ماهنامه شماره 125 - صفحه 6
 

» شمردن دندانهاي همسر ارسطو!

 

جلال فرهمند

   

من هر چه فکر مي‌کنم برتراند راسل چه نسبتي با اردشير زاهدي مي‌توانست داشته باشد متحير مي‌مانم. شايد در سال 1966يعني 4 سال قبل از مرگ، راسل از مشهورترين و معروف‌ترين فيلسوفان تاريخ قرن بيستم باشد. وي از آغاز قرن که به جمع صلح‌طلبان و مخالفان جنگ جهاني اول در انگليس پيوست علاوه بر اشتهار به نبوغ ادبي و رياضي به سياستمداري صلح‌طلب معروف شد. البته سياستمداري که هيچگاه سمت سياسي نداشت ولي فعاليتهايش در مخالفت با هيتلر و استالين و جنگهاي امريکا در ويتنام او را از هر سياستمدار معروفي، معروف‌تر کرد. جايزه ادبي نوبل هم شايد دليلي ديگر بود که در پيش خاص وعام نامش بيشتر آورده شود. تأسيس بنياد صلح برتراند راسل هم مويد اين نظر است.

 

حال چنين فردي چه نسبتي با زاهدي داشت که نامه‌اي نسبتاً گرم و صميمي به وي مي‌نويسد ؟ شايد از همان بازارگرميهاي زاهدي است که با اخلاق و روحيه خاصش در جذب افراد مختلف مي‌توانست جلوه کند.

 

شايد اين هم از آن نوع خطاهاي بشري است که خود راسل از آن با تعبير «خطاي ابلهانه» ياد مي‌کند آنجا که مي‌نويسد:

 

             براي پرهيز از انواع عقايد احمقانه اي که نوع بشر مستعد آن است، نيازي به نبوغ فوق بشري نيست. چند قاعده ساده شما را اگر نه از همه خطاها، دست کم از خطاهاي ابلهانه باز مي‌دارد.

 

             اگر موضوع چيزي است که با مشاهده روشن مي‌شود، مشاهده را شخصاً انجام دهيد. ارسطو مي‌توانست از اين باور اشتباه که خانمها دندانهاي کمتري از آقايان دارند با يک روش ساده پرهيز کند: از خانمش بخواهد که دهانش را باز کند تا دندانهايش را بشمارد. او اين کار را نکرد چون فکر مي‌کرد مي‌داند. تصور کردن اين که چيزي را مي‌دانيد در حالي که در حقيقت آن را نمي‌دانيد، خطاي مهلکي است که همه ما مستعد آن هستيم. من باور دارم که خارپشتها سوسکهاي سياه را مي‌خورند، چون به من اين طور گفته‌اند؛ اما اگر قرار باشد کتابي درباره عادات خارپشتها بنويسم، تا زماني که نبينم يک خارپشت از اين غذاي اشتها کورکن لذت مي‌برد، مرتکب چنين اظهار نظري نمي‌شوم. در هرحال، ارسطو کمتر از من محتاط بود. نويسندگان باستان و قرون وسطا اطلاعات جامعي درباره تک‌شاخها و سمندرها داشتند. با وجود آن که هيچکدامشان حتي يک مورد از آنها را هم نديده بودند، يک نفر هم احساس نکرد لازم است از ادعاهاي جزمي درباره آنها دست بردارد.

 

و صرفاً عدم اجراي همين قاعده بود که راسل نابغه ما با معاشرتي کوتاه که با آقاي بوتو نخست‌وزير پاکستان داشت، شيفته دوست نديده وي يعني زاهدي مي‌شود و از اينکه بوتو اردشير را فردي روشنفکر که بينشي اصيل و مترقيانه براي ايران داشت ذکر مي‌کند خرسند مي‌شود. در اينجا بد نيست ذکر شود که راسل خود از مبارزاني بود که بر ضد امپرياليسم جهاني ــ که در رأس آن امريکا و انگليس قرار داشتند ــ مبارزه مي‌کرد و در اين راه از هر گونه کمک فکري و حمايت از کوشندگان اين راه دريغ نداشت. چنانکه در جنگ جهاني اول بر ضد کشورش که عامل اصلي جنگ مي‌دانست به سخنراني مي‌پرداخت و تاوان آن هم که زندان و اخراج از تدريس در دانشگاه بود پرداخت.

     

[5847- 7ع]

اردشير زاهدي و شکار ببر هندي

[3300- 7ع]

اردشير زاهدي در ديداري با ريچارد نيکسون رئيس‌جمهور امريکا
 
 
 

با اين حال وي چگونه بدون تحقيق و بررسي به دفاع از رژيمي که در سطح جهاني، يکي از حاميان اصلي سياستهاي امريکا و به اصطلاح آن روز «بزرگ امپرياليسم جهان» است مي‌پردازد جاي تعجب دارد.

 

بايد به اين نکته اشاره کرد که ايران آن روز با توجه به تبليغات رسانه‌اي و ايجاد فضاي مناسب پس از اصلاحات ارضي وجهه خوبي در سطح جهاني براي خود ايجاد کرده بود و ممکن است بسياري از روشنفکران خارجي ايران نديده آن روز، فقط با ديدن برخي گزارشها به اين نتيجه رسيده باشند. به قول خود راسل اگر مثل ارسطو به دانسته‌هايش اکتفا نمي‌کرد و به شمارش دندانهاي همسرش مي‌پرداخت و فقط به داده‌هاي بوتو و گزارشهاي مطبوعاتي دلخوش نمي‌کرد خيلي بهتر بود. سفري از لندن به تهران با هواپيما شايد چند ساعتي زمان نمي‌برد. واين سفر شايد چشمان وي را بيشتر باز مي‌کرد.

 

البته زاهدي هم وقت را غنيمت شمرد و ضمن تعريف و تمجيد از اعليحضرت همايوني، راسل را به نهاري ايراني دعوت کرد. هرچند نمي‌دانم وي اين دعوت را پذيرفت يا خير ولي اردشير در چرب کردن سبيل بسياري از سياستمداران خارجي با قيمه و قورمه ايراني تخصصي فراوان داشت.

 

اين نامه و جوابيه اردشير زاهدي را با هم مرور مي‌کنيم. در پايان لازم است از دوست عزيزم جناب آقاي عواد‌زاده که زحمت ترجمه اين اسناد را بر عهده داشتند تشکر کنم.

 

بنياد صلح برتراندراسل                               17اوت 1966

 

محرمانه

جناب آقاي اردشير زاهدي

سفارت ايران- لندن

جناب زاهدي عزيز،

به دقت گامهاي مثبتي را که دولت شما در جهت بهبود روابط با اروپاي باختري و توسعه مبتني بر اتکا به نفس بوده ملاحظه کردم. توسعه اقتصادي انجام پذير نيست مگر از طريق قطع وابستگي به کمکهاي امريکا و بالطبع دور شدن از چنين وابستگي سياستي عاقلانه است.

 

آقاي بوتو که مدت مديدي است با او در ارتباطم و افکارش مورد احترام من است، از شما بسيار خوب صحبت کرده است. ايشان شما را فردي روشنفکر مي‌داند که بينشي اصيل و مترقيانه براي کشورتان داريد. بسيار خوشحال مي‌شوم تا در فرصتي شما را در ولز ملاقات کنم. مسير توسعه جديد در سياست خارجي ايران بي‌شک مرهون تلاشهاي جوانان پويايي چون شماست که به نيازهاي کشورشان آگاهند و اراده خلل‌ناپذيري دارند. اعتماد آقاي بوتو به شما به منزله اعتماد فراوان من به شماست. صداقت و حمايت راسخ شما از مواضع اصلي در سياست مستقل ايران تحسين برانگيزاست. تحولات اخير در سياست خارجي کشورتان همراه با اصلاحات ارضي و شور و نشاط در شرايط اقتصادي موجب پايداري و پيشرفت فراوان شده که مورد استقبال قرار گرفته است.

 

من از طرحهاي شما براي بهبودي روابط با چين و اتحاد جماهير شوروي و نيز از تمايل دولتتان براي اصلاحات ارضي و ايجاد پويايي جديدي که جنابعالي در امور از طريق نمايندگي ايران در بريتانيا انجام داده‌ايد، تحت تاثير قرار گرفتم. براي گفت وگو درباره بسياري موضوعات مهم ديگر منتظر ديدار شما هستم.

ارادتمند

برتراند راسل

[1 - 221- 115ز و 2 - 221- 115ز]

 

26 اوت 1966

از نامه‌ پر محبت مورخ 17اوت شما که همين امروز به دستم رسيد متشکرم. در واقع خرسندم از اينکه جنابعالي تحولات و رخدادهاي چند سال اخير کشورم را که تحت رهبري پادشاه محبوب، اعليحضرت همايوني شاهنشاه ايران رقم خورده دنبال مي‌کنيد.

 

همانگونه که مطلعيد از زماني که اعليحضرت در جواني پادشاه ايران شدند، پيوسته هدف جدي ايشان ارتقاي شرايط زندگي مردم کشور بوده است. انقلاب سفيدي که اعليحضرت در ايران بنا نهادند، به نسلهاي آينده اين فرصت را مي‌دهد تا قضاوت درخوري نسبت به چنين حکمران بزرگي که در واقع رهبري الهام گرفته و برجسته همچون کورش کبير، داشته باشند.

 

دوست مشترکمان، آقاي بوتو به من گفت که شما را ملاقات کرده و بسيار از شما براي من تعريف کرده است. من از ملاقات شما بسيار خوشحال خواهم شد. البته امروز براي مدت کوتاهي لندن را ترک مي‌کنم. شايد در راه بازگشت يا وقتي که براي نوبت بعد لندن آمديد، مايه خوشحالي من خواهد شد اگر بتوانيد به سفارت تشريف بياوريد و در کنار هم نهاري ايراني ميل بفرماييد.

 

فرصت را غنيمت شمرده مراتب تشکر خودم را بابت ملاحظات بسيار رئوفانه شما ابراز دارم. من به عنوان يک فرد ايراني همواره مي‌کوشم، تا رهنمودها و تلاشهاي اعليحضرت را به نحو احسن دنبال کنم. همراه با نامه يک جلد کتاب نوشته اعليحضرت همايوني، با عنوان مأموريت براي وطنم همچنين جزواتي درباره ايران حضورتان ارسال مي‌کنم. اميدوارم مورد علاقه شما قرار گيرد.

اردشير زاهدي

سفير

[3 - 221- 115ز و 4 - 221- 115ز]


ارسال به دوستان    نسخه قابل چاپ
نام:                  
*رايانامه( Email):
موضوع:
* نظر شما:


 
 
www.iichs.org