
شايد مهمترين دستاورد وي تشکيل ساواک باشد. نه اينکه ما معتقد به اين باشيم که وي موسس اين سازمان است. بايد پذيرفت که بخش متفکر سلطنت و مشاورين خارجي شاه به اين نتيجه رسيده بودند ــ با توجه به اوضاع پيش آمده پس از شهريور بيست ــ حکومت کردن بدون سازمان اطلاعاتي مدرن امکانپذير نبود. تا آن موقع نه اينکه سازمانهاي اطلاعرساني نداشته باشيم بلکه داشتيم و دو تا هم داشتيم. سازمان وابسته به شهرباني و رکن دو ارتش. ولي به دليل اينکه اين دو با هم هماهنگ نبودند و از آن بالاتر سنتي عمل ميکردند چندان قابل اعتماد نبودند. بدين دليل حکومت با کمک سازمانهاي اطلاعاتي امريکا و انگليس و آموزش و سازماندهي نيروهاي جديد، سازمان اطلاعات و امنيت کشور يا همان ساواک را در اواخر سال 1335 تأسيس کرد. و اولين رئيس آن هم به پاس خدماتش به شاه، تيمور بختيار بود.
بختيار با به دست آوردن اين سازمان مخوف ديگر کسي را بنده نبود. وي بر رأس سازماني قرار داشت که ميتوانست هر جاهطلبي که داشت انجام دهد بدون اينکه کسي جرئت داشته باشد به او کمترين ايرادي بگيرد. ايراد گرفتن همان و حوالهاش با کرام الکاتبين همان!
چهار سال با قدرت گذشت ولي بنابه قول اسدالله علم که سالهاي زيادي را در دربار شاه گذراند و اين کلام هميشه همراهش بود که «الملک عقيم»! ملک براي بختيار عقيم بود چون در يک ملک دو پادشاه نگنجند. و شاه ميبايستي ميماند. شاه نميتوانست بپذيرد نام و عکس تيمور بر روزنامه و مجلهاي بدرخشد و نامش ورد هر زبان باشد. بهترين فرصت هم با روي کار آمدن اميني فراهم شد. در اواخر 1339 با آمدن کندي بر سر قدرت امريکا هماي سعادت از شانه شاه فاصله گرفته بود. تيمور با اجازه شاه در سفري به امريکا با مقامات آنجا و از جمله کندي ديداري داشت. کندي که به عملکرد شاه ايراد داشت خواهان ايجاد اصلاحاتي در ايران بود. بختيار که اين را ميدانست در ديدار خصوصيش با شاه دست به ريسکي بزرگ زد و نيات قلبي خود را براي کندي آشکار کرد. شاه که به اين امر پي برده بود در بازگشت وي به ايران به رويش نياورد و هنگامي که اميني با فشار دموکراتها به نخستوزيري رسيد با استفاده از فرصت به دست آمده و بنابه درخواست اميني که خواهان برکناري رئيس ساواک بود وي را از کار برکنار کرد.
تيمور که همه آرزوهايش را برباد ميديد دستش از همه جا کوتاه دوستان سابقش را در اردوگاه خصم ميديد. شاه به طور محترمانه از وي خواست که کشور را به مقصد ديگري ترک کند. تيمور هم که هوا را پس ميديد و از سوي ديگر حس کرد ممکن است وي هم مثل تعدادي ديگر از سران سابق به جرم فساد به زندان اميني بيفتد به اروپا حرکت کرد و اين آخرين حضور وي در ايران بود و ديگر هرگز ايران را نديد.
رفتن به خارج همان و آشکار شدن مکنونات قلبي تيمور همان. وي علنا بر دستگاه حاکمه ايران و شخص شاه ميتاخت و تبديل به اولين شکار ساواک که خود آن را پرورانده بود گرديد.
بختيار تا زمان مرگش بسيار سعي کرد به عنوان اپوزيسيوني قدرتمند همه مخالفان سلطنت را به دور خود جمع کند ولي هيچ يک از مخالفان جدي شاه چندان وي را جدي نگرفتند مگر عدهاي ابن الوقت به نيت پولهاي فراوان وي. کسي به وي اعتماد نميکرد معلوم نيست وي با 5 سال مديريت ساواک و سرکوب مخالفان چه انتظاري ميتوانست داشته باشد.
حدود 10 سال وي کم و بيش با جار وجنجال به فعاليتهاي سياسي خود چه در اروپا و چه در خاورميانه ادامه داد و حتي در مرحلهاي به تنشهاي سياسي بين ايران و برخي کشورهاي عربي دامن زد ولي ميتوان گفت مخالفتهاي وي چندان ضربه جدياي به شاه نزد. ولي اين موجب آن نشد که شاه دست از سر وي بردارد. بختيار در لحظهاي مناسب شکار نفوذيان ساواک در عراق شد!
مجموعه تصاويري از تيمور بختيار در دوره اوجش تهيه کردهايم که با هم ميبينيم.

|

|

|
[447- 136ح]
به هنگام سلام رسمي در قصر شاه
|
[3260- 11ع]
اولين سالگرد کودتاي 28مرداد در ميدان مخبرالدوله به همراه زاهديها و ساير نظاميان
|
[2656- 4ع]
هفت تير و قلم!
|
|
|
|

|

|

|
[12630- 3ع]
در کسوت فرمانداري نظامي تهران به هنگام کشف چاپخانه زيرزميني حزب توده
|
[1408- 11ع]
کان فرانسه، به همراه اشرف پهلوي و قباد ظفر
|
[5547- 4ع]
پس از دستگيري نواب صفوي
|
|
|
|

|

|

|
[12641- 3ع]
ناظر عمليات تخريب حظيره االقدس بهاييان در عملياتي تبليغاتي
|
[1- 192ب]
بر دوش ورزشکاران زورخانه جعفري (بي مخ)
|
[3568- 11ع]
رؤساي اول و سوم ساواک در حال پذيرايي از خود
|
|
|
|
|

|
|
|
[12669- 3ع]
در کنار جعفر شريف امامي
|
|
صفحه اول
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منابع:
1. بهزادي، علي. شبه خاطرات. تهران، زرين، 1377. ج1.
2. حسن بيگي، محمدابراهيم. شکار در شکارگاه. تهران، مدرسه، 1384.
3. سپهبد تيمور بختيار به روايت اسناد ساواک. تهران، مرکز بررسي اسناد،1378. 2جلد.
|