ماهنامه شماره 125 - صفحه 4
 

 

 

خبر اين رخداد نيز به همراه تصوير محل واقعه ـ سالن غذاخوري افسران گارد در لويزان ـ و وصيت‌نامه‌ شهيد اسماعيل سلامت‌بخش در روزنامه کيهان روز سه‌شنبه 5 تير 1358 چنين آمده است:

              [تيتر خبر]: اسرار حمله به پادگان لويزان فاش شد.

              يک درجه‌دار و يک سرباز، افسران پادگان را که در سلف سرويس مشغول صرف ناهار بودند به رگبار گلوله بستند.

 

               در روز عاشوراي حسيني يک درجه‌دار بنام اسماعيل سلامت‌بخش و سرباز وظيفه اميدي عابد که قبلاً طرح حمله به پادگان لويزان را ريخته بودند و منتظر فرصت مناسبي جهت اين اقدام قهرمانانه خود بودند در ساعت ‌12 ظهر طرح از پيش ساخته خود را به مورد اجرا گذاشتند. آنها با سلاحهاي خود که از قبل آماده کرده و فشنگ‌‌گذاري نموده بودند از درب غربي سالن ناهارخوري پادگان لويزان وارد شدند و به همه برپا دادند. در اين موقع کليه افراد نظامي که از امراي ارتش و درجه‌داران پادگان لويزان بودند يکباره به حالت خبردار ايستادند در همين لحظه اسماعيل سلامت‌بخش و اميدي عابد با يک عمل شجاعانه افراد حاضر در سلف سرويس را به رگبار گلوله بستند و خود با يک عمل ماهرانه خواستند از پادگان فرار نمايند ولي مأمورين ديگر پادگان با صداي شليک گلوله به آن محل شتافتند و اين دو مجاهد را هدف گلوله‌هاي خود قرار دادند.

              بدين ترتيب عده زيادي از افسران و درجه‌داران حاضر در ناهارخوري کشته و يا زخمي شدند.

              با اين اقدام شجاعانه يکبار ديگر سربازان و درجه‌داران وفاداري خود را به نهضت مبارزه ملت ايران در راه ريشه‌کن کردن رژيم شاه مخلوع نشان دادند.

              در روزهاي دهم (عاشورا) و يازدهم اين ماه پس از آن تظاهرات عظيم خبري به مردم رسيد. خبري تکان‌‌دهنده، چون رعد و در عين حال که با ناباوري مردم همراه بود، اهميت فوق‌العاده داشت و آن خبر حمله چند مبارز مسلمان و از جان گذشته به افسران مجتمع در سالن ناهارخوري درجه‌داران بود. اين خبر اميدي در دل همه مردم ايجاد کرد به طوري که دريافتند در داخل ارتش هم افراد آگاه و جانباز در راه اهداف اسلامي وجود دارد. اينک گزارش آن روز را از نظرتان مي‌گذرانيم. اين گزارش حاصل تحقيقاتي است پيرامون همين حماسه دليرانه در روز عاشورا. در هفته گذشته طي تماسهائي که با دو تن از مبارزان گروه هفت نفري و بعضي از پرسنل پادگان لويزان برقرار کرديم اسرار تازه‌اي پيرامون اين حماسه همراه با اسناد و مدارک بدست آورديم.

 

              مجاهدان شهيد گروهبان سلامت‌بخش و سرباز وظيفه اميدي عابد، طراحان و عاملين اين حماسه بوده‌اند. شهيد گروهبان سلامت‌بخش پس از گذراندن دوره آموزشگاه گروهباني به گردان توپخانه منتقل مي‌شود وي در طول مراحل انقلاب با داشتنن آگاهي سياسي و احتماعي اقدام به تبليغ مخفيانه مذهبي در داخل پادگان مي‌نمايد. به طوري که با شش تن ديگر که دو نفر آنها سرباز وظيفه درجه‌دار بوده‌اند ارتباط برقرار مي‌کند، و گروه تشکيل مي‌دهد و به دنبال آن فعاليت گروهي آغاز مي‌شود.

 

               از جمله اقدامات اين گروه متشکل، نماز عيدي بود که آنها در داخل پادگان برگزار کردند. اين برنامه همزمان با برگزاري عظيم نماز عيد فطر در قيطريه تهران بود که بدنبال آن گروهبان سلامت‌بخش توسط (ضد اطلاعات) شناسائي و مورد بازجوئي قرار مي‌گيرد. روز 21 آذر سال گذشته قرار بود که شاه در مراسم آن روز شرکت کند و گروه تصميم به شليک توپ به طرف جايگاه را داشته ولي شاه در مراسم شرکت نکرده و در نتيجه اجراي طرح آنها معوق مي‌ماند.

              با فرا رسيدن ماه محرم و جنايت خونبار رژيم در روزهاي دوم و سوم اين ماه مبارزان در پي اجراي طرح ديگري بر مي‌آيند.

              شاه در شب عاشورا در داخل پادگان بوده است. لکن گروه مزبور از اين مسئله بي‌اطلاع و مشغول طراحي نقشه و حمله به افسراني که در سالن نهارخوري مجتمع شده بودند مي‌شوند.

              روز عاشورا از صبح گروهبان سلامت‌بخش با خواندن نمازهاي مکرر و اظهار نياز به درگاه خداوند وصيت‌نامه خود را تکميل کرد و سرباز اميدي نيز وصيت‌نامه خود را نوشت. زمينه‌سازي براي دسترسي به اسلحه‌خانه و قسمت آتشبار توسط افراد گروه انجام گرفت و اين دو با اسلحه و مهمات همراه خود حمله را آغاز کردند. نحوه حمله بنا به اظهارات يکي از افسران پادگان که خود مسئول جمع‌آوري اطلاعات در اين حادثه مي‌باشد چنين است: «روز تاسوعا و عاشورا ارتش در آماده‌باش کامل بود. واحدي از گارد جاويدان پاسداري کاخ شاه را بعهده داشت و عده‌اي ديگر از آرامگاه مراقبت مي‌کردند. در محوطه پادگان لويزان در حدود 27 تا 30 هليکوپتر مستقر شده بود. زمان حمله فرا مي‌رسد. سرباز اميدي از ناحيه شمال و از پله‌هاي شرقي و گروهبان سلامت‌بخش نيز از سمت جنوب ساختمان مرکزي ستاد گارد جاويدان به افسران مجتمع در سالن نهارخوري حمله مي‌نمايند. از جانب سلامت‌بخش در اين برنامه اشتباهي رخ مي‌دهد وي به جاي اينکه داخل نهارخوري افسران شود به سالن نهارخوري درجه‌دارها وارد مي‌شود، و فقط دو تا سه درجه‌دار آنجا تير مي‌خورند و بعد وقتي متوجه اشتباهش مي‌شود، ساختمان ستاد را دور مي‌زند و از طرف ساختمان فرماندهي به جلوي ستاد مي‌آيد.

              در ضمن سرباز اميدي پس از شعارهاي خدا، قرآن، خميني، و الله اکبر نيز از سمت شمال به ناهارخوري افسران رفته و تيراندازي کرده بود که به دنبال آن افسران در حالي که مسلح مي‌شوند سالن را ترک مي‌کنند، در اين هنگام با سلامت‌بخش مواجه مي‌شوند.

              گروهبان سلامت‌بخش با دو دست تيراندازي مي‌کرد. يک دست نوغان (اسلحه مخصوص) و يک دست تفنگ. در اين هنگام که اوضاع به شدت متشنج بود يک هليکوپتر جهت تيراندازي به طرف پادگان در آسمان پرواز مي‌کرد. لشکر حشمتيه نيز براي سرکوبي به پادگان لويزان اعزام شده بود و هنگام تيراندازي شاه در منطقه لويزان در منزل تيمسار بدره‌اي بود. در اين درگيري‌ها تعداد کشته و زخمي که تاکنون تائيد شده به ترتيب 14 و 38 [نفر] مي‌باشد که جمعاً 52 کشته و زخمي مي‌باشد. عده‌اي از اعضاي گروه مبارز شناسائي و دستگير مي‌شوند که پس از بازجوئي‌هاي مداوم و محاکمه صحرائي به زندان مي‌افتند و خوشبختانه در جريان پيروزي انقلاب اسلامي توسط مردم از زندان آزاد مي‌گردند. اما سلامت‌بخش و سرباز اميدي در طي درگيري‌شان با طاغوتيان شربت شهادت مي‌نوشند. گرامي باد يادشان، پايدار باد راهشان.

 

             آنچه که از شناسائي شهيدان توانستيم بدست آوريم قيد مي‌کنيم:

             سرباز وظيفه: ناصرالدين اميدي عابد ـ فرزند اميدعلي ـ متولد 1338 از قصبه بابانظر همدان.

             گروهبان 3 دوره 35 توپخانه: اسماعيل سلامت‌بخش ـ فرزند مصيب ـ متولد 1335 خوي ـ دانش‌آموز ششم طبيعي ـ متأهل داراي يک فرزند 18 ماهه.

             وصيت‌نامه مجاهد شهيد ناصرالدين اميدي عابد بابانظري:

              به حضور محترم پدر گرامي آقاي اميدعلي اميدي عابد برسد ملاحظه فرمايند. پدرجان من جان خودم را در راه اسلام و قرآن دادم. بيشتر از اين نتوانستم خودم را کنترل کنم، ما چند نفر قصدمان کشتن چند نفر از افسر[ان] گارد است، ما پيروز مي‌شويم ولي ممکن است کشته شويم.

              ولي خواهش مي‌کنم ناراحت نباشيد چون بايد خيلي خوشحال باشيد پسرتان در اين راه کشته شده، البته اين نامه را وقت نداشتم بنويسم. اصل مطلب را به هادي گفته‌ام بازجوئي مي‌کنيد. باري پدرجان اول [از] خودتان [حلاليت مي‌طلبم] و بعد [از] مادرم و خويشان يک‌بيک حلالي بنده را [بطلبيد.]

             من در روز عاشورا بعدازظهر ساعت يک جنگ مي‌کنم. دگر عرضي ندارم فقط از ما راضي باشيد و ما را حلال کنيد. ناصرالدين اميدي عابد بابانظري ساعت 1ـ 20/9/1357.

 

             نامه ديگري از مجاهد شهيد اسماعيل سلامت‌بخش:

              بسم الله الرّحمن الرّحيم/ سلام بر پدر و مادرم و خواهرم و برادرم و همسرم و بچه عزيزم، همگي را به خداي قادر و توانا مي‌سپارم.

 

              انشاءالله هرچه زودتربياري خداوند متعال من به درجه شهادت واقعي مي‌رسم و روحم به روح 72 تن اصحاب امام حسين مي‌پيوندد. از نظر روزي هيچ کدامتان نگران نباشيد چون خداوند فرموده که من روزي را به بنده‌ام از جائي مي‌رسانم که خودش نداند.سکينه‌جان مواظب بچه‌ام باش و آن چيزي را که ازت خواسته بودم بايد بچه‌ام به آن مقام برسد انشاءالله. ... سکينه‌جان من از اينکه گريه جلوي چشمم را گرفته نمي‌توانم نامه بنويسم چون طاقت نوشتن را ندارم.ولي اين يک وظيفه بزرگ هر انساني است براي حفظ دين و آئين و فرآن بايد قيام کند، جان بدهد تا دينش را از دست اجانب نجات دهد.ديگرعرض قابلي ندارم اسماعيل سلامت‌بخش19/9/57. 7

.

 

            

گروهبان شهيد
اسماعيل سلامت‌بخش8

 

 صفحه اول

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

منابع:

1. فردوست، حسين؛ ظهور و سقوط سلطنت پهلوي، ج1، تهران: اطلاعات، پائيز 1370، ص580.

2. همان، ص581.

3. همان، ص582.

4. همان، ص583.

5. همان، ص 593.

6. افشار اميراصلان، سروها در باد: آخرين روزهاي شاه در تهران، به تقرير اميراصلان افشار؛ تهيه و تنظيم محمود ستايش، تهران: نشر البرز، 1378، ص85.

7. روزنامه کيهان، شماره 10742، سه‌شنبه 5 تيرماه 1358؛ (از مجموعه نشريات مؤسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران).

8. http://zakerimi.parsiblog.com/Posts/269/

 


ارسال به دوستان    نسخه قابل چاپ
نام:                  
*رايانامه( Email):
موضوع:
* نظر شما:


 
 
www.iichs.org