وقت خودتان عريضه کنيد و استدعا نماييد که موقوف شود ما هم قبول مي‌کنيم حالا ابداً صحيح نيست با اين شهرتهاي طلاب بسته شود  و ضرر دارد.

 

فوج فريدن را هم محض همين کارها که اگر بخواهيد کسي را تنبيه و تاديب نماييد به دبستان نفرستاديم و نزد شما گذارديم که براي اين کارها اسباب او را داشته باشيد. اين کار خيلي ضرر و نتايج بد دارد که هيچ صلاح نيست و خوب کاري نکرده‌ايد. قهوه‌خانه‌ها بايد باز بشود بعد از دو سه ماه اگر بخواهيد بسته باشد و الاٌ فلا. به تاريخ 17شهر ذي حجه.

 

طهران، جواب دستخط همايون

قربان خاکپاي جواهرآساي اقدس همايونت گردم؛ دستخط جهانمطاع همايوني مرموز زيارت شد.

       اگر گويد که شه اکنون شب است اين     ببايد گفت اينک ماه و پروين

ما غلامان را چه يارا و چه زهره است در پيش فرمايشات همايوني بتوانيم چون و چرايي عرض کنيم. بفرماييد جان خود را نثار کنيم. بدبخت کسي است که کوتاهي کند اما اين غلام بدترين خيانت و بالاترين کفران نعمت آن را مي‌داند که مطلب را از ولي‌نعمت پوشيده بدارد و جان کلام را عرض نکند. اين غلام امروز در ميان پتک و سندان گير کرده‌ام چنانچه صدهزار مرتبه وجود غلام را مستخلص فرموده حالا هم بايد مستخلص بفرمايند و توجه مخصوص به عرايض غلام بنمايند. به نمک مبارکت تمام از راه بيچارگي و دولتخواهي است، خدا نخواسته با آن بخت بلند و عقل سليم و تجربيات چندين ساله که در وجود مبارک است اگر عرايض اين غلام را توجه بفرماييد غير از اينکه عرض کنم خداوند براي غلام تمامي خواسته ديگر چيزي به عقلم نمي‌رسد.

 

امام جمعه که از دولتخواهان مخصوص وجود همايون است و الحق دولتخواه و عاقل است و در اصفهان اهميتي دارد امروز عيد به عيادت غلام آمده بود تلگراف جهانمطاع همايوني را به او ندادم زيارت کند ولي خواستم استمزاجي حاصل کنم ببينم اين کار همان قسم که به نظر غلام اشکالات آمده و پيش‌بيني مي‌کردم صحيح است و او هم همين عقيده را دارد يا طوري ديگر مي‌گويد. گفتم اگر چند قهوه‌خانه باز بشود چطور است؟ ديدم به درجه[اي] تحاشي کرد که مافوق ندارد. عبارتي که گفت اين است: «ار صدر اسلام تا امروز هيچ حکمي مثل تنباکو مجري نشد، جهتش قبولي عامه بود. اين مسئله قهوه‌خانه دو هزار درجه قبولي عامه زيادتر است به جهت فسادهايي که از کشيدن ترياک و ساير خلافهاي شرع مي‌شد». و شرح مبسوطي از عيوبات اين کار بيان کرد که اقدام نکنيد پيشرفت ندارد و مفاسد زياد خواهد داشت. بعد از رفتن امام، حاجي سيدجعفر پيرآبادي سير سيدمرحوم پيش غلام آمد. چون از دوستان غلام و دولتخواهان و جود مقدس و از عمده علماء اصفهان است با او استمزاج حاصل نمودم. صد درجه سخت‌تر و شديدتر از امام‌جمعه گفت و انکار نمود و عيوبات شمرد و مفاسد ذکر کرد و آنچه هم از خارج و داخل به غلام روزانه راپورت مي‌دهند ميل عامه ‌ناس بر اين است که موقوف باشد و حتماٌ هم که نمي‌توان مجبورشان کرد دکاکين خود را باز کنند زيرا از مجبور کردن، فتنه عظيمي برپا مي‌شود و در وقت بستن هم نگفتم به کلي ببندند. گفتم هر کس ميل دارد ببندد و چون عامه طالب بودند همه بستند.

 

بدترين عيبها هم اين است غير از اجزاء غلام کسي قهوه‌خانه ندارد. قهوه‌خانه‌هاي مخصوص مثل قهوه‌خانه‌هاي طهران که حقيقتاٌ قهوه‌خانه و با ملزومات باشد بيشتر از چهار نيست. يکي مال حاجي فرج‌خان، خواجه بانوي عظمي، ديگر مال سرتيپ فوج ‌جلالي، براي اينکه سربازانش پراکنده به قهوه‌خانه‌ها نشوند چون در آنجا سربازها وافور مي‌کشيدند اين قهوه‌خانه را يکماه بود گفته بودم بسته‌اند. يکي هم از ميرآخور غلام است، ديگري هم از يک نفر خواجه‌هاي غلام است. اين چهار قهوه‌خانه با ملزومات و قهوه‌خانه است، ترتيبات قهوه‌خانه دارد و مخصوص کسان غلام است و صاحبانش هم به جهت نفرت‌عامه مردم و دعاگويي وجود مبارک ميل به باز کردن آن ندارند.

 

ساير قهوه‌خانه‌ها در حقيقت دستي است. سرپلها و اطراف زاينده‌رود به طول رودخانه هر جايي چهارتا نيمکت و صندلي و دو تا قوري و غليان مي‌گذارند و هر روزي در يک نقطه تغيير و تبديل مي‌کنند. اينها همان يک روز همگي بسته بودند، ماليات هم نمي‌دهند. غليان فروشي دستي هستند حالا هم باز است و مشغول هستند.

 

قهوه‌خانه‌هاي عمده که مال اجزاي غلام است و ماليات بده بودند و کليتاٌ ششصد تومان جمع ديواني آن است خود غلام از خود مي‌دهد و اين خيانت را به وجود مبارک نمي‌کند. غلام اگر از شدت مرض خبطي نموده معترف و مصر است ولي حالا عمده علت اين است.

 

آقانجفي که حالتش در حضور مبارک حاجت به معرفي نيست و در زمان ميرزاي شيرازي آن حرکات را مي‌کرد و حالا خودش را تالي و ثاني ميرزا مي‌داند و بي‌شعور و بي‌مبالات هم هست تازه از مشهد با هنگامه و استقبالي و ازدحام که منتها مقصود و نتيجه سفرش بود وارد شده ميل هم دارد کاري کرده باشد که شهرتي پيدا کند. مردم هم هستند براي اين کار قهوه‌خانه هم هستند. عمده قهوه‌خانه هم راجع به اجزاي غلام است همين که دست به اين کار بزند اسباب به دست آقانجفي و برادرانش مي‌آيد (که به واسطه اخراج کردن طلاب همداني هم دلش خيلي پر است پي بهانه مي‌گردد. مردم هم شرطلب و بي‌شعور هستند در علاج چيز بدي صحنه خواهد داد) و معلوم است اقدامات خواهند کرد و جمعيت جمع مي‌نمايند و اصحاب مي‌تراشند و عوام تبعيت خواهند کرد. غلام را به عسر و حرج مي‌اندازند. اگر از غلام مايوس شدند به حضور مبارک دردسر خواهند داد. تلگرافخانه مي‌آيند. مفاسدي که مقصودشان است برپا مي‌کنند و عنوانات ديگر هم پيش مي‌آورند. پس خوب است غلام را مهلتي مرحمت فرمايند بلکه رفع پا درد شود و اگر مفسده برپا کنند پاي حرکت و اقدامي داشته باشد. با اين حالت ذلت و علت که به هيچ کاري نمي‌توان اقدام کند.

 

امام جمعه و حاجي سيدجعفر هم صريحاٌ مي‌گفتند که اگر حالا دست به اين کار بزنيد آقانجفي با حالتي که تازه داده شده است ناچار فسادي که اسباب زحمت باشد برپا خواهد کرد (ما هم به واسطه نفرت عامه از اين کار نمي‌توانيم در اين مورد چيزي بگوييم) بلوا مي‌کنند و دکاکين مي‌بندند، تظلمات مي‌نمايند. عنوانات راست و دروغ مي‌کنند. قبله‌عالم ارواحنا فداه با قلب رئوف مهربان باز حکم خواهند داد، فرموده بسته باشد. به هر سماجتي باشد اين حکم را مي‌گيرند، آن وقت اسباب رسوائي غلام بيشتر فراهم مي‌شود و چيزي براي غلام باقي نخواهد ماند و عيوباتي که حالا به نظر مبارک مي‌رسد آن وقت صددرجه بدتر است. مالياتش را غلام تخفيف نخواسته، ضرر ديوان نشده غلام از خود مي‌دهد. اين دکان که اسباب فتنه و فساد است در عوض ارسي دوزي نمايند چه تعصبي به دولت دارد. اينکه مقرر فرموده‌اند طلاب در قهوه‌خانه‌ها را بسته‌اند هيچ صحيح نيست. به نمک مبارک خلاف عرض کرده‌اند، ابداٌ اين قسم نبود، مسئله طلاب همان گفت وگوي آنها بود که در قهوه‌خانه دربخانه ابراهيم خليل‌خان کرده بودند و شرحش در تلگراف سابق عرض شده. غلام خود سپرد قهوه‌خانه‌هاي اجزاء غلام را ببندند سايرين که قهوه‌خانه‌هاي دستي بودند به ميل خاطر خودشان بستند.

 

از براي استحضار خاطر همايون راپورت قشون اصفهان را هم عرض مي‌کند که خاطر مبارک مسبوق باشد امروز به چه حالت است و در چه نقاط است.

 

يکصدو بيست و پنج توپچي در توپخانه حاضر است. فوج جلالي بعد از وضع قراولهاي دوره و بيوتات دولتي از قبيل قورخانه و غيره تماماٌ در سربازخانه مشهور به چاله‌حوض حاضرند. سوار فتحيه دويست نفر در طول راه از نطنز الي مقصودبيک با تفنگچي مشغول گذرانيدن قوافل هستند. يکصد نفر هم از براي حفظ  گله‌دار اصفهاني و ماديانهاي غلام در فريدن فصل تابستان براي تعليف مي‌روند آنجا هستند. فوج ‌فريدن چهار دسته‌شان که پارسال خيلي در قراولي طهران و ارقوه و يزد خسته و لکنته و بي‌پا شده بودند چند ماهي مرخص خانه کرده رفع خستگي‌شان بشود. در عوض چهار دسته از فوج چهارمحال به جاي آنها گذاشته يک فوج تشکيل داده دو دسته در يزد نزد غلامز‌اده‌اند. استدعا دارد به جناب صدراعظم بفرماييد حکم تفاوت جيره آنها را بدهند. يک‌دسته براي ابرقوه هم وقت لازم است که بختياري فراغه را منظم داشته ماليات ابرقوه را وصول کند. يک‌دسته هم در عراق و طهران قراول مي‌باشند مابقي هم در اين دو سه ماه در حدود فريدن لازم است که اردو بزنند و اردو زده‌اند. با عباسقلي خان سرتيپ و نايب فريدن وقتي که طوايف به گرمسير رفتند آنها به شهر مي‌آيند تو سربازخانه‌شان مي‌روند. امروز در زير بيدق و حاضر خدمت در شهر اصفهان فقط فوج جلالي و توپچي است و خود غلام عليل اگر ناخوش نبود خيلي به کار خدمت مي‌خورد ولي گمان حياتي در حق خود ندارد و بواسطه انقلاب هوا باز حالت تب به هم رسانيده و درد پا شدت کرده است. با اين حالت آنچه مقرر فرمايند اطاعت مي‌نمايد. هر گاه مقرر فرمايند امام جمعه و حاجي سيدجعفر و سايرين به توسط جناب مستطاب صدراعظم عريضه تلگرافي به حضور مبارک همايون عرض و استدعا نمايند قهوه‌خانه‌ها بسته باشد و مالياتش را هم تقبل نمايند که بر دهات خودشان قبول شود به هيچ وجه ضرري به دولت وارد نيايد به اين قسم تلگراف نمايند و عرض و استدعا کنند و حاضرند که به اين وضع عريضه تلگرافي نمايند.

 
[49 - 102050 ق]
 
[10- 102212 ق]

 

صفحه اول
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
 

منابع:

1. اعتمادالسلطنه. روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه. تهران، اميرکبير، 1385.

2. شهري، جعفر. تاريخ اجتماعي تهران در قرن سيزدهم (زندگي و کسب وکار). تهران، رسا، 1368. ج 4.

3. نجمي، ناصر. طهران عهد ناصري. تهران، عطار، 1367.

 


ارسال به دوستان    نسخه قابل چاپ
نام:                  
*رايانامه( Email):
موضوع:
* نظر شما:


 
 
www.iichs.org